حکومت کودتا و حامیان آن دیگر در حد “کلوزآپ” زنده اند. به سیمای جمهوری اسلامی نگاه کنید، عکس های خبرگزاری فارس را ببینید، سخنرانی هایی را که منتشر می شود بخوانید، در هیچکدام نشانی از “لانگ شات” کشورنیست. حکومتی که قرارست پیشرو مستضعفان جهان باشد و مدیریت دنیا را برعهده بگیرد، چرا در کادرهای بسته نشان داده می شود؟
انتخاباتی برگزار می شود، حکومت، ادعای رایی بیست و چند میلیونی می کند، اما در جلسات بسته شادمانی اش، مشتی بیشتر دیده نمی شوند. همه عکس ها و فیلم ها در کادری بسته گرفته شده اند. کجا هستند صاحبان آن بیست و چند میلیون که با خطی یکسان، در برگه هایی تا نخورده نوشتند: محمود احمدی نژاد؟ چرا آنها را نمی بینیم؟
مردم به اعتراض به خیابان ها سرریز می شوند؛رئیس حکومت کودتا می گوید “خس و خاشاکی” بیش نبودند ـ عکس ها و فیلم های غیررسمی که چنین نمی گوید ـ اما ازاین خس و خاشاک، تصویر بازی در هیچ رسانه دولتی دیده نمی شود؛در عوض “کلوزآپ” دادگاه هایی را می بینیم که به محاکمه این “خس و خاشاک” های بسیار نشسته و حتی از حاضران لباس شخصی آن نیز عکسی در نمای باز وجود ندارد.
جوانان کشور را در سوله کهریزک می زنند و می کشند، اما وابستگان دولت کودتا در “کلوزآپ” می گویند زندانی غیراستاندارد تعطیل شد. سردار دولت کودتا ـ احمدی مقدم ـ نیز در کلوزآپ، خبر از بازسازی کهریزکی دیگر می دهد.
نجات یافتگان گوانتاناموی اسلامی می گویند شخص سردار رادان، مسئول اراذل و اوباش، درضرب و شتم، از همه بی رحم تر بود. احمدی مقدم، همدست او در کادری بسته می گوید: نه بابا! برادرمان اهل این کارها نیست؛شان اش اجازه نمی دهد!
مراسم تنفیذ برگزار می شود با حضور آقای خامنه ای، ولی مطلقه فقیه. مراسمی که قاعدتا صاحبان بیست و چند میلیون رای، باید آن رابا هزار دوربین به نمایش می گذاشتند، اما باز کادر بسته ای پیش روست که در آن رئیس مجلس راهیافتگان برکشیده، رئیس قوه قضاییه مخروبه و شورای نگهبان گوش به فرمان، زانوی غم بغل کرده اند و به گفته نویسنده گاردین، “شرم” شان است که دیده می شود نه “عزت و افتخار اسلامی شان.” سیمای حکومت کودتا، مراسم را نشان نمی دهد، عکس ها و خبرها را دفتر مقام معظم رهبری برای مطبوعات می فرستدو خبرگزاری فارس، در کادرهایی بسته نشان می دهد که مشتی ترسیده از قدرت “نمای باز” جامعه، گوش شان به صدای مردمانی ست که بیرون این کادر بسته فریاد می زنند:
http://www. facebook. com/video/video. php?v=101740953170288&ref=nf
در همین مراسم، مجتبی خامنه ای، فرزند رهبر مستضعفان جهان، در پنهان ترین زاویه این«کلوزآپ » دیده می شود. از اوهیچ عکسی، حتی در کلوزآپ هم نیست؛ عجیب نیست؟
مراسم تحلیف راه می اندازند. رئیس دولت کودتا، با هلکوپتربر مجلس نازل می شود؛تصاویر منتشره تنها کادر بسته مجلس را نشان می دهد و مشتی جیره خوار راکه لبخند های دروغین می زنند و در چشمان شان، هراس فردا حک شده ست. رسانه های کودتا، می گویند: “آقای رئیس جمهور و همراهان با ماشین آمدند”؛ سردار رادان، رئیس اراذل و اوباش، می گوید: “تجمعی برپا نشد و شهر آرام بود” اما هیچ عکسی از این آرامش در جایی به چاپ نمی رسد. کسی لانگ شاتی را نمی بیند که هزاران مامور، مجلس تسخیر شده را محافظت می کنند؛کسی نمای باز شهری را که مردمانش در روز تحلیف رئیس جمهور، فریاد می زنند “کوتوله بیا بیرون” نمی بیند.
و در همان حال، کوتوله دیگری، تدارک دادگاه فرزندان این مرز و بوم را می بیند که در نمای باز جامعه گفته اند “رای من کو” ودر کادر بسته مرتضوی و شریعتمداری، “اعتراف” را پچپچه کرده اند. آری اسیران را هم در کلوزآپ می بینیم نه در نمای باز!
درسی از سینما: هیچ فیلمی نیست که تنها با نمای بسته ـ کلوزآپ ـ ساخته شود. حتی سازندگان فیلمفارسی ها هم مجبورند چند نمای باز ـ لانگ شات ـ در فیلم هایشان بگنجانند؛و درنماهای بازست که لایتچسبک بودن شخصیت ها و ابتذال داستان ها، آشکار می شود. وای به حال کودتاچیان حکومت اسلامی که نمای باز ایران چنان آنان را به هراس افکنده، که وقتی هم مونتاژ می کنند، به نماهای باز سال های پیش نیازمندند.
درسی از تاریخ: حکومتی که تنها در نماهای بسته زنده ست و نمایش قدرت می دهد، می داند که قافیه را باخته؛از همین روست که هر روز نمای اش تنگ تر می شود؛ غیر از این اگر بودنمایش “لانگ شات” می دادندآقایان. و یادمان باشد هرگاه که نمای بسته حکومتی بریده از مردم، به نمای باز آن جامعه پیوند خورده، نه از تاک حکومت نشان مانده و نه از تاک نشان استبداد. از یاد نبریم که تاریخ در حافظه خویش، همه نماها را جمع می کند؛چه باز و چه بسته ؛ و سپس در لحظه مناسب، تدوینگر زمان، پشت هم می کند صحنه ها را و می آفریند واقعیت را. واقعیتی که روزهاست ما آن را فریاد می زنیم و دیکتاتور هم می شنود؛ حتی در نمای بسته.