سی و چهارمین سال حکومت جمهوری اسلامی بر ایران آغاز شده است.مصطفی تاج زاده از معتقدین وموثرین شکل گیری این “نظام” از سلول انفرادی اوین می نویسد: “سیاست «یا روسری یا توسری» نه تنها توهین به حرمت و کرامت انسان ها و نقض کننده اراده آزاد آنان است، بلکه پایه های ایمانی و اخلاقی جامعه، به ویژه نسل جوان و قشرهای تحصیل کرده را سست می کند و آنان را از مقابله با «اجبار حکومتی» به انکار و نفی «واجب شرعی» سوق می دهد. ایران پیش چشم آنان است!”
منظور زندانی سیاسی صاحب نام جمهوری اسلامی، از “آنان”، مردمان مسلمان کشورهای منطقه است. و ایران بعداز سی وسه سال سلطه “ نظام” نه تنها پیش چشم آنان، بلکه در منظر جهانیان و ایرانیان است باتصویری که تماما توسط دست اندرکاران دیروز و امروز جمهوری اسلامی به ثبت تاریخ داده می شود درهفته اول اسفند ماه ۱۳۹۱.
خانم ها! آقایان! خواهران دینی! برادران ایمانی!
بیاد همگان می آورم: سال پیش دراینطور روزهایی “سربازان بد نام امام زمان” تحت فرماندهی حیدر ۰۰۸ “تمام شبکه های اطلاعاتی غرب رابه وِیژه درمنطقه از نفس” انداختند.امسال هم دستگیری گروهی از روزنامه نگاران “توانست اپوزیسیون و شبکه های ماهواره ای ضد انقلاب را به هم بریزد”.
تاکید می کنم: “مجموعه رسانه ها و خبرنگاران پایبند نظام” که به فرمایش وزیر اطلاعات “بازداشت روزنامه نگاران، مرهون همکاری” آنهاست و افتخار تبدیل روزنامه نگار به “آنتن” را به نام خود درتاریخ روزنامه نگاری ثبت کرده اند؛ ترسیم کننده تصویری اند که پیش چشم شماست.
شعار “یاروسری، یاتوسری” اسفندماه سی و چهارسال پیش از زبان اوباشی شنیده شد که “مردم” خوانده می شدند و بطور “خودجوش” به خیابا نها آمده بودند، و دو هفته پیش هم با نام جدید “برادران اخلالگر” بامهر و نعلین به یکی از دو “غلام آقا” یعنی علی لاریجانی حمله کردند. این شعاراستراتژیک که اکنون مصطفی تاج زاده از دیروز تاریخی به امروز می آوردش، در کودتای انتخاباتی سال ۸۸ به آستانه هدف نهایی خود، یعنی سرکوب همه اندیشه ها ونیروها و استقرار کامل طراحان، حاملان و پشتیبانانش “ طالبان شیعه” در مرکز قدرت رسید واز حمایت مطلق آیت اله خامنه ای بر خوردار شد.
نتیجه استقرار این سیاست در متن حکومت سی و سه سال جمهوری اسلامی در آینه رویدادها و سخنان یک هفته- پیش چشم هاست و بدجوری پیش چشم هاست:
“نائب خدا بر زمین”- به تعبیر یار غار سعید امامی یعنی روح اله حسینیان، و به نوشته مهدی کوچک زاده “نایب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف که از مولایشان حضرت ولی عصر ارواحنا و ارواح العالمین له الفدا الگو می گیرند”، یعنی همان” سید علی حسینی خامنه”، بعد از “خیانت سران سه قوه” بر می خروشد. محمود احمدی نژاد را سخت می نوازد وبه برادران لاریجانی هم اندکی می پردازد. نتیجه تبدیل دیکتاتوری
“ستمشاهی” در چنین روزهایی به “آزادترین کشوردنیا” بلافاصله رخ می گشاید. “مردم تابع ایشان” که وکیل الدوله ها باشند دسته جمعی فریاد استغفار سر می دهند و از احمدی نژاد اعلام برائت می کنند. کسانی که امروز بیشتر از همه دستمال یزدی به تنور رهبر می ریزند، همانا کسانی هستند که تا دیروز برای رئیس جمهورش یقه می دریدند. بهتر ازاین نمی توان سلطه سیاست “یاروسری یا تو سری” رادید و توضیح وضعیت محمود احمدی نژاد روشنتر ازین امکان ندارد.
