کیش و مات رجل سیاسی

فریبا داوودی مهاجر
فریبا داوودی مهاجر

به رسم سی سال گذشته هیچ زنی نتوانست از سد شورای نگهبان بگذرد و شرایط نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری را کسب کند. ازمیان 400 داوطلب نامزدی انتخابات ریاست جمهوری، تنها 4 مرد، رجل سیاسی شناخته شدند. این درحالی است که پیش تر کدخدانی، سخنگوی شورای نگهبان، اعلام کرده بود که زنان می توانند برای شرکت در انتخابات ثبت نام کنند. اما اینکه تایید صلاحیت بشوند و یا خیر، منوط به نظر علمای اعلام  و شورای نگهبان است که تاکنون زنان را جزء رجل سیاسی کشور قلمداد نمی کنند و حد سیاست ورزی خانمها را در بهترین شرایط حمایت و پشتیبانی از نظرات آقایان می دانند. در پی رد صلاحیت خانمها، جمع همگرایی جنبش زنان برای طرح مطالبات درانتخابات طی بیانیه ای خواستار اظهار نظرو عکس العمل 4 کاندیدای تایید صلاحیت شده در باره این موضوع شد و در این بیانیه نوشت که وقت آن است که کاندیداهای تایید شده که وعده هایی در مورد حقوق زنان داده اند نشان بدهند که آیا حاضرند به خاطر تحقق حقوق زنان (به عنوان نیمی از جمعیت کشور) خواهان بازنگری در اصل 115 قانون اساسی بشوند ویا خیر؟ جمع هم گرایان در ادامه این بیانیه اقدام شورای نگهبان را تداوم روندی دانست که همواره حذف مشارکت زنان در جامعه را درپی داشته است. روندی که با عدالت و برابری جنسیتی بین مردان و زنان تعارض دارد. در واقع می توان گفت که با اعلام نظر شورای نگهبان کارزار دیگری برای مردان تایید صلاحیت شده که هرکدام در مدح حقوق زنان از یکدیگرپیشی میگیرند  آغاز شده است. شاید این اولین امتحان برای کاندیداها باشد بخصوص کاندیداهای جناح چپ که طی  بیانیه هایی وعده به احقاق حقوق زنان داده اند و امروز شاهد رد صلاحیت آنها هستند.

 امروز روزی است که آقایان کروبی و موسوی باید از مقامات مسئول بخواهند تا در مورد رد صلاحیت زنان از جمله خانمها ژیلا موحدشریعت پناهی و رفعت بیات اعلام نظر کنند و از شورای نگهبان بخواهند که تفسیر خودرا در مورد رجل سیاسی اعلام کند. اصولا نمی توان اززنان خواست که تنها به پای صندوق رای بیایند و به مردان سیاسی رای بدهند،  بدون آنکه سهمی از اعطای  رای خود دریافت کنند. نمی توان از زنان خواست که تنها در تایید این آقایان در این شهر و آن شهر سخنرانی کنند و پشت سر آنها حرکت کنند ولی فکر حرکت یک گام جلوتر از مردان را بخود راه ندهند. بر زنان جامعه ما جفا است که از حق شهروندی خود یعنی حق انتخاب شدن محروم باشند. چگونه مردان می توانند به نیمی از جمعیت جامعه ایرانی حق شرکت حداکثری ندهند وبه آنها بگویند شما تنها به دلیل زن بودن نمی توانید رییس جمهور شوید.

اگر امروز کاندیداها به اندازه یک بیانیه یا یک دست خط شورای نگهبان را به پاسخگویی دعوت نکنند پس چه زمانی وبا چه جرائتی به این قوانین نابرابر اعتراض خواهند کرد؟ البته  فعالان جنبش زنان درایران در راه رسیدن به آرمان ها، معطل الطاف آقایان نخواهند شد و درجهت برابری همه جانبه   گام برخواهند داشت. آنها عرصه عمومی را برای فعالیت خود بجای عرصه قدرت برگزیده اند. زنان گفتگوی چهره به چهره با مردم را به گفتگو با قدرتمندان ترجیح می دهند، اما به هرحال راه را بازگذاشته اند تا مردان سیاسی ادعای حمایت خود از حقوق زنان را اثبات کنند. اثبات کنند که اگر شعار می دهند برای تحقق شعارشان مصر هستند. اگر هم روزی فعالان جنبش زنان دریابند که این وعده ها شعاری کاغذین بیش نبوده است،با قدرت به راه خود ادامه خواهند داد همانگونه که تاکنون این مسیر را با اراده طی کرده اند.