نامه ۲۰۷ نفر از هنرمندان و فعالان فرهنگی میتواند موج عظیمی در بین مردم برای حفاظت از محیطزیست ایجاد کند. حتی میتوان به این حرکت چنان خوشبینبود که ایرانیانی از خارج کشور نیز برای حفاظت از محیطزیست ایرانزمین آستین بالا بزنند. اینک وضعیت طبیعت و زندگی ایرانیان به گونهیی شده که حفاظت از آن با حفاظت از هویت ملی و کیان مملکت گره خورده است. اگر اندکی تعلل کنیم تمدن هفت هزارساله این مرز و بوم به چالش کشیده میشود. در همین دو روز گذشته به همراه رییس سازمان حفاظت محیطزیست کشور برای نجات تالاب هامون رهسپار «زابل» شدیم. نگرانی از خشک شدن هامون تنها متوجه محیطزیست آن منطقه نبود. خشکیده شدن این تالاب و آثار آن بر زندگی مردم سبب شد که از ابتدای سال جاری تعداد بسیاری از خانوادهها از این منطقه به استانهای همجوار یا نقاطی دیگر از کشور مهاجرت کنند. خالی شدن این منطقه از سکنه و خالی شدن زابل از مردم دور از تصور نیست. وقتی رییس سازمان حفاظت محیطزیست وارد جمع مردم زابل شد آنها با روایتها و اشعار مختلفی میزبانش شدند که همه حکایت از تلخی کام مردمان از خشکیده شدن این تالاب داشت. یکی از آنها تعبیر ظریفی به کار برد. گفت اگر زابل و زابلستان از بین برود با چه رویی میتوانیم شاهنامه فردوسی را به دست بگیریم و از رستم و افسانه سیمرغ بگوییم. مساله فقط یک رودخانه یا یک تالاب یا یک دریاچه نیست. این بخشی از فرهنگ و تاریخ این مملکت است که از بین میرود. ادبیات و میراث ما است که در حال تخریب است. در همین سفری که برای بررسی وضعیت بحرانی تالاب هامون رفته بودیم مردم زابل به رییس سازمان حفاظت محیطزیست میگفتند میترسیم ما آخرین نسلی باشیم که اینجا زندگی میکند زیرا هیچ تضمینی نیست که بچههای ما شرایط کنونی را تحمل کنند و در این منطقه بمانند.
همین مقوله درباره دریاچه ارومیه و ساکنان آن هم صادق است. زایندهرود و تالاب گاوخونی نیز همینگونه است. شیراز به عنوان پایتخت فرهنگی ایران به واسطه اقلیم و طبیعتش توانسته میزبان حافظ و سعدی و دیگر ادیبان باشد و تصور کنید که این اقلیم دستخوش تخریب شود. بنابراین هرگوشه از تمدن ایرانی – اسلامی ما به نوعی وابسته به محیطزیست است. بنابراین چه رودخانه، چه دریاچه، چه تالاب و چه قنات هر کدام بخش قابل توجهی از هویت و تاریخ ما هستند. اینک که ایران بهشدت دستخوش بحرانهای آب و محیطزیست شده است عملا با تهدیدی علیه امنیت ملی مواجهیم. حال که هنرمندان و فعالان عرصه فرهنگی پیشقدم شدهاند و در کاری نمادین از رییس سازمان حفاظت محیطزیست خواستهاند تا یارانههایشان را صرف محافظت از طبیعت کند میتوانیم خوشبین باشیم که نفوذ آنها در بین مردم سبب حرکتی شود که همه مردم را همراه آنان کند و بدینترتیب اصل 50 قانون اساسی که حفاظت از محیطزیست را وظیفهیی عمومی برشمرده محقق شود. این ادامه همان حرکتی است که آقای روحانی در نخستین اقدام خود در دولت احیای دریاچه ارومیه را مد نظر قرار داد و با به کارگیری شخصی که خود و پیشینه خانوادگیاش در ایران به نوعی به سمبل حفاظت از محیطزیست تبدیل شده محافظت از طبیعت را در اولویت قرار دهد. اینک هنرمندان و اهالی فرهنگ با روح ظریف و حساسیتهایی که دارند این حرکت را تداوم میبخشند تا یکیک ایرانیان در قبال آلودگیها و تخریبهایی که زندگیمان را هدف قرار داده احساس تعهد کنند. سازمان حفاظت محیطزیست نیز از اینگونه حرکتها به ویژه آن دسته از مردم که تاثیر و نفوذ بیشتری بر جامعه دارند استقبال میکند و لازم است همه گروهها و اقشار مختلف جامعه فارغ از دیدگاههای سیاسیشان در این حرکت همراه شوند. نمونه این کار جلب حمایت از نسل یوزپلنگ آسیاسی بود که سازمان حفاظت محیطزیست با گره زدن آن به فوتبال تلاش کرد آن را به میان جامعه انتقال دهد تا این گربهسان منحصر به فرد به سرنوشت شیرایرانی دچار نشود.
منبع: اعتماد، هفتم دی