گپ

نویسنده
پیام رهنما

» گفت و گو با حسین کیانی:

دیالوگ های مینیاتوری

 

آقای کیانی، نمایش شما چند روز دیرتر از زمان مقرر برروی صحنه رفت. دلیل این امر، فنی بود یا اینکه ماجرا چیز دیگری بود؟

خیر.هیچ اتفاق بیرونی دراین اثر وراهبرد آن به وجود نیامد. فقط به دلیل اینکه گروه باید تمرینات بیشتری انجام می داد و هماهنگی ها دربخش کارگردانی وبازیگری قوی تر می شد تا ازاین طریق به اجرایی مطلوب تر برسیمت. به همین دلیل رجیح دادیم تا نمایش “اهل قبور”از نهم تیر درتئاتر شهر اجرا شود.

 

تعداد اجراهای نمایش شما به چه میزانی است؟

30 اجرا خواهیم داشت.

 

بنابراین با توجه به این تاخیر ممکن است که گروه بعدی و همینطورگروههای بعد از شما درزمان بندی های خود دچار اشکال شوند. نه؟

خیر.فکرهمه جا شده است.برخی از روزها ما مجبور می شویم که دواجرا برویم تا همه چیز براساس زمان بندی شکل گیرد.

 

آیا این نوع امتیازات به همه کارگردان ها داده می شود ویا به دلیل اینکه شما ریاست انجمن کارگردانان خانه تئاتر را به عهده گرفته اید، خواستتان پذیرفته شد؟

خیر. دلیل این امر فقط تمرینات بیشتر برای اجرای قوی تر بود ولاغیر. درمورد سوالتان هم باید بگویم که من قبل از اینکه رییس انجمن کارگردانان باشم یک کارگردان هنری هستم واین درهرشرایطی تقاضایی بود که مطرح می کردم.

 

بنابراین هرکارگردانی با هرشرایط و سن وسال و تجربه ای که داشته باشد می تواند برای تمرینات بیشتر اجراهای خود را درسالن ها به تعویق بیندازد؟

ببینید برای مطرح ساختن چنین تقاضایی کارشناسانی وجود دارند که همگام وهمکار با گروه و مدیران هستند. نظرات آنها درشکل نهایی وبه تعویق انداختن چنین امری بسیار میسر خواهد بود.ضمن اینکه این گونه موارد پیش می آید ومشکلات همه دوستان بررسی و نتیجه آن اعلام می شود.

 

حالا از بحث زمان اجرا بیاییم بیرون و برویم سراع نمایشنامه، لطفاً بگویید درنویسندگی تئاتراولین مراحل برایتان کدام است؟

به دلیل اینکه عموما کارهای خودم را کارگردانی می کنم وفضای آثارم را درقاب تئاتر می بینم به دنبال ایده ای هستم که بتوانم آن را در جعبه سیاه تئاتر جای دهم. آن ایده معمولا باید در شکل و شمایل تئاتر باشد. بنابراین یک موضوع کلی را درذهنیت پرورش داده وموقعیت اصلی را طراحی می کنم. به این ترتیب درکنار این مرحله مهم ترین نکته هایی را که نزدیک به موضوع وایده کلی خود موجود دارم یادداشت کرده وآن را بسط می دهم.

 

آیا عنصر “بداهه وبداهه پردازی ” در این مرحله  به شما کمک می کند؟

اساسا تحلیل تعریف نمایشمنامه به جایی متصل می شود که همه گونه ها وشمایل مربوط به بداهه پردازی درآن دخیل است.اما باید دقت داشت که ایده های متن شاید به صورت شاعرانه وفی البداهه به ذهن برسد ولیکن این ایده ‏هاباید آگاهانه وهنرمندانه درساختارمتن جای بگیرد. اگربه این صورت نباشد وما همه چیزرا ‏درمتن برپایه ی بداهه بگذاریم طبیعی است که ایده ها نمی توانند ساختارسالم وصحیحی داشته ‏باشند ودرمتن تشدد به وجود می آید.

 

“اهل قبوررا برایمان دریک جمله تشریح کنید.

نمایشی که درآن به زندگی افراد طبقه متوسط و مشکلات آنها پرداخته می شود.

 

به نظرتان “اهل قبور”به چه میزانی به نمایش دیگرتان، یعنی “همسایه آقا نزدیک است؟

اغلب نمایش های من به یکدیگر شباهت دارند.دلیل آن هم این است که خود من به آنها شباهت دارم واین آثار زائیده ذهنین یک نفر است.اما درمورد شباهت زیاد این دو نمایش خاص با شما موافقم. شکل اجرا و ساختمان طراحی شده نمایشنامه بسیار نزدیک به تئاتر”همسایه آقا”است. آدم ها و جنسیت ذهن وفکرآنها دربرابر ایده آل ها وتفکرات یکدیگر وجامعه شبیه به هم هستند.

