نمایش از پا نیفتاده ها- اقتباسی از داستان ارنست همینگوی- در سالن اصلی تالار مولوی روی صحنه رفته است. این نمایش از همکاری گروهی هنرمند جوان بهره می برد. نگاهی انداخته ایم به این نمایش…
گاوباز تنها
نویسنده و کارگردان: رضا ثروتی- طراح صحنه: شیما میرحمیدی- بازیگران: مرتضی اسماعیل کاشی، مجید شعاعی، رضا ثروتی، بابک برهانیان، بامداد افشار.
خلاصه داستان: ناسیو گارسیا ماتادوری است که بعد از گذراندن مصدومیتش قصد دارد دوباره به میادین گاوبازی برگردد. ساعت پنج عصر وعده او و میدان است.
نمایش از پا نیفتاده ها کاری اقتباسی به شمار می آید. ثروتی این نمایش را برا ساس داستانی از ارنست همینگوی اقتباس کرده است. داستان همینگوی شکست ناپذیر نام دارد و آن را زمانی نگاشته که در اسپانیا به عنوان خبرنگار زندگی می کرده است. همینگوی تا آنجا اسپانیا را دوست می داشت که از آن به عنوان کشور دوم خود یاد می کند. ثروتی متناسب با امکاناتی که صحنه در اختیارش قرار داده سعی می کند دست به فضاسازی بزند.آنچه مسلم است او امکان ایجاد یک مکان گاوبازی را به شکل عینی روی صحنه نداشته و در این راه با تکیه بر برخی نشانه های آشنا از ذهنیت مخاطب کمک می گیرد. در همین بین است که دکور نیز شکلی کاربردی پیدا می کند. ما در میانه صحنه با میزی مدور رو به رو هستیم که این میز فراخور داستان زمانیکه قرار است شخصیت اصلی وارد میدان گاوبازی شود تغییر ماهیت داده و به میدان نبرد شخصیت داستان ثروتی بدل می شود. درواقع میزانسن آنگونه که باید به نفع داستان تغییر شکل می دهد. گیتاریستی هم که پایین میز نشسته تا اندازه زیادی بر حس مورد نظر کارگردان صحه می گذارد. شخصیت اصلی داستان نمایش از پا نیفتاده ها تنها یکبار دیگر فرصت دارد تا هویت خود را به جامعه اطرافش ثابت کند. او نمی تواند مگر اینکه یکبار دیگر به میدان مبارزه قدم گذارد.
تا اینجای نمایش هیچ مشکلی در کار دیده نمی شود. حتی نویسنده توانسته به درامی قابل توجه در کلیت اثر خود دست یابد. اما مشکل از آنجا شروع می شود که آداپتاسیون کاملی از داستان همینگوی در اختیار مخاطب قرار نمی گیرد. داستان تا زمانیکه شخصیت به میدان نبرد وارد شود کاملا یکدست و یکسان پیش می رود. از دیگر سو کارگردان تنها پیرنگ داستان را بر کشور اسپانیا متمرکز کرده و ما را در طول نمایش با نشانه هایی تنها می گذارد. از آنجایی که پای فدریکو گارسیا لورکا نیز با شعر ساعت 5 عصر به نمایش باز شده نویسنده می توانست با کمی مطالعه پیرامون زندگی مردم اسپانیا به تعریفی کامل تر در داستان خود دست یابد.
نمایش از پا نیفتاده ها دو داستان فرعی را نیز در کنار زندگی شخصیت اصلی خود برای مخاطب باز می گوید. ایگناسیو در برخی لحظات داستان به یک کافه می رود. در این کافه دو شخصیت پیشخدمت دوقلوی مفلوک وجود دارند. این دو شخصیت بسیار زیاد فضای دهشتناک ذهنی ایگناسیو را برای ما بازسازی می کنند. دو شخصیتی که در مجاز می توانند درون خسته اگناسیو را برای ما بازسازی نمایند. آنها به نوعی آسیب پذیری شخصیت اصلی داستان هستند که آسیب پذیری وی را برای ما دوچندان می کنند. شیوه حضور انها در موقعیت صحنه و نورهایی نیز که برایشان طراحی شده این باور را دوچندان در ذهن مورد تاکید قرار می دهد.
تمام این ها دست به دست هم می دهند تا شخصیت تنهای داستان در یک لحظه تصمیم بگیرد و خود را یکبار دیگر به نمایش بگذارد. او وارد میدان می شود. میز تغییر شکل داده و به میدان گاوبازی تبدیل می شود. نبردی میان اگناسیو و گائو خیالی روی میز در می گیرد. اما این فضا سازی ذهنی به اندازه صحنه های واقعی داستان موفق به نظر نمی رسد. بازیگر نقش اصلی این بازی را دو سویه هدایت نمی کند. ما گاوی در صحنه نداریم و هر آنچه را که باید در بازی شخصیت اصلی داستان می بینیم. اما توجه او صرفا معطوف به خو است و در پایان نمی فهمیم سرنوشت گاو بی نوایی که با ایگناسیو مبارزه می کرده به کجا انجامیده است و این شکل پایان بندی مارا در هاله ای از بابهام باقی می گذارد و این پایان بندی با توجه به آنچه در شکل روایتی کل داستان شاهد بوده ایم کمی غیر منطقی به نظر می رسد.
میزانسن نمایش ازپا نیفتاده ها میزانسنی دو سویه است. کارگردان به این ترتیب همه چیز را از عمق صحنه در شکلی افقی جای می دهد. این شکل میزانسن اجازه برخی حرکات را از بازیگر می گیرد ولی در عمل توجه را به سوی او معطوف می دارد. ثروتی می توانست از این میزانسن استفاده بیشتری بنماید، اما توجه به روایت او را از این کار باز داشته است.
نمایش ازپانیفتاده ها از این منظر که پلی در راستای نزدیکی ادبیات و نمایش است قابل تامل به نظر می رسد. اما این آرزو همچنان باقی می ماند که نویسندگان در آداپته کردن داستان های خارجی به سمت ایرانی کردن آنها پیش بروند تا خلاء های نمایشنامه نویسی پر شود.