مریم کاشانی
نحوه برخورد با به اصطلاح “اراذل و اوباش” آینه تمام نمای شیوه مطلوب بنیادگرایان ایران است. بی جهت نیست که روزنامه های کیهان، رسالت و جام جم آن را “تحسین برانگیز” می خوانند و خواستار تداومش می شوند، سعید مرتضوی انجام آن را تایید می کند، فرمانده نیروی انتظامی از ادامه اش خبر میدهد و مصطفی پور محمدی، وزیر کشور از رضایت 60 درصدی مردم از آن می گوید. شیوه ای که دفتر سیاسی جبهه مشارکت ایران آن را “نقض مکرر قانون و خدشهدار شدن آشکار حقوق شهروندان” می خواند؛ و روزنامه های کشور درباره اش می نویسند: “مردم امنیتی میخواهند که آرامش به دنبال داشته باشد وگرنه خود برقراری این امنیت، نوعی ناامنی است”.[هم میهن]
سردار پاسدار اسماعیل احمدی مقدم اعلام کرده است: “نشان دادن اراذل و اوباش به مردم و چرخاندن آنها در محله ها، با نظر موافق دادستان تهران صورت گرفته شده بود”. امری که سعید مرتضوی نیز برآن صحه می گذارد ولی جبهه مشارکت ان را چنین می بیند: “مقابله با امور و پدیدههای ناهنجار حتی برخورد با اراذل و اوباش و قانونشکنان که در ضرورت مقابله با آن جای تردید نیست، نباید توجیهی برای اعمال خشونت و زیر پا گذاشتن علنی قانون توسط مجریان و ضابطان آن باشد”.
اعضای دفتر سیاسی این حزب”با یادآوری روشهای مشابه در سالهای دهه هفتاد که به بهانه برخورد با ناهنجاریهای اجتماعی آغاز و به بروز انحراف و خودسری در مهمترین نهادهای امنیتی و اطلاعاتی کشور منتهی شد” ضمن ابراز نگرانی از تکرار این روندها، می گویند: “در حالی که تمام ارکان حاکمیت در اختیار جریان حاکم است کمبود و ضعف قوانین موجود بهانه درستی برای به کار بردن روش های خشونتآمیز و غیرقانونی که در شرایط پیچیدة کنونی تصویری ناخوشایند از کشور و نظام در جهان بر جای میگذارد، نیست”.
در این نگرانی و اعتراض، حزب مشارکت تنها نیست. سیدعلیرضا آوایی، رییس کل دادگستری تهران در مصاحبه با روزنامه سرمایه تاکید می کند: “در دین ما هیچ کجا توصیه نشده که برای حفظ امنیت حق دارید به شیوهای ظالمانه برخورد کنید”. حسین قاضیان، جامعهشناس می گوید: “طرح دستگیری اراذل و اوباش با جامعههای جدید انبوه تناسبی ندارد این طرحها مناسب جامعههای سنتیای است که مبنای کارش انتقام و خوار و خفیف کردن مجرمان است. از سوی دیگر خوار کردن مجرمان امکان دارد موجب نارضایتی شهروندان و در نتیجه تضعیف پلیس شود.”
این اتفاقات در شرایطی روی می دهد که “حتی قوه قضاییه نیز با شیوه نیروی انتظامی در گرداندن متهمان در محلات موافق نیست و آن را برخلاف قانون میداند. معاون دادستان تهران در اینباره به صراحت گفته اینگونه برخوردها سبب جری شدن متهم و از بین رفتن خوی انسانی آنها میشود.”[هم میهن]
محمدعلی دادخواه، وکیل دادگستری به خبرنگار سرمایه میگوید: “طبق ضابطههای جهانی، به معاهداتی چون اعلامیه جهانی حقوق بشر پیوستهایم و کلیت اعلامیه جهانی حقوق بشر را قبول کردهایم و دولت ایران حق ندارد نسبت به معاهداتی که پذیرفته بیتوجه باشد… با توجه به ماده 9 قانون مدنی ایران، معاهدات ایران با سایر کشورها در حکم قانون داخلی در نظر گرفته شده است و نیروی انتظامی و هیچ قانونی نمیتواند آن را نادیده بگیرد”.
محمود آخوندی، متخصص جزا و جرمشناسی به همین نشریه میگوید: “در قانون تعریفی از اراذل و اوباش عنوان نشده است. قانون نوع مجازاتها را تعیین کرده و آفتابه و لگن دست متهم دادن توجیهی ندارد و در هر حال باز هم تعیین همه اینها برعهده دادگاه است و این مساله به نظر من نقض کامل حقوق بشر است.”
محمدحسین رضایی، جامعهشناس بر غیرقانونی بودن این طرح نیروی انتظامی انگشت می گذارد و میگوید: “نیروی انتظامی در مسند ضابط اجرایی است نه قاضی. در حالی که اکنون این نهاد در مسند قاضی نشسته و این عمل به بیقانونی در کشور دامن میزند چرا که وقتی مردم شاهد نقض قانون از جانب نیروی انتظامی باشند اعتبار اجتماعی قانون هم از بین میرود… با رواج رفتارهای فراقانونی در جامعه بازگشت به شرایط عادی دشوار میشود”.
