ملاقات چینی، کم محلی روسی

نویسنده
مهرداد شیبانی


مهرداد شیبانی

آخرین هفته مرداد، که “28 مرداد”ی هم بود، با هشدار محمد خاتمی شروع شد که هم “موقعیت سرزمین های اسلامی” را “خطرناک” توصیف کرد و هم برای “آرامش دل خیلی ها که قدرت را خیلی دوست دارند” تکرار کرد: “من عطای قدرت رسمی را به لقای آن بخشیدم.”

سخنانی که ظاهرا موجب “آرامش خاطر” نشد. همان طور که اختصاص 20 میلیارد تومان بودجه انتخاباتی هم کافی به نظر نرسید؛ به همین علت سردار علی رضا افشار معاون فرهنگی و تبلیغات دفاعی ستادکل نیروهای مسلح جایگزین ثمره هاشمی معاون سیاسی وزیر کشور شد تا “سردار” دیگری وارد کابینه ای شود که سرداران یک به یک به دفاع علنی از آن برآمده اند.

سردارانی که معتقدند “از بالاترین تا پائین ترین سطوح اداری در وزارت کشور و استانداری ها، باید از بسیج استفاده و حتما باید در فرمانداری ها و بخشداری ها بسیج تشکیل شود.” [ محمدباقر ذوالقدر، معاون امنیتی وزیر کشور ] زیرا بسیج “دوست و دشمن را می شناسد و با وجود چنین افراد بسیجی، جایی برای خیانت و پشت کردن به آرمان ها باقی نمی ماند.”

سردارانی که در عین حال اعلام کرده اند از “اهرم های فشاری” که در اختیار دارند، علیه آمریکا استفاده خواهند کرد: “آمریکا در آینده ضربات سنگین تری از سپاه خواهد خورد و ما به هیچ وجه در مقابل فشارهای آمریکا ساکت نمی نشینیم”. [سردار صفوی] آمریکایی که در اقدامی “بی سابقه” قصد داردنیروی نظامی کشوری رادر فهرست “سازمان های تروریستی” بگنجاند.اقدامی که از دید واشنگتن پست، خطرناک است و می تواند زمینه ساز جنگ باشد، و هفته نامه تایم از قطعیت آن خبر می دهد اما از دید خطیب نماز جمعه تهران “برگ زرین افتخار آفرین دیگری در پرونده سپاه” است. حرکتی که روزنامه کیهان به نقل از نشریه گاردین، آن را “احمقانه و ساده لوحانه” می خواند، اما احمد بزرگیان نماینده سبزوار در مقام تلافی، پیشنهاد می کند:” ما هم ارتش و دولت آمریکا را به عنوان یک گروه تروریست اعلام کنیم.”

آن هم در حالیکه، علی لاریجانی، دبیر شورایعالی امنیت جمهوری اسلامی، مسئله سپاه برایش “جدی” نیست. او بیشتر نگران آن است که “آمریکایی‌ها مسیر کار سولانا و البرادعی را پنچر کنند.” نگرانی ای که زمینه های واقعی دارد: “آمریکا توافق میان ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی برای تعیین یک جدول زمانی برای رفع ابهام ها در مورد برنامه هسته ای ایران را دارای محدودیت های چشمگیر دانست”.

به همین علت “گرگوری شولته، سفیر آمریکا در آژانس بین المللی انرژی اتمی در وین گفت که این توافق مانع آن نمی شود که شورای امنیت سازمان ملل متحد، تحریم های بیشتری را علیه ایران وضع کند.” اما اگر این اتفاق هم بیفتد “ما فکر همه جایش را کرده ایم”. ضمن آنکه سخنگوی دولت هم معتقد است این حرف ها “خریدار” ندارد؛ چرا که از دیدمصطفی پور محمدی این برخوردها نشانه “افزایش اقتدار جهان اسلام و بخصوص توفیق مدل حکومت اسلامی در ایران” است. به هر حال هر چه باشد به گفته آیت الله خامنه ای “آینده ای خطرناک در انتظار آمریکاست.”

