هنوز آنان که موی در آسیاب عمر سپید کردند و از نسل انقلاب 57 هستند، آن جمله معروف ازروحانی بذله گوی کاشی را که برای اولین باردر صفحه تلویزیون با پیژامه ی بیرون زده اززیر عبا، در قدرت طلبی روحانیت به طنز گفت، بخوبی بیاد دارند. محسن قرائتی که امروز دیگر از مدیران و از مشاوران بیت رهبری نظام است واز اوایل انقلاب با قصه و لطیف طرفدارانی را به دور خود جمع کرد، درهمان سال های اول مطرح شدنش در یکی از شو ها و لطیفه گویی های مذهبی خود با لهجه شیرین کاشانی با اشاره به زمزمه هایی که درمخالفت با دخالت روحانیون در اداره امور کشور در جامعه شروع شده بود، جمله ای نقل به مضمون گفت: “برخی سعی بیهوده می کنند که می خواهند روحانیت را از وظیفه ای که بر عهده گرفته است، بر کنار کنند، مثل آن است که بخواهید آخوندی را که سوار بر الاغ است پیاده کنید، و این نشدنی است و امری محال”. او در ادامه برای قوام این گفته به ملتی که پای بذله گویی های این شیخ نشسته بودند واز خنده ریسه می رفتند اضافه کرد: “پیاده کردن آخوند از الاغ که سهل است اگر کسی توانست از یک آخوند دو ریال بگیرد بیاید تا من به او جایزه بدهم”.
اگرچه این واقعیت آن روز لبخند را بر لبان ملت انقلاب زده نشاند اما امروز طعم تلخ آن حقیقت را بخوبی در کام خود احساس می کنیم؛این تلخی وقتی بیشتر احساس می شودکه لجاجت و اصرار این گروه فرصت طلب را برای باقی ماندن بر سریر قدرتی که لایق نبوده و نیستند می بینیم که بعد از هزاران ویرانی و کشتار اکنون برای پیاده نشدن از خر مراد تن به خیانت هم میدهند.
اکنون با شدت گرفتن تهدیدات خارجی و آشفتگی در نظام اقتصادی و تحریم های بی وقفه جهانیان که منجر به مسدود شدن شاهرگ حیاتی نظام گردیده، و همه چیز گواهی بر سقوط عنقریب نظام ولایی میدهد، این پرسش مطرح است که چگونه با این همه نشانه های زوال، از رهبری تا سران بی همت سپاه، همه لاف مصون ماندن از این همه بلایا می زنند؟ تا بدانجا که برخی از خوش باوران براستی باورکرده اند که این غاصبان وطن فروش تکیه بر عرش الهی دارند که ذره ای دست ازلجا جت بی منطق خود بر نمیدارند؟
جمله ای ازهگل معروف است که می گوید برای درک بهتر جنبه فرهنگ انسانی یک گروه و یا قبیله، باید مسیر گذشته آن را یافت و تاریخچه اش را دانست. بعبارتی روشنتر، برای شناخت این قوم الظالمینی که امروز بر جان و مال و میهن مان تسلط دارند کافیست به سوابق این جماعت دین فروش رجوع کرد و با تعمق نگریست که برای بقای خود حتی خدارا هم وجه المصالح قرار داده اند. و این حقیقتی است که حتی سینه چاکان دیروز نظام هم بوی الرحمان این غاصبان را شنیده اند؛شاید از همین رو است که با نامه نگاری قصد تبری جستن خود دارندو دل به دریا زده اند.
چندی پیش گروهی که بنام کارشناسان سبر در دنیای مجازی حضور دارند خبری را توسط سایت خبرنگاران سبز منتشر کردند(1) که با توجه به سابقه سی و دو ساله نظام و غارتگری ها یی که از راس تا به ذیل مسئولین حکومت، طی این سال ها، تحت عنوان اختلاس ویا بذل و بخشش های بی حساب و کتاب، دیده و شنیده ایم، خبر منتشر شده نه تنها موثق که فاجعه ای تکان دهنده بود.
روح کلی خبر یاد شده که پرده از لاف های نظام درآمادگی برای مقابله با حمله بیگانگان، بر می دارد حاکی از این واقعیت است که آیت الله علی خامنهای برای جلب حمایت روسیه از حکومت اسلامی، موافقت کرد بخش عمدهای از منابع عظیم نفت و گاز تازه کشف شده ایران در دریای خزر طی یک قرارداد ننگین به روسیه واگذار شود و همچنین نیروهای روسی اجازه داشته باشند به بهانه دفاع از این منابع، اما عملا برای دفاع از حاکمیت وی، به همراه ۸۰ هزار نیروی نظامی تا عمق ۷۰ کیلومتری جنوب بندر انزلی وارد خاک ایران شوند. تا نگوئید به کدام آیت ونشانه، نگاه کنید به سابقه قرار داد نفتی سال 2008 بین رژیم و کشور روسیه که به امضای مسعود میرکاظمی ووزیر نفت وقت ایران و اشناتکو از روسیه رسید ومصاحبههای مقامهای نفتی کشور در ماه می 2011میلادی که رسما خبر از اکتشاف نفت و گازدر عمق ۲۴۰۰ متری آبهای دریای خزر، آن هم بنا به آمار غلط در46 حوزه که در واقع 71 حوزه است و ایضا تعمق کنید در سینه دری های دولت روسیه در دفاع اخیری که از نظام در مقابله تهدیدات نظامی امریکا و اسرائیل داشته است و یا حضور متخصیصین نظامی چین که به بهانه دادوستد های تجاری درهمه شهر های وطنمان دیده می شوند و ده ها شاهد دیگر که صحت این خبر تکان دهنده را گواهی میدهد و دست کم تلنگری است تا در پی پاسخ این پرسش باشیم که آیا دلیل رواج اعتراض به رهبری از سوی برخی از سرداران و امیران سپاه که در قالب نوشتن نامه های سر گشاده گفته می شود، ناشی ازمطلع بودن این افراد از پشت پرده وطن فروشی های رهبری و دیگر یارانش نیست؟ آیا دلیل تحمل محمود احمدی نژاد و تهدید هایی که او هر از گاهی خطاب به رهبری می کند به دلیل دانستن چنین خیانت هایی نیست؟
می گویند وقتی آدو لف آیشمن، مرد شماره دو آلمان نازیسم را به جرم کشتار بی رحمانه نزدیک به شش میلیون یهودی، محاکمه میکردند، او از دادگاه خواست تا اجازه و ترتیبی دهند تا او در واپسین روزهای زندگیش یهودی شود و شد اما هنگام اجرای حکم اعدام با لبخندی شیطانی گفت، خوشحالم که با این کار، بازهم یک یهودی دیگر کشته می شود؛و این حکایت همه جبارانی است که حتی در واپسین روز های حیات خود نه تنها به کشتارمتوسل می شوند که به خیانت هم تن می دهند
پانویس
افشای قرارداد واگذاری منابع نفت و گازایران در دریای خزر به روسیه به ازائ دفاع از نظام جمهوری اسلامی