محمود احمدینژاد در اظهار نظری پیرامون قیام مردم در کشورهای مختلف منطقه خاورمیانه، خطاب به دولتمردان این کشورها گفت: “ اجازه دهید که ملتها حرف خود را آزادانه بیان کنند و از کرامت و احترام برخوردار باشند.” این در حالیست که تمام دنیا حکایت کشتههای ایرانی در جریان حوادث بعد از انتخابات سال 88 را میداند. کشتههایی که طی اعتراضات خیابانی روزهای 25 بهمن و اول اسفند حداقل 4 تن دیگر به لیست آنها اضافه شد. اما درست در همین شرایط رییس جمهوری اسلامی با اشاره به تحولات منطقه و بخصوص کشتار مردم لیبی میگوید: “بعضی جاها کارهایی میشود که بسیار زشت است. چطور ممکن است فردی پیدا شود که مردم خود را بمباران کرده و بکشد.”
احمدی نژاد همچنین به روسای این کشورها توصیه میکند که «بگذارند ملتها حرف خود را بزنند و اگر مدعی حکومت بر ملتها هستند، به حرف ملتهای خود گوش دهند و در کنار آنها باشند.»
وی با بیان اینکه« از همه مسئولان این کشورها میخواهم که به مردم خود توجه و با آنها گفتوگو کنند»، پرسیده:“چرا بد عمل میکنند که به مردم فشار بیاید و خواهان اصلاحات باشند.”
به عقیده احمدینژاد مسوولان کشورها باید در کنار مردم باشند تا مردم علیه آنها قیام نکنند. احمدینژاد با اظهار تعجب از رفتار بد حکومت لیبی در قبال مردمش، گفته: “همه باید به خواست مردم خود تن دهند و در غیر این صورت نتیجهشان از قبل مشخص است”.
رفتارپر تناقض
اظهارات این روزهای مقامات جمهوری اسلامی در مورد اتفاقات اخیر خاورمیانه، به زعم بسیاری از منتقدان و مخالفان داخل و خارج از کشور و کارشناسان سیاسی متناقض ارزیابی شده است. از یک سو جمهوری اسلامی خود از محکومین اصلی نقض حقوق بشر و آزادیهای فردی در دنیا است و از سوی دیگر سابقه روابط بین المللی جمهوری اسلامی با کشورهای مختلف منطقه خاورمیانه که هم اکنون در بحرانهای شدید داخلی گرفتار آمدهاند، نشانی از موضع گیریهای امروز مقامات جمهوری اسلامی در قبال آنها ندارد.
در میان تمام دولتهای پس از انقلاب در ایران، محمود احمدینژاد تنها رییس دولتی بود که با بیان ادعایی مبنی بر توان تاسیس سفارتخانه در مصر ظرف 24 ساعت، اشتیاق خود را برای برقراری روابط دیپلماتیک با این کشور صراحتا عنوان کرد.
لیبی هم علی رغم آنکه رهبرش متهم به دزدیدن امام موسی صدر است، همواره روابط دیپلماتیک خوبی با ایران داشته است؛آن هم برغم بحث هایی که در مورد سید موسی صدر وجود داشت.لیبی یکی از اصلیترین شرکای اقتصادی جمهوری اسلامی در میان 19 کشور عضو بلوک کومسا (comesa) در شرق و جنوب آفریقا است. آمارها نشان میدهد سال گذشته نزدیک به 150 میلیون دلار کالا از ایران به این منطقه صادر شده است.
کمی بیش از یک سال پیش بود که منوچهر متکی در صدر هیأتی سیاسی ـ- اقتصادی عازم لیبی شد. وی پیش از ترک تهران در مصاحبه با واحد مرکزی خبر گفت:” دو کشور ایران و لیبی در بسیاری از موضوعات و زمینه های منطقه ای و بین المللی به ویژه در نوع نگاه برتریجویی قدرت های بزرگ، دیدگاه های مشترکی دارند.”
دیدگاه مشترک دو کشوردر زمینههای مختلف طی پنج سال اخیر با دیدارهای مکرر مسوولان عالی رتبه دو کشور قابل رویت است. طی این سالها مسوولان ایرانی و لیبیایی در سطح وزرا بیش از 30 بار با هم دیدار داشتهاند. منوچهر متکی هم در دیدار دیماه گذشته خود از لیبی به صراحت اعلام کرد “رایزنی و گسترش روابط با لیبی در سطوح مختلف از نکات مهم در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است.”