نشریات نیز به نقد این برخورد پرداختند و از جمله نوشتند: “عکسهایی که از برخورد نیروهای پلیس با اراذل و اوباش روی سایتهای خبرگزاریها رفت فقط نشان از برخورد خشن داشت و در آن تصاویر نشان از بالا رفتن امنیت دیده نمیشد. پلیس در آن عکسها آفتابه به گردن اراذل و اوباش آویخت یا لوله آن را در دهانشان فرو برد و نیمهشب در خیابان چرخاند و فقط چند صباحی به تعبیر خود چهره جامعه را از لوث وجود آنان پاک کرد. کسانی که این تحقیر را تحمل کردند و 4 دست و پا مقابل دیدگان مردم در خیابان برده شدند تمام این عقدهها را فرو میبرند، فقط چندی بعد آنها را چند برابر بروز خواهند داد.”[هم میهن]
کارگزاران با چاپ عکس بزرگی از کتک زدن یک متهم توسط پلیس، در صفحه نخست خود نوشت: “آنچه تصاویر خبرگزاریهای کشور از رویارویی پلیس و اشرار نمایش میدهد، گویای اتفاقی دیگر است. گویی قصد این است که با روشهای قدیمی، برای اشرار دستگیر نشده نیز درس عبرتی تدارک دیده شود. انداختن آفتابه به گردن متهم دستگیر شده و کشاندن او روی زمین مشهودترین کاری است که در تصاویر دیده میشود. تجربه رفتارهای مشابه با اشرار به ما آموخته است که این گونه کارها بیش از آن که اوباش و اراذل را تنبیه کند موجب هلهله مردمی میشود که به این اتفاق به چشم یک حادثه سرگرم کننده مینگرند و احیانا تخمهای نفرت را در دل متهمی که زیر دست و بال دیگران دست و پا میزنند، میکارد. متهمی که به اتهام اوباشگری دستگیر میشود، سرانجام روزی از زندان بیرون میآید و به جامعهای پا میگذارد که از نظر او تحقیرش کرده است. چنین مجرمی با چنین ذهنیت منفی، مستعد جرم و جنایت بیشتری خواهد شد. افزون بر این، صدمه اصلی در این ماجرا به اقتدار پلیس وارد میشود. زیرا وقتی ماموران پلیس به جای «اعمال قانون» که رفتاری به نمایندگی از اراده جمعی حاکمیت است، به ستیزه خیابانی و کیفر متهم پیش از اجرای حکم میپردازند و درواقع قامت متهم را تا حد هماوردی با پلیس بالا میکشند و به او اعتماد به نفس میبخشند.”
همان بحثی که صدایعدالت نیز با انعکاس گفتههای رضا جعفری معاون دادستان تهران پی گرفته است: “شیوه نیروی انتظامی در گرداندن متهمان درمحلات در راستای جمعآوری اراذل و اوباش تهران قانونی نیست.”….
اما آنچه در جایی که بنیادگرایان برای انجام امور به اجازه قانونی نیاز ندارند، گفته های متخصصان، اندیشمندان و حتی مسئولین رسمی کشوراست. به همین دلیل است که روزنامه رسالت در حمایت از اقدام نیروی انتظامی، در یادداشتی با عنوان “اقدامی تحسین برانگیز” به قدردانی از نیروی انتظامی می پردازد و جامجم در تیتر نخست خود به نقل از دری نجفآبادی دادستان کل کشور از نیروی انتظامی می خواهد در برخورد با اوباش مستمر باشد.روزنامه کیهان هم می نویسد: الحق والانصاف که باید به نیروی انتظامی و دادستان تهران دست مریزاد گفت.
گفتم: ولی برخی از روزنامه ها اعتراض کرده اند که چرا نیروی انتظامی در چند مورد هنگام دستگیری اراذل و اوباش با آنها بد رفتاری کرده است؟
گفت: حالا اگر هم چند مورد اینطوری باشد چه عیبی دارد؟ یعنی انتظار دارند با متجاوزین به جان و مال و ناموس مردم چطوری برخورد شود؟
گفتم: مثلا می گویند چرا برخی از اراذل و اوباش را در محله گردانده اند؟
گفت: “خب! برای این که یال و کوپالشان بریزد و مردم هم آنها را بشناسند و شکایت های خود را ارائه بدهند. حالا این روزنامه ها چرا ناراحتند؟”
اما آنچه در ورای همه این سخنان، حکومت مطلوب اصولگرایان را نشان می هد، عکس هاست. عکس هایی که نشان می دهد مقر فرماندهی مطلوب باید کجا باشد:
و برخورد قاطع از دید این فرماندهان کدام نوع برخورداست:
درچارچوب این قاطعیت، اعتراف و توبه می تواند شکل دیگری داشته باشد؟به اعتراف و توبه این دستگیر شده توجه کنید:
همین بینش نیست که چنین طرح هایی را “ملی” می داند و طبعا در صدد آن است که آن را “در سراسر کشور به اجرا” بگذارد؟این طرح های ملی، در عرصه برخورد با زنان، دانشجویان، نویسندگان و روزنامه نگاران… به گونه دیگری به اجرا درآمده؟
سردار احمدی مقدم، باجناق آقای محمود احمدی نژاد در پاسه همین سئوال هاست که می گوید: “برای حاصل شدن مطلوب، فشارو کنترل پلیسی مورد نیاز است.”