خطاب به مدیر کل دفتر موسیقی
ترانه فرزند نامشروع نیست
عباس سجادی
گزیده ای از متن استعفای عباس سجادی، شاعر و ترانه سرا از شورای شعر و ترانه ی وزارت ارشاد اسلامی:
-… پدید آمدن روزانه فضاهای مجازی و رسانههای نوظهور و افزایش بیرویه جمعیت ترانهسرا، خواننده و گروههای بیشمار زیرزمینی، این تصور غلط را زیر سؤال میبرد که مخاطب جوان ما فقط شنونده آثاری است که با مجوز وزارت ارشاد منتشر میشود. سرعت این پدیدهها بسیار بالاتر از تدابیر ماست. هنر موسیقی ما از جمله موسیقی پرطرفدار پاپ کشور نیازمند هدایت است؛ نه نظارت که آن هم بستر لازم خود یعنی “تولید” و”صحنه” را میخواهد که این روزها شرایط اسفباری دارد.
این مهم در این شرایط با صدور آییننامه و بخشنامه و نظارتهای آمرانه محقق نخواهد شد. بر این باورم که هنوز در وزارتخانه ارشاد و در اداره کل دفتر موسیقی شناخت دقیقی از ترانه، این رسانه تاثیرگذار وجود ندارد و بیشتر از آنکه این پدیده مؤثر، فرصت قلمداد شود، تهدید انگاشته میشود، از اینرو ما هیچ وقت با او مهربانی نکردهایم وهمواره به او به چشم فرزندی نامشروع نگریستهایم و بیش از آنکه در تربیتش کوشا باشیم، محدود و تحقیرش کردهایم…
- باید بپذیریم که از مدیریت این روند فرسنگها فاصله داریم. تعطیلی بسیاری از بنگاههای تولیدکننده موسیقی، اضمحلال گروههای مختلف موسیقی (حتا گروههای تحت حمایت مالی دفتر موسیقی)، برهم خوردن کنسرتها و شکست مالی بسیاری از پروژههای تولیدی و صحنهیی، مهاجرت تعداد زیادی از هنرمندان و افزایش روزانه گروههای مختلف زیرزمینی همه وهمه مؤید شرایط تلخ حاکم بر موسیقی کشور است.
ممنوعالفعالیت شدن بسیاری از ترانهسرایان مستعد و جوان ما چه پاسخ منطقیای دارد؟ اینکه با گروهها و خوانندههای آنسوی مرزها کار میکنند! در چنین بازار آشفته و رو به تعطیلی موسیقی مگر چارهای جز این دارند؟ شما چه امکان فعالیتی برای ایشان فراهم کردهاید که منتقد فعالیت برونمرزی ایشان هستید؟ جوان انگیزه دارد، انرژی دارد، باید دیده شود. کی؟ کجا؟ در کدام صحنه؟ در کدام رسانه؟…
- ذکر مواردی مشخص، از حال وخیم “ ترانه ” را ضروری می دانم:
1- بیاحترامی و گاه عدم تصویب آثار مفاخر موسیقی یعنی شاعران، ترانهسرایان و تصنیفسرایان پیشکسوت که از خاطرههای مشترک موسیقی این مردم است و پیش از این بارها با مجوز همین مرکز اجرا شده است.
2- اعمال سلیقههای فراشورایی از بدنه آن مرکز به بهانه نظارت و بهانههای مشابه.
3- “واژههراسی” و “کلمهزدایی” سلیقهیی از اشعار ارائهشده به دفتر موسیقی.
4- اعمال و تحمیل قواعد سختگیرانه و کلاسیک به ساختار نوین ادبیات آهنگین (ترانهها) در بررسی آثار.
5- عدم موازین تعریفشده در بررسی آثار ارائهشده و برخوردهای سلیقهیی و روزمره به فراخور شرایط اجتماعی و سیاسی با آثار. اصطلاحاً “شل کن”، “سفت کن”های معمول.