منوچ و کوندی، دیوانه مستانه پروانه

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

 

مثل بچه ای که درسش را نخوانده و امتحانش را به بدترین شکلی داده و فقط روز قبل معلمین را تهدید کرده است که اگر به من نمره ندهید خودم را می کشم، همه نشسته ایم و منتظر که در جلسه معلمین برای مان تصمیم بگیرند. فعلا درها بسته است، پنج معلم اصلی باضافه یک ناظم بداخلاق و سخت گیر در لندن جلسه تشکیل دادند و ظاهرا برای دادن یک قطعنامه دیگر توافق کردند. جواد علی بی خیال شون، یکی از همان جمله های طلائی را پرت کرد به طرف اتاق احمدی نژاد که« دولتمردان به جای کار زیاد کمی فکر کنند.» ظاهرا در اتاق بسته بود و جمله مذکور به در بسته اصابت کرد. علی بی خیال، در کمال متانت و وزانت( به قول داریوش سجادی) گفت: « ایران آماده است به درخواست آمریکا برای مذاکره پاسخ مثبت دهد.» وی گفت: ما نمی توانیم پیش شرط آمریکا را قبل از دریافت درخواست رسمی رد کنیم، به همین دلیل برای این که درخواست آمریکا را رد کنیم، آنها باید « از کانال رسمی از ما درخواست کنند.» و بعد از اینکه درخواست رسمی به دست ما رسید، آن وقت تصمیم می گیریم که با نگاه مثبت آن را رد کنیم، یا با نگاه منفی. از طرف دیگر فریاد منوچ منوچ خانم رایس همچنان به آسمان بلند است. ظاهرا این خشونت شرقی منوچهر دل رایس را برده است. کوندالیزا رایس گفت: « امیدوارم با متکی دیداری داشته باشم.»

گزارش تصویری دیدار کوندی و منوچ بعد از یک سال انتظار

موسیقی هندی بر روی صحنه، فضای کوهستان، چند درخت در کنار چشمه، خط ریل راه آهن از کنار درختان می گذرد. در همین موقع صدای سوت قطار ترمز بریده و بدون دنده عقب احمدی نژاد به گوش می رسد، منوچهر در حالی که بالای قطار دارد با علی لاریجانی و ولایتی کتک کاری می کند، و صدای مشت های شان مانند صدای پتک توی گوش همه می پیچد، روی سقف قطار می دود، قطار نزدیک می شود و احمدی نژاد در حالی که بوق می زند و نمی تواند ترمز بگیرد، کوندالیزارایس را که ساری زرد فسفری پوشیده و یک خال قرمز روی پیشانی اش چسبانده می بیند و فریاد می کشد، مرگ بر آمریکا. در همین موقع منوچ از غفلت علی بی خیال و ولایتی استفاده می کند و می پرد پائین و می غلطد و از جا برمی خیزد. رایس هم از پشت درخت بیرون می آید. از این طرف صدای فریاد می آید که: منووووووووچ، و از آن طرف صدای فریاد منوچهر می آید که: کوندددددددی!

پرسشنامه چهارجوابی:

اول: آیا منوچ و کوندی به هم می رسند؟

دوم: آیا وقتی آنها به هم می رسند، یک موشک هسته ای بالای سر آنها منفجر می شود؟

سوم: آیا آنها به هم می رسند ولی بعد از اینکه به هم رسیدند از کنارهم رد می شوند؟

چهارم: آنها به هم می رسند و به همدیگر می چسبند و دیگر از هم جدا نمی شوند؟

پنجم: هر چهار گزینه غلط است؟

رختخواب یک نفره

به نظر می رسد که بحران سکوت و رخوت در فضای سیاسی کشور در حال گذار است( ضمنا هر گونه گذار از هر جایی تکذیب می شود.) البته طبیعی است، آدم وقتی برای سخنرانی درباره مطبوعات به استان گلستان می رود، اولین احتمالی که وجود دارد، این است که کتک کاری بشود. در هر حال در این سخنرانی شمس الواعظین کتک نخورد. انجمن دفاع از آزادی مطبوعات اعلام کرد که اجلاسی با این عنوان مشکوک برگزار می کند: « همایش مطبوعات در بستر جمهوری اسلامی.» آگاهان حالات زیر را برای مطبوعات در « بستر» جمهوری اسلامی فرض کردند:

حالت اول: « کیهان» خانوم سوگلی توی بستر خوابیده، شمس الواعظین در نقش شمس الملوک عروس تازه سال وارد بستر می شود، کیهان خانوم با لگد پرتش می کند بیرون اتاق.

