آمریکا به جای تهدید گفت وگو کند

نویسنده

karangi.jpg

وحید ثابتیان

“بنیادکارنگی برای صلح بین المللی” درآمریکا با انتشار آنچه “دستورالعمل نزدیکی با ایران نامیده است، به دولتمردان بوش توصیه کرده است که به جای تهدید نظامی ایران، راه گفت وگوبا تهران را درپیش بگیرند. نویسنده این گزارش، کریم سجادپور، با اشاره به مخاطراتی که انزوای ایران ونادیده گرفتن نقش تهران در منطقه خواهد داشت، از منافع مشترک دوکشور درعراق و زمینه های مناسب برای گفت وگو وحل مشکلات فی مابین، درعین وجود مشکلات فراوان و ریشه های عمیقی از بی اعتمادی بین دوکشور، سخن گفته است.

در این راهنما آمده است: “ با گفت وگوهای 29 ماه مه ایران وآمریکا در بغداد، به نظر می رسد که دیالوگ بین این دوکشور بتواند ادامه یابد. این مسیرمبارکی است که باید تشویق شود. اگر چه مشکلات بسیاری مدرمسیر سیاست خارجی اتحادیه اروپا وآمریکا با ایران همچون امنیت انرژی، انرژی هسته ای، تروریسم وفرآیند صلح اعراب واسراییل وجود دارد، اما نادیده گرفتن ایران گزینه مطلوب نیست و مقابله نظامی نیز وضعیتی را که غرب برای بهبود آن تلاش می کند بدتر خواهد کرد.”

این راهنما با این حال خاطرنشان کرده که “نزدیکی به ایران” اگرچه ایده ای است که آن را به راحتی می توان ترویج کرد، اما برای اجرا بادشواری های زیادی مواجه است.” گزارش سپس به رفتارایران وسیاست هایی که در عراصه داخلی وبین المللی طی سالهای بعد ازانقلاب اعمال شده اشاره می کند و می افزاید که دولت ایران سرانجام باید تصمیمی راهبردی برای تغییرسیاست های خود بگیرد وبداند که خواست خوب نتایج خوبی را نیزبه همراه خواهد داشت وبا مبارزه طلبی دستاوردی اندک خواهد داشت وهزینه ای گزاف خواهد پرداخت.

“دستورالعمل نزدیکی به ایران”با ذکر آنچه “واقعیت های” جامعه ایرانی نامیده، تلاش کرده است که راهبرد نزدیکی به ایران را درقالب اطلاعات موجود درباره کشور طبقه بندی و مورد توجه قرار دهد: “برخلاف نارضایتی های عمومی گسترده درایران، جمهوری اسلامی درآستانه سقوط نیست و هر گونه اصلاحاتی نیازمند احیامجدد است. تجربه یک انقلاب، هشت سال جنگ و انتظارات برآورده نشده دردوران خاتمی وهمچنین نگرانی ووحشت ازآنچه هم اکنون درعراق درحال رخ دادن است، ایرانیان را نسبت به تلاطمات سیاسی محتاط کرده است. بنابراین تغییرات ناگهانی داخلی درزمان های کوتاه غیرمحتمل است ولزوما منجر به بهبود وضعیت نخواهد شد. درحال حاضر دوگروهی که در ایران مسلح وسازمان یافته هستند، سپاه پاسداران وبسیج می باشند. “

این نوشته با مورد توجه قرار دادن وضعیت اقتصادی آورده است: “ استقرار مجدد ایران در اقتصاد جهانی و بهبود رابطه ایران با آمریکا زمینه مناسبی برای تغییرات سیاسی در ایران وکمرنگ کردن کنترل تندروها خواهد داشت که تشنه انزوا هستند…. با اجتباب از گفت وگو با ایران، واشینگتن، درجهت منافع تندورهای ایرانی عمل می کند.”

گزارش منتشر شده موسسه کارنگی با اشاره به اینکه مشکلات ایران وآمریکا محدود به مساله هسته ای نمی شود خاطر نشان می کند که حتی اگر فردا هم ایران بپذیرد که غنی سازی اورانیوم را تعلیق کند، این نگرانی آمریکا که ایران ممکن است به دنبال سلاح های اتمی برود کاهش پیدا نخواهد کرد. ازهمین رو گزارش افزوده است: “ایران بیش از همه دیگر همسایگان عراق با ایالات متحده منافع مشترک دارد. هردوکشور علاقه به ثبات، تمامیت ارضی و انتخابات دموکراتیک دارند وهمچنین دشمن مشترکی به نام تندروهای سلفی دارند. با توجه به این زمینه های مشترک عراق زمین خوبی برای شروع درست کردن اعتماد بین ایران وآمریکاست.