با چنین دیدگاهی است که محمود احمدی نژاد که “در کلیه جزییات دخالت می کند” باز سخن از این می گوید که “رژیم صیهونیستی پرچم شیطان است” و به هر حال در شرف “زوال”. پس باید به فکر سفر بود که این بار “استانی” نیست؛ منطقه ایست. او که برای شرکت در هفتمین دوره اجلاس روسای شانگهای به قرقیزستان سفر کرده “همه مسائل جهان” را در “یک ساعت” مورد بحث و تبادل نظر “قرار می دهد و در ادامه سفرهایش، قرار داد پشت قرار داد، منعقد می کند: “در سفر به افغانستان چهار سند همکاری در زمینه‌های اقتصادی، تجاری، سرمایه‌گذاری در حوزه معادن، آب، برق و انرژی و همچنین همکاری‌های امنیتی…. در سفر به ترکمنستان اسناد جدیدی برای توسعه همکاری‌ها در زمینه حمل و نقل، تجارت مرزی، ساخت سد و همچنین همکاری صدا و سیمای دو کشوربه امضا رسید…. در جمهوری آذربایجان…بر اساس توافقهای صورت گرفته قرار است مبادلات تجاری دو کشور تا سطح یک میلیارد دلار در سال افزایش یابد…. توافق های دیگری که در طول سفر به دست آمد شامل ایجاد سد جدیدی بین دو کشور برای استفاده مشترک از نیروی برق تولید شده از این سد است.”

مبادلات اقتصادی ایران و چین هم رو به افزایش است و “پیش بینی می‌شود امسال ارزش مبادلات بازرگانی بین دو کشور به ۲۰‬ میلیارد دلار برسد”.

چنین است که دنیا “در مقابل ابتکارات دولت نهم” درمانده‌ است. دولتی که سرعتش در خدمتگزاری سرعت “یک جت فانتوم” است؛ یک “جت جنگنده” که “بقیه در مقابل وی اگر خیلی سرعت بگیرند مثل یک هواپیمای مسافربری حرکت می کنند”.

هر چند این سرعت کم شامل حال بخش قضایی دولت اقتدارگرایان و چهره برجسته آن، سعید مرتضوی نمی شود. بخشی که 80 در صد “اراذل و اوباش” را به دار کشیده و 20 در صد بقیه هم “یا متنبه و یا به نوعی متواری” شده اند. [سالارکیا، معاون دادستان تهران]

و اگر چه هاله اسفندیاری آزاد می شود و صحبت از آزادی کیان تاجبخش نیز هست، اما دانشجویانی که “هنوز شکنجه نشده اند که بفهمند شکنجه یعنی چه” تا ندامتنامه ننویسند “از آزادی خبری نیست. همین!”

سهیل آصفی هم همچنان در سلول انفرادی و بدون ملاقات است؛وثیقه فرشاد قربانپور هنوز کارشناسی نشده، جان عدنان حسن پور و هیوا بوتیمار به علت اعتصاب غذا در خطر است، به علی اکبر موسوی خویینی دوباره تذکر داده اند که سکوت کند و عبدالله مومنی هم از بیماری هایی رنج می برد که بعد از زندان خود را نشان داده اند. بی جهت نیست که هاشم آقاجری می گوید”حداقل آزادی‌ها هم کنار گذاشته شده” و شیرین عبادی “مشروعیت حکومت” را صرفا با “صندوق رای”مرتبط نمی داند و ناصر زرافشان بدین باور رسیده که “نامه نوشتن به مراجع حقوق بشری نتیجه ندارد.” حرف هایی که در جلسه “کانون مدافعان حقوق بشر” مطرح می شود که نهادی غیردولتی است و به پیشنهاد آقای حداد عادل باید همراه با سایر نهادهای مشابه، جای خود را به “مسجد” بدهد؛ چرا که “نهاد دولتی تحفه غرب است.”

هفته آخر مرداد که شاهد ملاقات عاشقانه چینی و کم محلی روسی بود، با تغییر ساعت رسمی ایران به پایان رسید که دولت مخالف آن است، اما درصورت موافقت شورای نگهبان، گامی خواهد شد برای همزمانی با دنیا؛ البته از سال آینده.