مبارزه برای رسیدن به مقام رهبری

نویسنده
جلال یعقوبی

» نگاه مصباح یزدی به جایگاه ولی فقیه

مصباح یزدی چند روز پیش گفت: “بالاخره در هر ‏حکومتی نوعی پایبندی به قانون هست و در شرایط امروز همه پذیرفته‌اند که حکومت باید توسط ‏مردم انتخاب شود؛ به عقیده ما در دوران ‏غیبت نیز آنکه اشبه به معصوم یعنی ولایت فقیه است باید حاکم جامعه باشد، این اصول باید باور ‏ما باشد نه اینکه وقتی با ۵۰۰ هزار  رای بیشتر آورد خیال کند مالک کشور است و اختیار ‏همه‌چیز به دستش است بلکه تازه نیاز به نصب رهبر و ولی فقیه دارد.‏”

او پیش از این هم طی سخنانی به حسن روحانی کنایه زده بود که: “می‌گویند فرهنگ باید آزاد باشد و مردم هر کتابی می‌خواهند، باید بخوانند و رهبری که می‌فرمایند فرهنگ گسترش یابد، یعنی مجالسی به نام حضرت زهرا (س) ایجاد شود و عده ای در آن‌ها برقصند و بگویند سن و سال آن‌ها کم است.آیا اگر این دختران نرقصند، رخنه ای در فرهنگ ایجاد می‌شود؟”

اکنون مدتهاست که مصباح یزدی علیه حسن روحانی و دولت او سخن می گوید. مواضع مصباح یزدی علیه حسن روحانی در حالی است که او در سال ۱۳۸۸ اطاعت از رئیس جمهور را اطاعت از خدا میدانست. او در آن زمان گفته بود: “ولایت فقیه به دلیل آنکه دارای پرتویی از انوار امام زمان(عج) است و مردم نیز به‌دلیل اینکه او را جانشین به حق ولیعصر(عج) می‌دانند، اطاعت از او را همچون اطاعت از امام عصر بر خود لازم می‌دانند. وقتی رییس‌جمهوری از جانب رهبری نصب و تایید می‌شود به عامل او تبدیل شده و از این پرتو نور بر او نیز تابیده می‌شود. وقتی ریاست‌جمهوری حکم ولی فقیه را دریافت کرد، اطاعت از او نیز چون اطاعت از خداست.”

اکنون به نظر میرسد که آیت الله مصباح یزدی حاضر به پیروی از تئوری خود و “اطاعت از خدا” نیست! عملکرد مصباح یزدی در عرصه سیاسی ایران سالهاست که اعتراض اصلاح طلبان را به دنبال داشته است. اما شیوه رفتار او تنها اصلاح طلبان و منتقدان را نگران نمیکند. رد صلاحیت نامزد مورد حمایت مصباح یزدی در انتخابات ریاست جمهوری تابستان گذشته نشان داد که آیت الله خامنه ای هم نگران برنامه مصباح یزدی شده است.

اواخر سال ۱۳۹۰ و زمانی که هواداران آیت الله مصباح یزدی در قالب جبهه پایداری جمع شده بودند، حجت‌الاسلام محمد ناصر سقای بی‌ریا از شاگردان آیت الله مصباح یزدی طی گفتگویی با سایت رجانیوز اعلام کرد: “آن چیزی که موجب شد حضرت آیت‌الله مصباح به‌رغم اینکه هیچ‌وقت مستقیم از اول نهضت تا پیروزی انقلاب و تا حالا ورود پیدا نکرده بود و شاگردهای ایشان کارها را انجام می‌دادند -اما اینجا ایشان احساس نیاز کردند- این بود که نیروهایی ساخته و کادرسازی شده مثل تعداد زیادی از فارغ التحصیلان و دانش آموختگان، طرح‌های مختلف در بدنه کشور را با دانش‌آموزان و دانشجویان و مرتبطینی که در این سال‌هایی که کارهای اجتماعی انجام شده است را یک‌روزی به هم‌دیگر متصل کنند و یک جبهه واحد را به‌وجود بیاورند. […] مسئله جبهه پایداری بسیار عظیم‌تر از مسئله انتخابات مجلس است، یعنی در حقیقت یک ورود و اتصال جنبه‌های فکری و اجرایی نظام است. یک ورود جدی‌تر و جدید «فکر در مرحله اجرا» است.”

در همان ایام سایت راستگرای “بازتاب امروز” که بعدها توقیف شد، در یادداشتی با عنوان “هشدار استاد حوزه: مراقب باشیم روحانیت مقابل روحانیت قرار نگیرد” نسبت به افزایش قدرت مصباح یزدی در قم هشدار داده بود. نویسنده یادداشت با اشاره به فعال شدن جبهه پایداری تاکید داشت: “اکنون بذر اختلاف یا به عبارتی قرار گرفتن روحانیت برابر روحانیت کاشته شده است.”

