آخر الزمان

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

ژنرال دمپسی، رییس ستاد مشترک ارتش آمریکا، برجنایات هولناک “خلافت اسلامی” درخاورمیانه نامی سینمایی می گذارد: تصویر آخرالزمانی. یک حضرت آیت اله که در ۸۷ سالگی به داشتن انحصار تجارت شکر شهرت دارد، “ اینترنت پر سرعت را خلاف”شرع وموازین اخلاقی و انسانی” می خواند. بستگان” حضرت آیت اله” دیگری که رئیس مجلس خبرگان هم هست، در بستر مرگ، اسناد املاک و اموال افسانه ایش رااز طریق جوهری کردن انگشتان مرده اوبنام خود می کنند. وزندانی بی پشت و پناهی که از اوخواسته اند برای مجازات مرگ آماده شود، فریاداعتراض خود راازطریق موبایل به شبکه های اجتماعی می رساند.

ماه آخر تابستان رسیده است وگروههایی که همگی خودرا مجری شرع می دانند، تصویرآخرالزمانی را هرروزرنگ تازه ای می زنند. مراسم سربریدن خبرنگار آمریکایی زیر پرچم سیاه شریعت در متن یک ایدئولوژِی واحد به سیاست پیگیر نابودی نسل ایرانی پیوند می خورد.سردبیر سابق کیهان- سردار صفار هرندی که نسب به ریشه های تروریسم مذهبی می برد ـ نعل وارونه می زند تا برای “جمهوری اسلامی” سرباز بیشتری “تولید” شود.چشمان او مانند دیگرپایوران ومامورین “نظام” بر مسیری که به سرعت به سوی خشکستان ایران می رود، بسته است.

آتش‌سوزی در جنگل‌های ایران ادامه دارد و بخش‌های سرسبز ایران به فراموشی سپرده شده‌اندو هر روز خشک‌تر و تُنک‌تر می‌شوند.

مسئولان می‌گویند وضعیت آب در ایران آنقدر بحرانی شده که ممکن است ذخیره‌آب آشامیدنی تهرانی‌ها پشت سدهای لار ولتیان به پاییز نکشد.

هفته ایست که از یک اختلاس 22 میلیارد دلاری پرده برداری می شود، بی آنکه نامی از کس یا کسانی که این مبلغ ناچیز را بجیب زده اند، برده شود؛ و رانت خواران خرده پا اعدام می شوند. کار بجایی می رسد که اسحاق جهانگیری، معاون اول دولت “تدبیر و امید” رسما اعلام می کند: “فساد در کشور سیستماتیک شده است. ای کاش فقط بابک زنجانی وجود داشت اما فساد به سطوح مدیریت عالی کشیده شده است.”

سری ترین پلیس جمهوری اسلامی دست به مانوری رسانه ای می زند و عکس هایی که بی شباهت به تصاویر داعش نیست به شبکه های اجتماعی راه می یابد و باتیتر زیبای همکاران “روز” تصویر “آخرالزمانی” ژنرال آمریکایی را کامل می کند: “هشت مرد سیاه پوش در برابر چشمان حیرت زده ما”.

حامی “غیرت دینی” حرف خود را پس می گیرد. سردار محمد باقر قالیباف که مشت آهنینش ازپس لبخند همیشگی آشکار شده است، حرف خود را پس می گیرد: “من طرفدار تفکیک جنسیتی نیستم”. افراطیون برای فتح هیات نظارت بر مطبوعات قدم دیگری بر می دارند: کمیسیون فرهنگی مجلس، حمید رسایی، حسن کامران و محمود نبویان را به عنوان کاندیداهای قوه‌مقننه برای عضویت در این هیات معرفی می کند.

 اعتراض روزنامه‌نگاران به نقد پیش‌نویس قانون سازمان نظام رسانه‌ای دامن می گیرد و از حسن روحانی می خواهند: “اجازه ندهد این ننگ تاریخی صورت بگیرد”.

گزارش رویترز از پیشرفت در توافق ایران و آژانس هسته‌ای با این عنوان منتشر می شود: “اتمام توافق هسته‌ای نزدیک است”. و تحلیل لوریان لوژور از تحولات منطقه، حاکی است: “سازش بزرگی در راه است”.

داستان سیستم موشکی اس 300 تازه می شود و رضا تقی زاده – تحلیلگر سیاسی- خطر تکرار اشتباه پیشین را یاد آور می شود.

روزهای آخر هفته اول شهریور ۹۳ محمد رضا نقدی که درعراق زاده شد و در ایران لقب سردار شکنجه گرفت و به فرماندهی بسیج رسید، ازروحانی می خواهد در سفر نیویورک به رییس جمهور امریکا سیلی محکمی بزند.

 بحثها درباره اختیارات رییس جمهور، بالا می گیردوبیشتر از پیشتر آشکار می شود که در ایران رئیس‌جمهور واقعی همان رهبری است.

 ورهبر جمهوری اسلامی روز چهارشنبه، پنجم شهریور، در دیدار با رئیس جمهور و اعضای هیات دولت اعتراضات پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ را دیگر بار “فتنه”می‌خواند و برای اولین دفعه از جمله “خطوط قرمز” حکومت می داند.

 

خانم ها! آقایان!

براستی “آخر الزمان” است. و مرغ سحر، نگران ایران، زیر آسمان ایران می نالد. این بار زنان دلاور ایرانند که در مراسم تشیع رسمی سیمین بهبهانی دست دردست هم می دهند وبا تکرار تصنیف ملک الشعراء بهار، سحر شدن شب تیره ایران را آرزو می کنند:

مرغ سحر ناله سرکن، داغ مرا تازه تر کن

ز آه شرربار، این قفس را بَرشکَنُ و زیر و زبَر کن

بلبل پَر بسته ز کنج قفس درآ، نغمهٔ آزادی نوع بشر سُرا

وَز نفسی عرصهٔ این خاک توده را پرشرر کن

ظلم ظالم، جور صیاد آشیانم داده بر باد

ای خدا، ای فـلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن

نوبهار است، گل به بار است، ابر چشمم، ژاله‌بار است

این قفس، چون دلم، تنگ و تار است

شعله فکن در قفس ای آه آتشین

دست طبیعت گل عمر مرا مچین

جانب عاشق نِگَه‌ای تازه گل از این، بیشتر کن

مرغ بی دل شرح هجران مختصر، مختصر کن