روزی در یک بازجویی نرم مورد این پرسش قرار گرفتم که چه نظری درباره تقلب در انتخابات دارم. در آن شرایط، بحث با یک بازجو را درباره چنین موضوع پر کش و قوسی به صلاح خود نمی دیدم و تنها به این جمله بسنده کردم که وقتی بسیاری از مدیران ارشد این نظام مدعی تقلب هستند لابد مستنداتی برای مدعیات آنها وجود دارد. بازجو این استدلال را از من نپذیرفت و گفت این را اگر یک فرد عادی بیان کند قابل پذیرش است ولی از شما نمی توان پذیرفت. حق با بازجو بود و من استدلالات زیادی در این رابطه داشتم اما بیان آن را در آن شرایط بی حاصل و مشکل ساز می دیدم.
سخنان اخیر سعید حجاریان درباره مسائل انتخابات ۸۸ و بکار بردن واژه “تدلیس سیستماتیک” را نیز می توان از این جنس مصلحت جویی ها بر شمرد.مصلحت جویی حجاریان البته برای نفع شخصی نیست و وی مصالح عمومی را از دید خویش لحاظ کرده است.
واقعیت این است که امروز با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، هر دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا در توافقی نانوشته یک گام عقب نشسته اند تا بلکه راه حلی مسالمت آمیز برای معضلی که کشور را گرفتار خود ساخته است یافت شود اما از طرف دیگر حقیقت را نیز نمی توان فدای مصلحت کرد. با رفتن احمدی نژاد و آمدن روحانی صورت مسئله انتخابات ۸۸ پاک نخواهد شد.
اینکه در این انتخابات، تدلیس با مفهومی که حجاریان از آن یاد کرده، بر کلیت این انتخابات حاکم بوده است تردیدی نیست. تردیدها و نگرانی ها نسبت به سلامت انتخابات پیش از برگزاری انتخابات بر سر زبانها افتاده بود. مواضع شورای نگهبان، مواضع فرماندهان سپاه همراه دخالتها وحمایتهای مستقیم آنان برای تامین منویات ولی فقیه، توزیع امکانات وسیع، کالا، پول نقد از سوی ستادهای دولتی به مردم و بسیاری از مواردی که بارها در گزارشهای رسمی و غیر رسمی نقل شده است پیش از برگزاری انتخابات محسوس و از جمله مصادیق تدلیس بود. این موارد می توانست نامزدهای اصلاح طلب را مجاب کند که در اعتراض به این وضعیت صحنه انتخابات را به اعتراض ترک کنند، اما چنین نشد و نامزدی به بخاطر تدلیس انتخابات را ترک نکرد. اعتراض اصلی اما به شیوه برگزاری انتخابات، ابهام در شیوه اخذ رای، حضور نظامیان در مکانیزم رای گیری، بازداشتها و حملات به ستادها، برخورد با ناظران کاندیداها، مخالفت و سپس برخورد با کمیته صیانت از آرا ـ از جمله عدم همکاری مجریان و ناظران با نمایندگان کاندیداها ـ و نهایتا اعلام زود هنگام نتایج آرا حتی پیش از پایان یافتن زمان رای گیری بود.
همچنین سئوالاتی می توان مطرح کرد که پاسخهای آن نشان می دهد ادعای تقلب در روز انتخابات مبنای اصلی اعتراضات بوده است. از جمله آنکه آیا میرحسین موسوی بدون داشتن ارزیابی درست از نتایج آرا خود را پیروز قطعی انتخابات اعلام کرده است؟ اظهارات آقای عبدالله رمضان زاده در ستاد انتخاباتی موسوی مبنی بر پیروزی قطعی موسوی بر پایه چه اطلاعاتی استوار بوده است؟ چرا نیروهای یگان ویژه در ساعت دو بعد از ظهر،وزارت کشور را قرق کرده بودند؟ چرا به ستادهای موسوی حمله شد و دهها سئوال تکراری که هر کدام مبنای استدلالی بر یک تقلب سازمان یافته و کودتای انتخاباتی است.
تردیدی نیست که حجاریان بیش ازهر کس بر این واقعیات واقف است و سخن اخیر وی نمی تواند این حقایق را نفی کند. وی تنها دنبال راهکاری است تا فضا را تلطیف کند و از این رو رندانه به بازی با الفاظ روی آورده است. به قول حافظ:
حافظم در مجلسی، دردی کشم در محفلی
بنگر این شوخی که چون با خلق صنعت می کنم