محمدرضا باهنر، نایب رییس مجلس، می گوید: “محمود احمدی نژاد همچون روسای جمهور قبلی ایران در اواخر دوران ریاست جمهوریش درصدد است تا با یافتن راهی ریاست جمهوری خود را ادامه دهد. اوبا مدل پوتین-مدودف به ۲۰سال ریاست جمهوری میاندیشد.”
حسین فدایی٬ دبیرکل جمعیت “ایثارگران” از تلاش تیم احمدینژاد برای سازماندهی “اعتراضات خیابانی”٬ حذف بسیاری از “خیرخواهان” از فضای سیاسی کشور خبر می دهد و دست روی نقطه اصلی می گذارد: “جریان انحرافی دچار توهم شده است و فکر میکند خیلی هوشمند است و گفته که ما باید کاری بکنیم که قهرمان مذاکره با آمریکا ما باشیم و تابوی عدم مذاکره با آمریکا را بشکنیم.”
بیهوده نیست که شیخ قدرت الله علیخانی، از بغل گوش هاشمی رفسنجانی، می گوید: “بعید میدانم که عمر دولت احمدینژاد خاتمه یابد.”
نگاهها متوجه مجلس دست نشانده “آقا” می شود که رئیسش درنامه به “ایشان” خود را “حقیر” نامیده است، و به اشارتی می تواند “ عدم کفایت” را درکارنامه یک رئیس جمهور دیگر هم بنویسد. مجلس فعلا دارد برای رای اعتماد به وزیر پیشنهادی احمدی نژاد برای وزارت ارتباطات آماده می شود که سردار دیگری است و وزیر بشودیانه، مبنایی رادر تاریخ معاصر ثبت می کند. درنامه معرفی محمود احمدی نژاد چیزی در باره سوابق او نوشته نشده است، اما تا عکس “حاج آقا نامی” در لباس نظامی منتشر می شود، خبرگزاری آسوشتید پرس همه چیز را رو می کند: “او پیش از این معاون ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران و رئیس سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح و عضو هیأت مدیره انجمن ژئوپلیتیک ایران بوده و دکترای مدیریت استراتژیک خود را از دانشگاه کیم ایل سونگ در پیونگ یانگ، پایتخت کره شمالی دریافت کرده است.”
مبارک است و صد مبارک، اولین رونمایی ازسرداران حاصل سیاست نه “شرقی، نه غربی”.باید دید بقیه سرداران آموزش دیده در وحشت خانه استالینیستی کره شمالی کجا تشریف دارند.
از قضا روزهائیست که یک سردار دیگر در سوریه رونمایی می شود، البته توسط اسرائیل یا مبارزین سوری. هر که هست اتومبیل سردار را روی هوا می فرستد وجنازه ای را روی دست جمهوری اسلامی می گذارد که نمی داند بااسم مستعارش معرفی کند و یا بانام اصلی اش. فوق تخصص “رسانه ها و خبرنگاران پایبند نظام” هم کار دستشان می دهد و سر انجام لو می رود که “حسام خوشنویسان” همان “سردارحسن شاطری” عضو بلندپایه سپاه پاسداران است. ظاهرا بجای اینکه از زادگاهش سمنان برای بازسازی به جنوب ویران ایران برود، وظیفه ستاد بازسازی جنوب لبنان را برای گسترش اسلام بعهده گرفته است. او در جنگ ۳۳روزه لبنان با اسرائیل در سال ۲۰۰۶ نیز شرکت داشته ودر افغانستان نیز فعال بوده است.
جنازه “سردار سازندگِی” که جنوب لبنان را با پول مردم ایران آباد می کرد، در تهران تشییع حکومتی می شود که ارتش آزاد سوریه از کشته شدن 12 نفر از اعضای حزب الله لبنان در منطقه القصیر، در غرب حمص، خبر می دهد. حضور حزب اله در جنگ های سوریه محرزتر و “ نظام” که قابله وپشتیبان حزب اله لبنان است، در”جنایات گسترده علیه بشریت” که راه طرح پرونده رئیسجمهور سوریه را در دادگاه بینالمللی کیفری هموارمی کند، سهم بیشتری می یابد.
