حسن روحانی قرار است در دومین سال ریاستش برای دومین بار برای حضور در مجمع عمومی سازمان ملل از نیویورک دیدن کند.
قابل پیش بینی است که هنوز حسن روحانی چهره مطلوب رسانه های جهانی است؛ همچنان که محمود احمدی نژاد نیز در سال های نخست اش بود. اما او که در میان روسای جمهور ایران رکورد دار دیدار از نیویورک بود، در سال های آخرچنان سخنانش ملال آور و بی محتوا شده بود که تقریبا برای سالن خالی سخنرانی می کرد و بی اعتنایی کشورها به او به جایی رسیده بود که در آخرین سفرش به نیویورک فقط با روسای چهار کشور کومور، سنت وینسنت، بولیوی و سوازیلند دیدار کرد.
به رغم اقبال بین المللی که خاتمی از آن برخوردار بود، او طی هشت سال ریاستش فقط یکبار از مجمع عمومی دیدار کرد. هاشمی هرگز و خامنه ای در مقام رییس جمهور نیز تنها یک بار.
بنابر این، ضرورت سفر دوم روحانی چیست؟ این سفر با چه هدفی صورت می گیرد؟
نخستین سفر در کمتر از سه ماه
نخستین سفر روحانی به نیویورک در شرایطی انجام شد که تنها سه ماه از تصدی ریاست جمهوری او می گذشت. جهان به دنبال شناختن ابعاد و اندیشه های رییس جمهوری بود که به طور برجسته نشان می داد از سلفش (احمدی نژاد) متفاوت است. مشخصا این تفاوت در آنجا آشکار می شد که سیاست خارجی احمدی نژاد بر “تقابل” با غرب استوار بود ولی روحانی بر “تعامل” با آن.
روحانی در سیاست تعامل سازنده خود تا آنجا پیش رفت که در اجلاس امسال سفرا تعامل سازنده را “تعامل با جهان” (بدون هیچ استثنایی) توصیف کرد. این خامنه ای بود که در جمع سفرا، برای تعامل با جهان دو استثنا قائل شد: امریکا واسرائیل.
اقبال به روحانی همان خواست محمد خاتمی در تنها نامه ای بود که او در طول حیات سیاسی اش در یک روزنامه خارجی(گاردین) منتشر کرد. او در نامه اش نوشته بود: “برای امید، انسانیت و صلح….امید دارم آقای دکتر روحانی در طی سفرش به سازمان ملل استقبالی گرم و پاسخهایی مثبت و پرمایه دریافت کند.”
این آرزوی خاتمی به سرعت تحقق یافت. رییس جمهور اعتدالگرای ایران بر خلاف سلفش (احمدی نژاد) با انبوهی ازملاقات ها با سران کشورهای خارجی در نیویورک مواجه شد. قطعنامه پیشنهادی او (جهان علیه خشونت و افراطیگری) با اجماعی جهانی (به استثنای اسرائیل) از تصویب مجمع عمومی گذشت. پایه تجدید رابطه قطع شده تهران ـ– لندن در همین سفر بنا نهاده شد و سه ماه پس از این سفر توافق اولیه ایران و ۵+۱ موسوم به توافق موقت ژنو در ۳ آذر ۱۳۹۲ (برابر با ۲۴ نوامبر ۲۰۱۳) حاصل شد.
پس از نیویورک اقبال به دولت روحانی را می توان در تعداد سفرهایی که مقامات خارجی از جمله دیدار 12 وزیر خارجه اروپایی و هیات های پارلمانی و مقامات بازرگانی اروپایی به ایران دریافت.
نخستین سفر به نیویورک؛ آغاز راه دشوار
به شرحی که گفته شد نخستین سفر روحانی به نیویورک را می توان سفر موفقی ارزیابی کرد. او توانست چهره متفاوتی از ایران برای جهانیان ترسیم کند ولی این تازه آغاز راه بود. نخستین سفر او هرگز این دستاورد را نداشت که موجبات سفر او به یک کشور اروپایی را فراهم کند. آرزوی خاتمی برای او به تمامی محقق نشده است. خاتمی خود در طول ریاستش جمهوری اش از چندین کشور اروپایی از جمله ( ایتالیا، اسپانیا، اتریش) دیدن کرد و متقابلا برخی از سران اروپایی از تهران دیدن کرده بودند. نخستین سفر روحانی به نیویورک آغاز راه دشوار روحانی است؛ راه دشواری که تا زمان رفع تحریم ها به دشواری بتوان گفت دستاورد ملموسی داشته است.
