محمد علی نجفی که قرار بود وزیر آموزش و پرورش شود ولی نشد و رئیس سازمان میراث فرهنگی شد، استعفا داد و رفت. حالا اینکه ایشان استعفا داده چون به دولت معترض بود، یا نه مسئله ای است و اینکه به گفته مقامات سازمان میراث فرهنگی، آقای نجفی اصلا هیچ اعتراضی نداشته و فقط مشکل قلبی داشته و به همین دلیل احساس کسالت می کرد و با این وضع نمی توانست مدیریت کند. البته شایعه دیگری هم وجود دارد که معتقد است( مهم نیست کی، مهم این است که کسی معتقد است، حالا هر کی) چون نجفی به سیاست های فرهنگی دولت معترض است و اصولا به همین خاطر ریاست سازمان میراث فرهنگی را پذیرفته که به سیاست های فرهنگی دولت اعتراض دارد، ولی فرض کنیم شما قلب ات ناراحت باشد، چه معترض باشی یا نباشی بالاخره مجبوری استعفا بدهی. قرار است به جای نجفی سلطانی فر رئیس سازمان میراث فرهنگی شود، سلطانی فر هم اعلام کرده که شما بروید من کفش هایم را دارم می پوشم که بیایم. یکی از نمایندگان مجلس گفت این نشانه یک شکاف عمیق در قلب دولت است، اما مهندس حجت معاون نجفی گفت که این نشانه یک شکاف غیر عمیق در قلب نجفی است. البته فلانی و بهمانی جدیدا حرفی نزده که ما بتوانیم بفهمیم که واقعیت چیست، ولی شایعات نشان از بیماری قلبی، اختلاف در مورد مسائل فرهنگی، نداشتن بودجه کافی، نارسائی قلب و عروق، مشکلات بسیار در سازمان میراث فرهنگی و اختلاف مجلس و دولت و …. ببخشید، مثل اینکه کلا قضیه منتفی شد. آقای نجفی اعلام کرد که کلا استعفا نداده و همه چیزهای گفته شده شایعه است. توی دهن خیلی ها هم هست.
وزرای احمدی نژاد جمع شدند
نوشته شد و گفته شده که از همین امروز یعنی دیروز محمود احمدی نژاد، کلیه وزرای خودش را جمع کرده، نه، نمی خواهد ملکه زیبایی انتخاب کند، و نمی خواهد میلیاردر سال انتخاب کند، و نمی خواهد دسته جمعی بروند مثلث برمودا خودشان را غرق کنند که هم ما راحت شویم هم بقیه مردم، به نظر می رسد که می خواهد یک حزب برای انتخابات آینده تشکیل بدهد، البته آگاهان اسامی مختلفی را برای این حزب اعلام کرده اند، اسامی “نیویورکی های سرگردان”، “ان وای اف”( در نیویورک با خانواده)، “حزب اسفندیار بابکان(عج)“، “سریش های آویزان عدالتخواه پورشه” و اسامی دیگر که هنوز رسمی نشده است.
البته در همین یک ماه گذشته به جای مرحوم چاوز که شش بار برای دیدن دکتردولیتل به ایران سفر کرده بود، کوفی عنان و چند برنده نوبل، تعداد زیادی شرکتهای تجاری اروپایی، مقامات آلمانی و ایتالیایی و انگلیسی و اروپایی های دیگری که سالها بود از آن اطراف رد نشده بودند به ایران رفتند. البته سفر این افراد موجب خوشنودی است، به هر حال این سفرها ضرر که ندارد هیچ، خیلی هم فایده دارد. منتظریم ببینیم چه فوایدی از آن حاصل می شود.
خوشگل ها متحد شوید
دکتر باهر اعلام کرد میزان مردانی که عمل زیبایی انجام می دهند در هشت سال گذشته بسیار افزایش داشته است. به نظر من بطور کلی حدود سی درصد جمعیت کشور از قیافه خودشان ناراضی اند. البته جالب است که بدانید که دلیل اصلی جراحی زیبایی افسردگی است، نه مشکل دماغ و دهن و چشم و ابرو گوندش که امروز در اقتصاد ایران هم نقش دارد. کلا من خوشم نمی آید که دائم گیر بدهم به دوره احمدی نژاد، ولی در واقع اینقدر موضوع مهم است که چاره ای ندارم. فقط دلم می خواست فاطمه رجبی نویسنده کتاب مستطاب “معجزه هزاره سوم” را پیدا کنم و از او بپرسم که با آن شعارهای دولت احمدی نژاد مبنی بر مبارزه با انباشت ثروت، ایجاد دولت اسلامی، ایجاد عدالت، توسعه علمی، مدیریت جهان، به دست گرفتن رهبری در منطقه، نابودی اسرائیل و غیره اگر می دانست که بعد از هشت سال حاصل آن سیاست ها این مسائل می شود، خودش را می کشت یا الهام را می کشت؟ یا اصولا نمی گذاشت الهام بکند؟
یک: افزایش تعداد ماشین های پورشه و فراری در دولت عدالتخواه، قیمت یک پورشه برابر هشتاد سال حقوق یک کارگر عادی است.
