فیلیپ گوردون
توافق ماه گذشتۀ چین برای ملحق شدن به آمریکا و دیگر قدرت ها در یک طرح ابتکاری دیپلماتیک به منظور مهار برنامه هسته ای ایران، گامی مهم و مؤثر بود. اگر ایران پیشنهاد قدرت های جهانی را در خصوص حمایت بین المللی از برنامۀ غیرنظامی هسته ای خود و سایر مشوق ها در ازای تعلیق غنی سازی اورانیوم بپذیرد، دو طرف به خواستۀ خود خواهند رسید: انرژی صلح آمیز اتمی برای ایران و ضمانت منع گسترش سلاح های اتمی برای دیگران.
در گفتگوهای ماه گذشته با مقامات و تحلیلگران چینی در پکن و شانگهای متوجه شدم، مشکل اینجاست که چین قصد ندارد با چنگ و دندان از این پیشنهاد حمایت کند. در حالیکه آمریکا و اتحادیه اروپا در صورت رد این پیشنهاد توسط ایران مصمم به افزایش تحریم ها هستند، چین نشان داده که همچنان با تحریم های سخت مخالفت خواهد کرد و فقط بدنبال گفتگوی بیشتر است.
بی میلی پکن برای چشم پوشی از قراردادهای نان و آبدار اقتصادی و انرژی با تهران یک منطق ساده دارد: اولویت اصلی حزب کمونیست چین، ماندن در قدرت است. این حزب برای اینکه در قدرت باقی بماند، باید ثبات اجتماعی را حفظ کند و برای حفظ ثبات اجتماعی نیازمند توسعۀ اقتصادی است. برای توسعۀ اقتصادی نیز چین به میزان قابل توجهی انرژی برای تغذیۀ اقتصاد شکوفا شدۀ خود نیاز دارد. این است دلیل بی میلی چین برای انجام هر اقدامی که بر روابط انرژی این کشور با ایران تأثیر خواهد گذاشت.
پکن، حتی پس از پذیرش سه قطعنامۀ شورای امنیت سازمان ملل در خصوص مجازات ایران بخاطر عدم همکاری، بهار امسال اعلام کرد که در ازای سهمی از توسعۀ میدان عظیم نفتی یادآوران و تأمین گاز طبیعی مایع توسط ایران، در پیشبرد بخشی از طرح 70 میلیارد دلاری برای توسعۀ این میدان شرکت کرده است.
منطق اقتصادی چین بی نقص بنظر می رسد اما چندین واقعیت را نادیده می گیرد. در واقع، برای کشوری با شهرت تفکر بلندمدت استراتژیک، دنبال کردن روابط نزدیک با ایران کوته فکری است. در بازار جهانی نفت، بستن قرارداد با یک کشور، امنیت عرضه را که بنظر می رسد چین بدنبال آن است، تضمین نمی کند. همیشه می توان نفت را از جایی در جهان بدست آورد. بنابراین، چین با توسعۀ میادین نفتی ایران، در بهترین حالت بهای جهانی نفت را به اندازه ای ناچیز کاهش می دهد و در بدترین حالت نفت خود را فقط از یک مکان خریداری می کند. اگرچه ایران یکی از تولیدکنندگان بزرگ نفت است، اما کل تولید نفت این کشور، حدودا ً 4 میلیون بشکه در روز، کمتر از 5 درصد کل تولید جهان را تأمین می کند.
چین همچنین خطراتی را که عدم مهار برنامۀ هسته ای ایران برای خود این کشور بدنبال خواهد داشت، دست کم گرفته است. حمله بازدارندۀ نظامی آمریکا یا اسرائیل به ایران، بهای نفت را به مراتب بیش از قطع سرمایه گذاری چین در تولید نفت ایران افزایش خواهد داد. علاوه بر این، ساخت بمب اتم توسط ایران می تواند به گسترش بیشتر سلاح های اتمی نه تنها در خاورمیانه (عربستان سعودی، مصر و ترکیه) بلکه در آسیای شرقی (ژاپن و کره جنوبی) بیانجامد. این امر مستلزم آن خواهد بود که چین هزینۀ بیشتری صرف دفاع ملی، توان هسته ای و پدافندهای موشکی خود کند. در نهایت، گسترش فناوری سلاح های اتمی در خاورمیانه، چشم انداز تروریست های اسلام گرای صاحب مواد هسته ای را افزایش خواهد داد؛ این امر می تواند بطور مستقیم یا غیرمستقیم به چین ضربه بزند.
اگر چین واقعا ً ملاحظات استراتژیک را دربارۀ ایران در نظر بگیرد، نه تنها از دیپلماسی مذاکرات بین المللی با تهران بلکه از مجازات این کشور بخاطر سرپیچی حمایت خواهد کرد. حتی اقدامات سادۀ چین مانند توقف سرمایه گذاری در میادین نفتی ایران و حمایت از تحریم های شدیدتر مالی در شورای امنیت، پیامی کوبنده برای ایران خواهد داشت. این قبیل اقدامات باعث بهبود وجهۀ منفی چین در نزد آمریکا، بخاطر مسائلی مانند عدم توازن تجاری، درگیری های کاهش ارزش پول، وجود غذای ناسالم و اسباب بازی های غیربهداشتی و درگیری بر سر تایوان و تبت، خواهد شد.
چین با قبول تدریجی مسئولیت های خود بعنوان یک “سهامدار بین المللی” باعث پیشرفت اساسی امور جهانی خواهد شد. اقدام جدی چین دربارۀ برنامه هسته ای ایران می تواند باعث رشد این پیشرفت شود و در خدمت منافع بلندمدت خود چین باشد.
منبع: فایننشال تایمز، 8 ژوئیه