پرونده پر انتقاد حقوق بشر
یکی از دشواری های روحانی در سفر دومش به سازمان ملل، پرونده پر انتقاد نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی است. او که در سفر اولش تنها سه ماه بود متصدی ریاست جمهوری شده بود، چندان زیر ضرب انتقادات حقوق بشری قرار نداشت. اندک وعده های او مبنی بر ارتقا وضعیت حقوق شهروندی (نه حقوق بشر) نیز تاکنون محقق نشده است. پیشنهاد او مبنی بر تدوین “منشور حقوق شهروندی” مسکوت مانده است.
اما در این سفر دوم، درجه انتقادات تا آنجاست که دبیر کل سازمان ملل در آستانه سفر روحانی به نیویورک در گزارش خود به مجمع عمومی با انتقاد از افزایش نرخ اعدام ها و تضییقات بر جامعه خبرنگاران گفته است: “رئیس جمهور ایران، متعهد شده بود محدودیتهای موجود در زمینه آزادی بیان را رفع و امنیت رسانهها را تضمین کند. متأسفانه این وعدهها به پیشرفتهای چشمگیر منجر نشده و محدودیتها علیه آزادیهای بیان، همچنان بسیاری از حوزههای زندگی را تحت تأثیر قرار دادهاند.”
توافق هسته ای در وقت اضافه
روحانی در کمپین انتخاباتی خود خوشبینانه گفته بود که توافق هسته ای با غرب در عرض سه تا شش ماه قابل دسترسی است. اینک پس از یک سال از تصدی ریاست جمهوری ایران، نه تنها توافق ملموسی به دست نیامده بلکه مذاکرات به وقت اضافه کشیده شده است. ضرب الاجل برای این وقت اضافه ۲۴ نوامبر (سه آذر) است. دور جدید مذاکرات هسته ای ایران با 5+1 در حاشیه مجمع عمومی آغاز شده است. خبرهای اولیه این مذاکرات، از فاصله بلند بین مواضع ایران و طرف های غربی حکایت دارد.
از این رو، شاید جای تردید نباشد که مهم ترین دلیل روحانی برای عزیمت دوباره به نیویورک، مساله دستیابی به توافق هسته ای است. واگذار کردن امتیازهای عمده در ازای دریافت تضمین های عینی برای رفع تحریم ها هدف اصلی سفر روحانی است.
دیپلماسی پنهانی: مذاکرات جامع با امریکا
با پایان مجمع عمومی امسال، کارزار دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده تدریجا گرم می شود. اوباما برای واگذاری کاخ سفید به هم حزبی خود باید دستاوردهای چشمگیری ارائه دهد.
با سر بریده شدن دو امریکایی به دست داعش، سیاست خارجی او اینک زیر ضرب شدیدترین حملات جمهوری خواهان و دوستان منطقه ای امریکا در خاورمیانه قرار گرفته است.
برنامه اقدام اوباما برای سرکوب داعش، نقطه اتصال و در عین حال نقطه انفصال ایران و امریکاست. برنامه اوباما برای سرکوب داعش در عراق، مطلوب ایران نیز هست ولی استراتژی سرکوب داعش در سوریه و تقویت هم زمان اپوزیسیون سوریه ( ائتلاف ملی و ارتش آزاد سوریه) نقطه فاصل تهران ـ– واشنگتن است.
بحران اوکراین دیگر کارنامه ضعیف اوباماست که او را زیر ضرب حزب مخالفش قرار داده است. تا اینجای کار، تهران در بحران اوکراین و خاورمیانه جانب روسیه را گرفته است با این توصیف، کارت هایی که تهران در دست دارد تا حدی اندک قدرت چانه زنی را در پرونده هسته ای به او داده است.
گو اینکه خامنه ای مکررا گفته که فقط برای مذاکرات هسته ای اجازه گفتگو با امریکا را صادر کرده ولی خبرهای جسته و گریخته ای که از مذاکرات درز می کند همه حاکی از آن است که تهران-ـ واشنگتن نه فقط در پرونده هسته ای بلکه دیگر پرونده های اختلافی باب گفتگو را گشوده اند.
دستور مذاکرات جامع ایران و امریکا که دور از چشم خامنه ای نخواهد بود، به گمان قوی به صورت دیپلماسی پنهانی میان تهران-ـ واشنگتن در جریان است. شاهد این ادعا، اظهارات اخیر روحانی در مصاحبه اش با شبکه امریکایی ان. بی. سی است که دیدار با اوباما و تجدید رابطه با امریکا را منتفی ندانست. او در این مصاحبه که پیش از سفرش به نیویورک انجام شد گفت: “فعلاً در برنامه من چیزی به عنوان ملاقات با رییس جمهور اوباما وجود ندارد. در دنیای سیاست همه چیز امکانپذیر است… شرایط کنونی ایران و آمریکا تا قیامت که نخواهد بود…. در شرایطی که منافع ایران بر این قرار بگیرد که روابط با امریکا عوض شود آن روز هر دولتی در ایران سرکار باشد قاعدتاً بر مبنای منافع کشور تصمیم میگیرد.”