قبل از تصویب تحریم های جدید کشورهای غربی علیه جمهوری اسلامی، وضعیت اقتصادی و به ویژه مالی ایران در موقعیت بسیار نامناسبی قرار داشت. طی سه هفته اخیر، پول ملی ایران علی رغم تلاش های بانک مرکزی، ۳۰ درصد از بهای خود را در برابر دلار ازدست داده که به نظر می رسد دلیل آن صرفاً روانی باشد. محمدرضا جلیلی، استاد افتخاری انستیتو مطالعات عالی بین المللی ژنو دراین خصوص می گوید: “۲۰۰ میلیون دلار تزریق شده به بازار نتیجه ای دربرنداشته و ارزش ریال همچنان رو به افول است. مردم نگران آینده اند و به همین دلیل به سوی دلار حمله ور شده اند.”
هر دلار رسمی در برابر ۱۴ هزار ریال مبادله می شود، ولی این میزان در بازار غیررسمی بسیار بالاتر است. جلیلی می افزاید: “آنهایی که به دلار رسمی دسترسی دارند، کسانی هستند که یا در محافل حکومتی اند یا از نزدیکان آنها هستند. آنها مجدداً این دلار را در بازار سیاه می فروشند. و بدین ترتیب نوع جدیدی از فساد مالی متولد شده و روز به روز هم گسترش می یابد.”
تحریم های جدید کشورهای اروپایی علیه واردات نفتی ایران در حالی تصویب شده که تنها ۱۸ درصد از نیازهای اتحادیه اروپا توسط ایران تأمین می شود. فرانسه ۵ درصد و یونان، اسپانیا و ایتالیا ۱۵ درصد از نیازهای خود را از سوی ایران تأمین می کنند. این سه کشور شش ماه زمان لازم دارند تا این تحریم ها را به مرحله اجرا درآورند.
به واقع تأثیر این تحریم ها تا چه حد خواهد بود؟ سؤال در همین جاست. بخش اعظم طلای سیاه ایران ازسوی کشورهای آسیایی خریداری می شود. چین اولین خریدار نفت از ایران است. پس از آن، ژاپن، هندوستان و کره جنوبی قرار دارند. ژاپن اخیراً در برابر فشارهای آمریکا تسلیم شد و پذیرفت که واردات خود از ایران [۱۰ درصد نیازهای نفتی] را کاهش دهد.
فشار مضاعف بر مردم
درحال حاضر تحریم های بین المللی بیشتر بر مردم ایران تأثیر گذاشته تا بر حکومت این کشور. مواد مصرفی و تجهیزاتی هنوز در بازار قابل دسترس است، ولی به قیمت گزاف؛تورم نیز به سرعت می تازد [۲۰ درصد]. نرخ بیکاری که به صورت رسمی اعلام شده ۱۰ درصد است، ولی کارشناسان نرخ بیکاری را حداقل دو برابر این میزان می دانند و حتی معتقدند که ۲۵ درصد از جوانان، به ویژه تحصیلکرده ها، بیکار هستند. در مورد رشد اقتصادی هیچ
شاخص رسمی وجود ندارد، ولی به نظر می رسد که نرخ رشد در سال ۲۰۱۱ در حدود ۲ درصد بوده.
تیری کویل، محقق در مؤسسه روابط بین المللی و استراتژیک در پاریس می گوید: “با این حال مردم حاضر نیستند به خیابان ها بیایند. آنها در رنج اند و از ۳۰ سال پیش که تحریم ها علیه این کشور اعمال شده، به تحمل سختی ها عادت کرده اند.”
همبستگی خانوادگی و همچنین کمک هایی که توسط شبکه های مذهبی ارائه می شود قابل توجه است. از نظر تیری کویل، طبقه متوسط بیشترین رنج را متحمل می شود، درحالی که طبقه مستضعف از کمک هایی بهره می گیرد که نسبت به گذشته نیز بهتر شده، به ویژه از زمانی که هدفمندی یارانه ها اجرایی شده است.
فعلاً به نظر نمی رسد حکومت در شرایط ناامیدکننده ای باشد. ذخایر ارزی هنوز قابل توجه است: تهران تا حدود یک سال واردات دراختیار دارد و بدهی خارجی اش نیز ضعیف است.
مشکل اصلی نقل و انتقالات مالی است. بانک های بین المللی به دلیل اعمال تحریم ها از انجام مبادله با همتایان ایرانی خود سر باز می زنند و این مسأله مبادلات بازرگانی را با مشکل روبرو کرده.
بریتانیا تمامی روابط خود با جمهوری اسلامی را قطع کرده. ایالات متحده قصد دارد بانک مرکزی را از گردونه مالی خارج سازد. مقامات آمریکایی بارها اعلام کرده اند دارایی هر نهادی که با بانک مرکزی ایران همکاری کند را توقیف خواهند کرد. جمهوری اسلامی برای دریافت هزینه نفت تحویل شده یا به بانک های ترکیه ای متوسل می شود یا به معامله گری پایاپای روی می آورد. به عنوان مثال چین برای پرداخت بخشی از فاکتوهای نفتی خود، کالاهای چینی بدون کیفیت را به بازار ایران وارد می کند.
آیا حکومت ایران در نهایت تسلیم خواهد شد؟ فرانسه چنین نظری دارد. در وزارت خارجه عقیده براین است: “استراتژی ما دوگانه است: گفتگو و تحریم.” با اینکه محمدرضا جلیلی معتقد است که چنین استراتژیی درنهایت می تواند تهران را وادار به تسلیم شدن کند، ولی تیری کویل تردید دارد. او می گوید: “هدف غربی ها چندان آشکار نیست. پشت مسأله هسته ای مسأله دیگری نهفته است: سرنگونی حکومت. و این درحالی است که تحریم اقتصادی هیچ نمونه تاریخی موفقی ندارد.”
منبع: لوموند، ۲۴ ژانویه