مهدی طائب، رییس قرارگاه عمار، سخنانی می گوید که هم عمق وطن پرستی “طالبان شیعه” را نشان می دهد وهم دامنه سرمایه گذاری “نظام” روی سوریه را برملا می کند: “سوریه استان سی و پنجم و یک استان استراتژیک برای ماست.اگر دشمن به ما هجوم کند و بخواهد سوریه یا خوزستان را بگیرد اولویت با این است که ما سوریه را نگه داریم چون اگر سوریه را نگه داریم میتوانیم خوزستان را هم پس بگیریم اما اگر سوریه را از دست بدهیم تهران را هم نمیتوانیم نگه داریم.”
گروه بندی “عماریون” که نسب آن از طریق “انصار حزب الله” به “مردم” چماق بدستی که شعار”یا روسری، یا تو سری” را فریاد می کردند، می رسد، بیشتر آفتابی می شود. عماریون: “شاگردان مصباح یزدی هستند که بعد از انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری دورهم آمدند تا بتوانند برای انتخابات مجلس و ریاست جمهوری دورآتی با آمادگی بیشتری میداندار شوند. این گروه که پیش از این در قالب انصار حزب الله در مناسبتهای مختلف مسئولیت حمله به بیت علما، فحاشی و هتک حرمت به مسئولان و شخصیتهای سیاسی، آتش زدن کتابفروشی ها …. را بعهده داشتند، برای انجام فعالیتهای منسجم تر در قالب گروه عماریون اعلام موجودیت کردند.علیرضا پناهیان، مهدی طائب، سعید قاسمی، محمدمهدی ماندگاری، مهدی کوچکزاده، حمید رسایی، نادر طالبزاده اردوبادی، حسین یکتا، حسن عباسی، علی ثمری، سعید حدادیان، حسینالله کرم، قاسم روانبخش وحید جلیلی و حسین روشن اعضای شورای مرکزی این تشکل اطلاعاتی امنیتی هستند. همانها که در گرماگرم انتخابات و رویدادهای پس از آن از هیچ تلاشی برای دامن زدن به بحران کوتاهی نکردند.”
روزهای آخر هفته، خانم ناوی پیلای رژیم بشار اسد رامقصر اصلی جنگ داخلی تمامعیاری میداند که ۲۲ ماه از برافروختن شعلهاش میگذرد و در این مدت بیش از ۷۰ هزار قربانی گرفته است.
کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، از شورای امنیت می خواهد که فورا از هر راه ممکن، حتی مداخله نظامی، بحران سوریه را متوقف کند.
بر خی صاحبنظران این پیشنهاد را مقدمه حضور ناتو در سوریه می دانند. روسیه ارسال اسلحه به سوریه را ادامه می دهد و 4 ناو جنگی دیگر به ناوگان جنگی روسیه که در نزدیکی خاک سوریه در مدیترانه مستقرند، می پیوندد.
عموم ناظران جنگی را در افق می بینند که آماده سرایت به لبنان است. ارتش آزاد سوریه درآخرین ساعات چهارشنبه برای حزب الله لبنان مهلتی ۴۸ ساعته تعیین می کند تا از “مبارزه در کنار نیروهای دولتی سوریه” دست بکشد.
ارتش آزاد سوریه، در این بیانیه تهدید کرده است که در صورت پایان این مهلت و تغییر نکردن وضعیت، مناطقی در داخل لبنان که از آنها روستاهای سوریه گلولهباران میشوند، هدف قرار خواهند گرفت.
مصطفی تاج زاده از درگیری جنگ سنی-ـ شیعه سخت نگران می نماید:“آن چه اکنون در سوریه می گذرد، و می توانست با درایت و تدبیر ما روند امور به گونه ای دیگر باشد، فقط جنگی نیابتی نیست که در آن غرب - اروپا و امریکا- در برابر روسیه و چین آرایش گرفته است. بلکه با کمال تأسف باید گفت که آوردگاه شیعیان و سنی ها نیز شده است.در یک کلام خدای ناکرده شاهد توسعه نزاعی خونین میان اهل سنت و شیعیان در سراسر منطقه شویم!”
