نمایش روز♦ تئاتر ایران

نویسنده
جمشید کمالی

نمایش نقالی رومئو و ژولیت که در خانه نمایش روی صحنه رفته، می کوشد با تلفیق شیوه های نمایشی ایرانی و ‏نمایشنامه ای غربی آمیزه ای را روی به نمایش بگذارد که به همنشینی دو فرهنگ متفاوت می انجامد. نگاهی داریم به ‏این نمایش..‏

namayesh1.jpg

‎ ‎نقالی رومئو و ژولیت‎ ‎

کارگردان: حسین جمالی. نویسنده: حسین جمالی بر اساس نمایشنامه رومئو و ژولیت نوشته ویلیام شکسپیر. بازیگر: ‏مجید رحمتی. همکاران اجرا: اردشیر صالحپور، علیرضا سلیمی، آرش غلام آزاد، غزاله کنعان پناه، شیما فراهانی، آریا ‏تنابنده، گلی حسنی، سید حسن حسینی و…‏

نمایش با بیان عشق آتشین میان رومئو و ژولیت در یک میهمانی بزرگ آغاز می‌شود و سپس به فاش شدن این عشق و ‏کینه شدید میان دو خانواده می‌پردازد. درگیری هایی بین دو خانواده شکل می‌گیرند که منجر به قتل می‌شوند، قتلی غیر ‏عمد به دست رومئو و سپس تبعید او و جدایی این عاشق و معشوق. ‏

‎ ‎در فراق یار‎ ‎

سکویی دایره وار در میان صحنه قرار گرفته است. پشت سکو چهار پرده نصب شده که بر روی پرده سمت راست ‏تصویر کاپولت بزرگ و بر روی پرده سمت چپ تصاویر مونتاگو و بر روی دو پرده میانی تصویر رومئو و ژولیت به ‏چشم می‌خورند.‏

نقال یا بازیگر اصلی نمایش با فضایی حماسی روایت را آغاز می کند. او ابتدا با نقش خوانی رومئو به صحنه می آید و ‏هرگاه لازم باشد با دور زدن سکو به قالبی دیگر وارد شده و کار را ادامه می دهد؛ عنصری که جمالی از فرم تعزیه به ‏عاریت گرفته است. ‏

یکی از وجوه نمایشنامه های کلاسیک فراگیر بودن آنهاست. نمایشنامه های شکسپیر این قابلیت را دارند تا به در هر ‏زمانی و هر کشوری فارغ از محل تولد خود نمایشنامه روی صحنه بروند و هربار حرفی تازه برای گفتن داشته باشند. ‏رومئو و ژولیت هم جزو پنج تراژدی بزرگ این نویسنده انگلیسی است که در بیان تراژیک خود قرابت هایی را با ‏ادبیات کهن ایران همانند داستان های فردوسی در شاهنامه بیان می کنند. از همین روست که امروز فردوسی را بزرگت ‏رین و اولین فیلمنامه نویس و نمایشنامه نویس ایرانی به شمار می آورند. عناصر نمایش های ایرانی همچون نقالی و ‏تعزیه نیز بر پایه بیان همین تراژدی ها استوار است. پس زمانی که بازیگر نمایش مراسم نقالی رومئو و ژولیت با لحن ‏حماسی به صحنه می آید با اینکه قصد دارد از یک اثر شناخته شده آشنایی زدایی کند، آن را می پذیریم. ‏

namayesh2.jpg

در نمایش مراسم نقالی…. اصل روایت بر پایه پرده خوانی استوار شده است. اگرچه شیوه های دیگر نمایشی نیز به ‏کمک کارگردان می آید اما اصل بر پرده خوانی است. پرده خوانی در نمایش های ایرانی بر دو اصل استوار است. پرده ‏خوانی تزیینی و پرده خوانی طوماری. در شیوه نخست کارگردان تنها قصد دارد توجه تماشاگر را ازطریق پرده به ‏داستان جلب کند اما در شیوه طوماری پرده نقشی مهم تر برعهده می گیرد. در این شکل پرده ها روایت را به پیش می ‏برند. شیوه ای که جمالی در نمایش خود به آن تمسک جسته پرده خوانی تزیینی است.‏

البته کار در ادامه که به ذکر مصیبت دلدادگی رومئو و ژولیت می رسد از این روش اجرایی دور و به تعزیه نزدیک می ‏شود. در اینجا هم کارگردان کوشیده به مناسبات اجرایی تعزیه سخره آور نزدیک شود. تعزیه ای که ذکر مصیبت آن به ‏ائمه مربوط نمی شود و بیشتر برای قوم مخالف آنها به کار می رفته است.‏

نکته جالب توجه در کار جمالی تغییر پرده های مختلف نمایش برای دستیابی به تکامل داستان و شکل گیری کامل درام ‏است. در نمایشنامه شکسپیر اصل بر پرورش حس بنا شده است. یعنی تماشاگر باید خود را در داستان غرق کند تا در ‏انتها به پالایش و تخیله هیجانی برسد. اما نمایش ایرانی نمایشی مبتنی بر فاصله گذاری است. ما در طول اجرا می دانیم ‏به تماشای نمایش نشسته ایم، اما همین قرار داد باعث می شود ناخود اگاهمان را به کار بسپاریم. در طول تغییر صحنه ‏ها هیچ نوری جابه جا نمی شود. هیچ دکور و آکسسواری هم تغییر نمی کند. تنها بازیگر با چرخشی پیرامون صحنه به ‏فضایی تازه می رسد. یعنی در طول نمایش کارگردان دائم قراردادها را تعویض می کند. تماشاگر هم با این تغییرات ‏همسو می شود و آن را می پذیرد.‏

namayesh3.jpg

در نمایش های ایرانی این چنینی، بازیگر نقشی اساسی برعهده دارد. در این کار هم رحمتی یک تنه بار چندین شخصیت ‏را بر دوش می کشد. کارگردان کوشیده در بازنویسی کار شخصیت ها را به افراد محوری کاهش دهد. اما در بعضی ‏صحنه ها چاره ای نیست و بازیگر باید به شکل ناگهانی لحن خود را تغییر داده و به قالب چندین نفر فرو رود. با توجه ‏به یکسان بودن نور و دکور صحنه هم قابلیت های فیزیکی و بیانی بسیاری برای بازیگر لازم است تا فضاهایی چنین را ‏خلق کند که رحمتی تا حد زیادی به این مهم دست می یابد.‏

نمایش مراسم نقالی رومئو و ژولیت می تواند بستر مناسبی باشد برای همنشینی فرهنگ های مختلف. فرهنگ هایی که ‏ریشه و بن مایه های تفکری یکسانی دارند، اگرچه شیوه بیانی آنها با یکدیگر تفاوت می کند. شاید با آمیختن این شیوه ‏های بیانی به رهیافت سومی برسیم که این راه نمایانگر زبان جهانی امروز باشد.‏