حالت دوم: « ایران» خانوم که مدتی قهر کرده بود و خانه پدرش بود، حالا عزیز کرده شده و هیچ کس دیگری را توی بستر راه نمی دهد.

حالت سوم: عروس جدید با کلی جهاز و مجوز و ناز و ادا وارد می شود و در همان شب اول کلیه حقوقش مورد تجاوز قرار گرفته و به خانه باباجانش برمی گردد.

حالت چهارم: عروس با ناز و ادای « شرقی» و عشوه دوم خردادی وارد بستر می شود. شب سوم آقای بزرگ می پرسد: ای خائن! اون دستمالی که بشت دادم کوجا گوذاشتی؟ اول شمعا خاموش می کونم، آ بعدش جونتا می ستونم.

حالت پنجم: عروس لر، در حالی که از یک خانواده کاملا مورد « اعتماد» است، در همان شب اول و در اولین گفتمان، برخلاف مصالح جناحی صدایی می دهد، داماد هم او را از بستر بیرون می کند، عروس خانم می گوید: « فکر کردم خوشش می آد!»

مشکل شهرام جزایری حل شد

این آمریکایی ها هم اگر عقل درست و درمانی داشتند، وضع شان مثل ما خوب شده بود. این قدر آدم های کم عقلی هستند که وقتی یکی فرار می کند، فورا برایش جایزه تعیین می کنند تا به دام بیفتد. جمهوری اسلامی هم مثل احمدی نژاد ابتکار به خرج داد و برای شهرام جزایری دام گذاشت. مسوولان دادگاه جزایری حکم او را اعلام کردند. وی باید 14 سال زندان برود و 120 میلیون دلار جریمه بدهد. من که فکر می کنم با این همه وعده های خوب خوب، شهرام جزایری باید دیوانه باشد اگر خودش را تسلیم نکند. شانس بهتر از این؟ اگر عقل داشته باشد، تمام پولش را می دهد، چهارده سال هم می رود زندان، بعدا وقتی آزاد شد می رود خارج و همین کاری را که الآن دارد می کند، 14 سال بعد می کند.

1900 برابر

آمار هم چیز مهمی است. احمدی نژاد گفت: « در 15 سال گذشته، سرمایه گذاری دولتی در این بنگاهها بیش از 500 برابر کاهش تصدی گری دولتی، افزایش داشته است.» آگاهان هر چه فکر کردند معنی این جمله را متوجه نشدند، معلوم نیست منظور کدام بنگاههاست؟ و چه چیزی 500 برابر شده است؟ و کدام کاهش به میزان 500 برابر افزایش داشته است؟ و اگر کاهش داشته چرا افزایش داشته؟ اصولا چطور ممکن است چیزی در 15 سال 500 برابر شده باشد؟ از طرفی من می دانم که بر اساس گفته وزیر علوم یک چیزی در دانشگاهها نسبت به یک زمانی که معلوم نیست چه زمانی است،1900 برابر شده است. من خیلی فکر کردم که چه چیزی در دانشگاهها می تواند 1900 برابر شده باشد؟ به نظر شما منظور وزیر نابغه علوم چیست؟ آگاهان توضیح دادند که ظاهرا ماشین حساب کل هیات دولت اشکال اساسی پیدا کرده، چون الهام هم گفت: « نرخ تورم در سال 74 به میزان 4.49 درصد، از سال 70 نرخ تورم 20 درصد، 35 درصد و 2.23 درصد هم داشته ایم. در سال 76 نرخ تورم 3.13 بود و در سال 84 به 1.12 رسید و امسال 9.11 شد.» از کلیه کارشناسان ریاضیات خواهش می کنیم در صورت امکان مفهوم این اعداد را برای ما روشن کنند.

احمد باطبی چی شد؟

معلوم نشد ماجرای احمد باطبی مظلوم به کجا رسید؟ ظاهرا عیالش را آزاد کردند. این درخشان، معروف به « شریعتمداری تحت ویندوز» یک چیزهایی در مورد این بچه مظلوم نوشته بود. به نظرم باید یک توجهات جدیدی به حسین بکنم.