گزارش سپس با اشاره به مشکلاتی مانند سوخت سوبسیدی، جمیعیت زیادی که به دنبال کاراست، کاهش تولید نفت به دنبال کاهش سرمایه گذاری درصنایع نفتی ودیگر مواردی ازاین دست می گوید که رهبری ایران به اهمیت نفت در سیاست آگاه است. وی می نویسد که با توجه به بی ثباتی های سیاسی وفضای تجارت درایران، سرمایه گذاری خارجی درایران کاهش پیدا کرده است واگر چنین روندی ادامه پیدا کند مصرف افزایش پیدا کرده وتولید کاهش پیدا می کند ودرکمتر از ده سال ایران تبدیل به یک وارد کننده نفت می شود. به اعتقاد وی چنین وضعیتی ایران را به سمت تصمیم های دردناک سوق می دهد: یا دولت ایران به سمت کاهش یارانه های بنزین می شود – که برای رییس جمهوری که دستورکار پوپولیستی داشته کار دشواری است ( کاری که هفته گذشته درکشور آغازشد)، یا اینکه رهبران ایران باید سیاست های خود را تغییر دهند تا سرمایه گذاری خارجی را جلب کنند: “ به احتمال زیاد رژیم نیازمند ترکیبی از هر دوخواهد بود.”

راهبرد نزدیکی به ایران درادامه از دشواری هایی گفته است که راه نزدیک شدن به ایران توسط ایالات متحده آمریکا وجود دارد. گزارش نوشته است که وقتی به سیاست خارجی ایران نگاه می کنیم می بینیم دوچالش بزرگ وجود دارد: اول آنکه رهبران ایران مشخص نیست که چه می خواهند. آنها توافقی روی جهت گیری های داخلی کشور، سیاست هسته ای، رابطه با آمریکا ونقش منطقه ای ایران ندارند. این فقدان اجماع به دلیل رقابت های گروهی، ناسازگارهای داخلی، زمین گیری نهادی و بی اعتمادی ریشه دارنسبت به نیات آمریکاست. دوم: رهبری ایران برخی مواقع به دنبال حفظ منافع نظام است به قیمت نادیده گرفتن منافع ایران. برای مثال اصلاحات اقتصادی و آزادسازی برای ورود به سازمان تجارت جهانی موانعی را درجهت رشد اقتصادی درایران به وجود بیاورد، اما با توجه به کنترل بیش از هشتاد درصد اقتصاد کشور، آنها به این سمت نمی روند. به علاوه دولت ایران ویژگی های دیگر دارد که نزدیکی جدی به آن را با مشکل جدی مواجه می کند.

دربخش های دیگری از این دستورالعمل آمده است: “نگاهی به عملکرد آیت الله خامنه ای نشان می دهد که او رهبری است که ازریسک کردن پرهیزمی کند بنابراین نه مقابله ونه سروسامان دادن به رابطه با غرب را پی می گیرد. او معتقد است که آمریکا به دنبال تغییر رفتارخارجی ایران نیست بلکه به دنبال تغییر رژیم است….. به علاوه امتناع واشینگتن از پاسخ به نامه محرمانه ایران درسال 2003 که همه مسائل مورد بحث ودرگیری دوکشور را مورد اشاره قرارداده بود تنها رویکرد رهبری ایران را تقویت کرده است…”

درپایان راهبرد یاد شده آمده که درمسیر دیپلماتیک با ایران باید برخورداری از چرخه سوخت کامل به رسمیت شناخته شود ودر عوض، ایران قبول کند با توجه به برخورداری ازحق غنی سازی، تا زمانی که سازمان انرژی اتمی سلامت کامل برنامه هسته ای اش را تایید نکند، ازاین حق استفاده نکند: “درمراحل اولیه چنین طرحی، هر گونه برنامه غنی سازی داخی باید با تاخیرمواجه شود و حداقل درمراحل اولیه ازنزدیک مورد بازرسی قرارگیرد ومحدود شود.” نویسنده اورده است که آمریکاباید به خاطر بسپارد که ایران هرگز با ترتیباتی که درآن به صورت آشکارا مجبوربه عقب نشینی ویا قبول شکست ویا حتی استفاده از زوربرای مصالحه تن نخواهد دارد: “تهدید نظامی نیز غیرسازنده است. این موضوع موقعیت ایرانی های میانه رو را که می کوشند رابطه متفاوتی را با واشینگتن برقرارکنند تضعیف می کند وگفتمان تندورهایی که به عنوان یک بازدارنده ضروری علاقه مند دنبال کردن برنامه سلاح اتمی هستند را تقویت می کند.”

درادامه، گزارش افزوده است که هرگونه نزدیکی به ایران باید نگرانی های مربوط به حقوق بشر درداخل کشوروازجمله دستگیری های اخیر ایرانی آمریکایی ها را نیز مورد توجه قرار دهد.

نویسنده راهبرد بخش خاورمیانه موسسه کارنگی آمریکا در پایان راهبرد نزدیکی آمریکا به ایران آورده است: “بهترین کاری که آمریکا می تواند بکند این است که به گفت وگو با ایران ادامه بدهد وهمزمان اجازه بدهد که ایران متوجه شود که با تجدید نظر درسیاست های خود وتلاش برای خروج از انزوا، طرف مقابل درواشینگتن به آنها خوشامد خواهد گفت.”