یکسال پیش از فعال شدن جبهه پایداری، علی اکبر محتشمی پور طی سخنانی اعلام کرد: “فرقه مصباحیه که من چند سال است روی آن تاکید می‌کنیم، بی‌کار ننشسته است اینها جریانی بسیار خطرناک و خشن هستند که به هیچ کس رحم نمی‌کننند و نه امام را قبول داشته و دارند نه حتی آیت‌الله خامنه‌ای را و از ایشان پلی ساخته‌اند برای رسیدن به اهدافشان و وقتی اهدافشان رسیدند ریشه رهبری را هم می‌زنند.”

برنامه “عظیم تر”جبهه پایداری به مرور آشکار شد. آنها متهم بودند که برای رهبر شدن مصباح یزدی برنامه ریزی میکنند. این خبر چنان گسترش یافت که مصباح یزدی ناچار به واکنش شد. او در دفتر آیت الله خامنه ای و در حضور جمعی از طلاب و روحانیون گفته بود: “هیچ کس طمعی بر مقام ولایت نمی‌تواند داشته باشد.”

با اینهمه سودای رهبر مصباح یزدی چیزی نبود که بتوان پنهان کرد. در سال ۱۳۸۹ وقتی که هاشمی رفسنجانی پیشنهاد تشکیل شورای فقهی را دوباره مطرح کرد، مصباح یزدی طی سخنانی گفته بود: “این طرح ممکن است طرحی شیطانی باشد تا کسی که می داند رهبر نمی شود، فکر کند اگر شورایی باشد در آن شورا حضور پیدا خواهد کرد. اگر شورای رهبری تشکیل شود در مورد مسائل مهم و اساسی جامعه چگونه تصمیم گیری می شود. حاکمیت یک فرد پیوسته مورد قبول بوده است و در سیره عقلا و متشرعین، مردم در اجرای حکومت همیشه به فرد مراجعه می کرده اند نه به گروه. مساله حکومت تاخیربردار نیست و در بسیاری از مسائل، رهبری باید تصمیم قاطع و نهایی را بگیرد.”

برخی تحلیلگران سیاسی سخن مصباح یزدی را اینگونه معنی کردند که چون او احتمال میدهد که رهبر آینده باشد، با پیشنهاد شورایی شدن آن مخالفت کرده است.

حدود یک سال پس از تاسیس جبهه پایداری، نامه ای سرگشاده خطاب به مصباح یزدی در خبرگزاریها منتشر شد که در آن آمده بود: “چرا جبهه پایداری که بعضاً در جلسات خصوصی برای شما جایگاه قائم مقامی رهبری قائل میشوند و شما را رهبر معنوی خود می‌دانند و خود را مطیع محض شما میشمرند، دست در دست اعضای این گروه انحرافی دارند و یکی شان جلسات منظم با سرکرده این گروه دارد و دیگری مشاور این گروه است و به جای آنها پروژه افتتاح می‌کند و آن یکی در جلسه سئوال از رییس جمهور از جوابهای کم ادبانه او قهقهه مستانه میزند و از تذکرات نمایندگان می آشوبد؟”

این بیانیه که با امضای “جمعی از دانشجویان دانشگاه امام صادق” منتشر شد، انعکاس گسترده ای داشت. حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان طی یادداشتی در این روزنامه خواستار اتحاد اصولگرایان شد و کنایه زد که: “تصور کنید که فردا نامه سرگشاده دیگری با یک امضای کلی و غیرقابل شناسایی دیگر، مثلا جمعی از دانشجویان همان دانشگاه امام صادق(ع) و یا فلان دانشگاه و بهمان جبهه و فلان حزب- و از موضع جبهه پایداری- خطاب به حضرت آیت الله مهدوی کنی- حفظه الله تعالی- نوشته شود و… این رشته سر دراز پیدا کند، آیا این ماجرا غیرقابل تصور است؟!”

کنایه حسین شریعتمداری به این معنی بود که نامه مزبور به اشاره مهدوی کنی نوشته شده است. همین اخبار پراکنده نشان میداد که برای نشستن در جایگاه رهبری جدالی اساسی در پشت صحنه سیاست ایران در جریان است.

شکست مصباح یزدی در انتخابات ریاست جمهوری اخیر و تحقیر کاندیدای مورد حمایت او توسط آیت الله خامنه ای نشان داد که ماجرای رهبری آینده جدی شده است. سخنان دو روز پیش قربانعلی دری نجف آبادی عضو هیات رییسه مجلس خبرگان رهبری را نیز در همین راستا میتوان ارزیابی کرد.

او گفته است: “خدا رهبری را حفظ کند و به ایشان طول عمر دهد انشاالله. اما به هر حال باید برای بعد از ایشان به فکر باشیم.” او افزوده است: “مردم باید برای انتخاب نمایندگان این مجلس با هوشیاری هر چه تمام‌تر و تدبیر حکیمانه عمل کنند و به جایگاه این نهاد توجه کامل داشته باشند.”