دو: افزایش میلیاردرهای فاسد و کارگران فقیر.
سه: گم شدن یک هشتم کل فروش نفت کشور
چهار: نابودی کشاورزی بخصوص کشاورزی تراریخته برای حفظ واردات توسط تاجران وابسته به دولت احمدی نژاد.
پنج: افزایش مرگ های غیرطبیعی به دلیل سکته قلبی و مغزی، تصادفات جاده ای، مصرف مواد مخدر، مسمومیت سالانه سه هزار نفر بخاطر آلودگی هوا، که تمام این موارد به سیاست های دولت بازمی گردد و تا قبل از دوره احمدی نژاد هرگز در این حد نبوده است.
شش: هفت برابر شدن قیمت خانه، یک سوم شدن قیمت ریال، نه برابر شدن قیمت کتاب، تثبیت قیمت مواد مخدر و کاهش قیمت اسلحه، قیمت کلاشنیکوف به اندازه پنجاه عدد کتاب معمولی است.
هفت: قطع رابطه ایران با دنیای محترم و سالم و تمیز و جایگزین شدن دولتهای فاسد مافیایی به جای آن و انزوای ایران در منطقه و جهان.
هشت: توسعه وسیع بی اعتقادی به همه چیز، بی اخلاقی، بی هنجاری و فروپاشی اخلاقی و اجتماعی.
نه: بحران خانواده، افزایش طلاق، افزایش سن ازدواج، افزایش تجرد قطعی
ده: ده برابر شدن زنان معتاد، ده برابر شدن جراحی زیبایی در مردان و تغییر گرایش جنسی جامعه به دلیل سیستم پلیسی، گسترش رفتارهای مردانه زنان و رفتارهای زنانه مردان.( به گزارش دکتر باهر مراجعه شود)
فیسبوکی ها بخوانند( بحث اول)
حالا دیگر فیسبوک تقریبا دومین رسانه کشور بعد از تلویزیون است. و تنها رسانه ای است که نه فقط شهری نیست، بلکه هیچ محدودیت جنسی، سیاسی، جغرافیایی، اجتماعی، فرهنگی، شغلی ندارد و مطلقا تنها رسانه ای است که سلیقه خاصی را شامل نمی شود، به همین دلیل لازم است گاهی برای فیسبوکی ها بطور خاص نوشت. من می خواهم هر هفته یک بار به این جماعت عظیم نکاتی را یادآوری کنم.
اول: برای دادن نظر درباره یک نوشته باید آن نوشته را بخوانیم، حتی اگر باعث می شود پنج دقیقه وقت بگیرد.
دوم: لایک به زبان انگلیسی یعنی “دوست دارم” به معنی وجود دارم یا وجود دارد نیست.
سوم: کسانی که مطلبی را می بینند و درباره آن کامنت نمی دهند، به جهنم نمی روند.( البته با همین قیاس افراد غیرمذهبی بخوانند.) بنابراین دادن نظر در موردی که نظر نداریم لازم نیست.
چهارم: مسخره کردن افراد یکی از واکنش های انسانی است، مثل علاقه به افراد، تشویق یا تقبیح، تنها واکنش نیست، بنا براین گاهی هم کار دیگری جز مسخره کردن می توان کرد.
پنجم: آدم لزومی ندارد اگر عاشق کسی نیست از او متنفر باشد، حالاتی مثل بی اعتنایی، احترام، دوستی، بی توجهی هم وجود دارند.
ششم: مهم ترین چیز در نوشتن، درست نوشتن است. کسی که فارسی نوشتن بلد نیست، می تواند یک هفته یا دو ماه صبر کند بعدا نظر بدهد.
هفتم: نظر ما درباره سیاست یا فرهنگ با نظرمان درباره دخترخاله فرق می کند، لزومی ندارد همه خانواده یا همه شهرمان یک نظر داشته باشیم.
هشتم: برای اینکه نظر بدهیم باید فکر کنیم، کپی و پیست کردن کافی نیست.
نهم: فحش دادن گاهی اوقات ممکن است لازم باشد، ولی گاهی اوقات هم می توانیم از کارهای دیگر، مثل سکوت کردن استفاده کنیم.
دهم: لزومی ندارد همیشه یک متن ده موضوع داشته باشد، وقتی حرفی نداریم بیخودی موضوع را کششششش ندهیم.