با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد در سال 1384 در ایران و در پیش گرفتن سیاستهای غرب ستیزانه او، دستگاه دیپلماسی خارجی جمهوری اسلامی همواره تمایل زیادی برای ایجاد و گسترش روابط با کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین نشان داده است. اینگونه است که وزیر سابق امور خارجه در مورد روابط ایران و لیبی تاکید کرده بود که: “ از زمان دولت نهم روابط دو کشور گسترش بیشتری یافته است و روسای ایران و لیبی در حاشیه اجلاس سران افریقا در گامبیا با یکدیگر دیدار کردند و نخست وزیر لیبی و معاون اول رئیس جمهور در دولت نهم رفت و آمد متقابلی به پایتخت های یکدیگر داشتند.”
آنچنان که رسانههای حکومتی پیشتر گزارش داده بودند مشارکت اقتصادی دولت ایران با لیبی در بخشهایی چون تولید و انتقال انرژی، نفت، گاز، احداث کارخانه، سدسازی، جاده، راه آهن و کشاورزی “ گسترده” توصیف شده است.
مشارکتی که بعد از سفر سال گذشته متکی به این کشور، قرار بوده در حوزههای متعدد دیگری چون مدیریت منابع، آب، تولید سیمان، تراکتور، اتومبیل، خدمات فنی مهندسی، پالایشگاه، نیروگاه کود شیمیایی، صادرات دارو و تجهیزات بیمارستانی، آموزش کادرهای بهداشتی و پزشکی، اکتشافات معدنی و سرمایه گذاری و طرح های مشترک به طور دوجانبه توسعه پیدا کند. از همین رو بود که نخست وزیر لیبی گفته بود “دستورات لازم برای حل مشکلات و موانع فعالیت شرکت های ایرانی فعال در لیبی” را صادر خواهد کرد تا از “بازرگانان ایرانی و کسانی که برای ایجاد شرکت های مشترک اقتصادی اقدام” می کنند حمایت لازم به عمل بیاید.
حشمت الله فلاحت پیشه عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی نیز که سال گذشته سفری به کشور لیبی داشت در مورد شراکت اقتصادی دو کشور بعد از سفر خود گفته بود: “لیبی در گذشته روابط دیرینه ای با ایران داشته و در یک دهه اخیر به برخی دلایل روابط به حالت تعلیق در آمده و اکنون مقامات لیبی در صدد است 150 میلیارد دلار در کشورشان سرمایه گذاری کند، بنابراین جای ایران در این کشور خالی است.”
پیش از این نیز در اوایل سال 1386 خبر رسید که لایحه موافقتنامه تشویق و حمایت متقابل از سرمایهگذاری بین ایران و لیبی برای طی تشریفات قانونی از سوی رئیس جمهور تقدیم مجلس شده است.
پایگاه اطلاع رسانی دولت در گزارش خود از این رویداد نوشته بود: “با توجه به اهمیت سرمایهگذاری در بکارگیری منابع و امکانات بالقوه اقتصادی و نظر به ضرورت تشویق و حمایت از سرمایهگذاریهای اتباع دولت جمهوری اسلامی ایران و دولت جماهیری عربی سوسیالیستی عظمای لیبی در کشورهای یکدیگر و به منظور ایجاد و حفظ شرایط مساعد برای سرمایهگذاریهای یاد شده در جهت ارتقاء و تحکیم همکاریهای اقتصادی و به منظور تأمین منابع هر دو دولت، لایحه مذکور برای طی تشریفات قانونی تقدیم مجلس شد.”
برسد به دست برادر احمدی نژاد
عمق روابط حسنه ایران و لیبی را شاید بتوان از روی پیام تبریک سرهنگ قذافی به محمود احمدی نژاد بعد از انتخابات بحث برانگیز سال گذشته دریافت. جایی که قذافی به یک پیام تبریک بسنده نکرد و یک بار بعد از اعلام پیروزی احمدی نژاد و بار دیگر هنگام تنفیذ حکم او توسط آیت الله خامنهای سفیر خود در ایران را قاصد کرد تا پیاماش را به دست مردی برساند که امروز در شرایط آشفته لیبی هیچ نشانی از کوچکترین حمایتی در او نمیبیند. قذافی در پیامهای تبریک خود برای احمدی نژاد که بازتاب رسانهای گستردهای هم در ایران داشت، رییس دولت دهم را با عنوان “عالیجناب دکتر محمود احمدینژاد” مورد خطاب قرار دادهو خود را برادر وی دانسته بود.