 

‏درمورد شخصیت پردازی هائی که درنمایش انجام دادید واز قابلیت ‏برقراری ارتباط تماشاگر با شخصیت ها برایمان بگویید.
‏به اعتقاد من یکی از ویژگی های نمایش های واقع گرا این است که شخصیت ها و آدم های آن نمایش به صورت درست ویکنواختی تمایلات ودرونیات خود را ارائه می کنند. جنون ودیوانگی، خشم وعشق، شادی ها وگریه ها ومجموع عواطفش. مخالفم با نمایش ‏هایی که زندگی آدم ها را سراسرسیاه می بیند، بدبخت ترین آدم های دنیا هم لحظات زیبائی ‏درزندگی خود دارند. من تمام تلاشم این بود که شخصیت هایم چند بعدی باشند ویک بُعد ‏ووجهه نداشته باشند.

 

دلیل انتخاب مکان فرضی این نمایش در غرب کشور چیست؟

فقر عامل اصلی همه اتفاقات موجود در”اهل قبور”است.این مساله تا جایی پرداخت می شود که از ابتدا تا انتها تبدیل به یک غول فانتزی برای مخاطب می شود.آدم های نمایش من، به دلیل انتخاب  موقعیت جغرافیایی خود می توانند بر شرایط موجود اعتراض داشته باشند و نقد این عناوین رابهانه ای برای کش و قوس های بیان شده به عنوان مبنا قرار دهند.

 

درمورد شیوه ی اجرائی نمایش واستفاده ازمیزانسن هائی که اکثراً به صورت خطی ‏درجلوی صحنه اتفاق می افتادند برای ما بگوئید.
تمام سعی وتلاش من این بود که زندگی به طورکامل دراین کارجریان پیدا کند وعمده ‏برای من زنده بودن آدم ها بود ونه کاردیگری. هرمیزانسنی که درکارانجام می شود براساس ‏ضرورت زندگی است.درست است که این جا تئاتراست ودرتئاترهمه ‏چیزباید فشرده وبراساس ضرورت باشد. عمده برای من رفتاروسکنات وحرکات واقعی این ‏آدم ها درزندگی واقعی شان بوده، شاید اگرکارگردان دیگری این متن را کارکند سبک خاصی ‏را برای آن درنظربگیرد ولی سبک من سبک زندگی است ومعتقدم که زندگی بزرگترین معلم ‏آدم ها وبزرگترین معلم یک هنرمند تئاتراست وبه نظرمن هرسبکی هم که دردنیا درست شده ‏ازدل زندگی بیرون آمده واین زندگی است که سبک ها را به ما می آموزد. صرفاً بسنده کردن ‏به خود سبک ها راه به جایی نخواهند برد چون سبک خلق شده کسانی است که درابتدا ‏زندگی را درک کرده اند. تمام میزانسن های کاربراساس واقعیت رفتاری این آدم ها بود ه است.

 

به عنوان یک نویسنده حاضر هستید که بخش هایی از دیالوگ های نمایش را در کارگردانی حذف کنید؟

خیر. درانتخاب زبان نمایش معتقد به زبانی هستم که درآن هیچ نوع دیالوگی حذف نشود. نام این روش کار کردن را دیالوگ های مینیاتوری نهاده ام. یعنی شکل زبان باید به گونه ای شعرگونه باشد که با حذف حتی یک کلمه هم ساختار جمله تغییر می کند. درنوشتن برای خود بسیار سختگیر هستم و این باعث شده است که کمتر چنین موضوعی پیش آید.

 

درمورد بازیگران چطور؟آیا به خواسته های آنان درهنگام ایفای نقش و تمرین جهت ویرایش گفتار و کلام تسلیم هستید؟

چیزی به اسم تسلیم بودن وجود ندارد.همه چیر با مشورت یکدیگراست. پیشنهادات فراوانی داده می شود که هم اعمال می شود و هم به گونه ای مردود خواهد شد.

 

گردآوری بازیگرانی که اغلب در سینما و تلویزیون مشغول هستند برای تمرین واجرا مشکل نبود؟

خیر.خوشبختانه با توجه به مشکلات دوستانم در بخش بازیگری همه چیزمرتب و با نظم اداره می شد.