این در شرایطی بود که ایران در آن روزها به مانند امروز لیبی در آتش اعتراضهای داخلی میسوخت. گزارشها نشان میداد که تا روز تنفیذ حکم احمدینژاد در سال 88 حداقل 72 نفر در این اعتراضات کشته شده بودند. رهبر انقلاب لیبی در پیام خود به مناسبت آغاز دوردوم ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد گفته بود: “خرسندم یکبار دیگر به جنابعالی تبریک و تهنیت گفته و آرزو کنم کشور ایران را به بهترین وجه رهبری کرده و بتوانید تمامی نیروها را در راستای تحقق طرحهای پیشتازانه خود که در مراسم تنفیذ و تحلیف به آن تصریح شد، بسیج کنید.”
سفرهای مهم به لیبی
در خردادماه سال جاری نیز، علی لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی، در دیدار با سفیر لیبی در تهران اعلام کرد که جمهوری اسلامی ایران هیچگونه محدودیتی برای تعمیق و توسعه مناسبات خود با لیبی قائل نیست. لاریجانی هم اکنون مدعی حمایت از مردم این کشور در مقابل حکومت به گفته او مستبد و جنایتکار قذافی شده است.
به جز این داوودی، معاون اول احمدی نژاد در دولت نهم نیز یک بار در دی ماه سال 1386 جهت گسترش روابط دو جانبه به کشور لیبی سفر کرده بود. تنها پنج ماه پیش هم محمدرضا رحیمی معاون اول احمدی نژاد در دولت دهم طی نامهای رسمی فرا رسیدن روز ملی لیبی را صمیمانه به دولت این کشور تبریک گفته و با یادآوری پیوندهای دینی، فرهنگی و تاریخی میان دو کشور برای بهره گیری از این پیوندها در جهت “بسط و تعمیق هر چه سریعتر روابط دو کشور” ابراز امیدواری کرده بود.
روزگار برادری خامنه ای و قذافی
در سالهای اولیه بعد از انقلاب اسلامی روابط دو کشور ایران ولیبی به دلیل مساله نا پدید شدن امام موسی صدر وضعیت مطلوبی نداشت. این روابط اما در سالهای جنگ ایران و عراق ظاهر بهتری به خود گرفت. در همان سالها آیت الله خامنهای، رهبر کنونی و رییس جمهور آن روزگار ایران نیز سفری به لیبی داشت. سفری به تاریخ شهریور 1363. وی در آن سفر در تلویزیون دولتی لیبی گفته بود: “پیام من به مردم لیبی این است که قدر اسلام و انقلاب خود را بدانید.” انقلابی که رهبر آن کسی نبود جز سرهنگ معمر قذافی. کسی که امروز رسانههای حکومتی وی را با صفتهایی چون جنایتکار، خونخوار و مستبد یاد میکنند.
همه چیز به هم ریخت
این همه اما نا گاه با قیام مردم لیبی به هم ریخت. تنها چهار روز بعد از شروع نا آرامی ها در این کشور خبر رسید که: “ تمامی فعالیتهای نفتی شرکت ملی حفاری ایران در این کشور آفریقایی متوقف شده است و کارکنان این مجموعه تا 48 ساعت آینده از این کشور خارج خواهند شد.”
این به معنی توقف عمدهترین فعالیت اقتصادی ایران در لیبی است.
حالا مقامات ایرانی سعی دارند در مسابقه محکوم کردن اقدامات دوست دیروز و شریک مغضوب امروز خود گوی سبقت را از هم ببرند. مقام های جمهوری اسلامی ایران از تحولات اخیر در خاورمیانه به عنوان «خیزش ملت های مسلمان» و نشانه «بیداری اسلامی» نام برده اند که به گفته آنها، منافع آمریکا و اسرائیل را به خطر انداخته است. در حالی که همین مقامات اعتراض مردم داخل ایران طی بیست ماه گذشته را همواره به خارج از کشور و دستگاه های امنیتی و جاسوسی نظیر سیا، موساد و یا mi6 مربوط کردهاند.