و صادق زیبا کلام، پرسش مهمی را در میان می گذارد: “اساسا یک کشور خارجی چرا برای ما باید اهمیت داشته باشد و آیا می تواند و درست است که بگوییم برای ما به اندازه میهن و خاک کشور ما ارزش دارد؟”
کسی ازهزینه نجومی برای باز سازی جنوب لبنان، حقوق ماهیانه نیروهای حزب الله و ارزش سلاح های ارسالی به لبنان و سوریه خبرندارد. اما روزنامه های ولایتمدار می دانند: “سفره جامعه کارگری خالی است.” خبرگزاری مهر از ورود500 دستگاه خودروی لوکس پورشه از طریق جزیره ابوموسی به کشور پرده بر می دارد که مرجع واردکننده و ارز تخصیصی به آن مبهم است. کسی جرئت دارد بپرسد: فقط با پول این پورشه ها چند سفره خالی را می شود پر کرد؟
طه طاهری، قائم مقام دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر از کاهش قیمت مخدر “شیشه” خبر می دهد: “در حال حاضر قیمت این مخدر ویرانگر به یک میلیون تومان و میزان دسترسی به آن در تهران به کمتر از پنج دقیقه رسیده است.”
آخرین آمار اعتیاد هم براستی تکان دهنده است:“یک میلیون تا یک میلیون و ۳۰۰ هزار «معتاد رسمی»- حدود ۷۰۰ هزار «معتاد تفننی» و-۲۰۰ هزار الکلی.”
ثبت رسمی ۲۷۰ هزار زن معتاد در ایران آخرین خبر هفته است وتوضیحش خواندنی:“تا همین سه چهار سال پیش در ایران فقط اعتیاد به مواد مخدر از جمله تریاک، هروئین، شیشه و غیره فقط برای مردها بود که برای توزیع مواد مخدر سر گذرها میایستادند یا در اندازههای بزرگتری برای حمل مواد مخدر به کشورهای دیگر سفر میکردند اما حالا بخش بزرگی از این چرخه را زنانی به عهده گرفتهاند که ۸۰ درصد آنها توسط همین مردان که یا پدرانشان هستند یا شوهرانشان، وارد چرخه بیسر و ته تولید، توزیع و مصرف مواد مخدر شدهاند.”
خانم ها! آقایان!
اسفند تلخ دیگری است. ایران تحت حکومت “طالبان شیعه” د رچشم جهانیان هر روز سیاهتر و تباهتر می شود.
شرکت بین المللی “هنلی و شرکا” گزارش می دهد: “گذرنامه های ایران و افغانستان تقریبا بی اعتبارترین گذرنامه های جهان هستند.”
اشپیگل آنلاین از فتو شاپی بودن “قاهر ۳۱۳ ایران ” پرده می گیرد: “تصویری که در رسانههای دولتی از این جنگنده فوق پیشرفته ساخت ایران منتشر شده ساختگی است. دستاورد فوق مدرن ایران ماکتی قلابی و ناچیز است.”
طالبان افغانی مجسمه بودا را در افغانستان منفجر کردند، طالبان شیعه دستور جمع آوری مجسمه های بودا را در ایران داده اند. العربیه تحت عنوان “قبلا باربی، حالا بودا” می نویسد: “این هفته در ایران مجسمههای بودا نیز در معرض حذف شدن از دید عموم قرار گرفتند، چرا که دولت آنها را مصداق تهاجم فرهنگی میدانئد.”
واشنگتن پست، جمهوری اسلامی و عربستان را در آستانه مذاکرات جدید هسته ای مقایسه ای می کند که اشک بچشم هر ایرانی می آورد. عنوان مطلب چنین است: “نفت عربستان در برابر برق اتمی، نفت ایران برای دریافت دارو و غذا!” و فشرده مطلبش ازاین قر ار: “طی سفر هفته گذشته توشیمیتسو موتگی وزیر تجارت ژاپن به عربستان و دیدار وی با عبدالعزیز بنسلمان معاون وزیر نفت سعودی توافق شد که در برابر واردات اضطراری نفت از عربستان، ژاپن رآکتورهای اتمی بمنظور تولید برق به سعودیها بدهد. عربستان برنامه ای را برای تولید 17 گیگاوات برق اتمی طی بیست سال آینده در دستور مطالعه و اجرا قرار داده است.”
روزهای آخر هفته خبر از “کسری بودجه ۱۷هزار میلیارد تومانی برای یارانهها” و رسیدن به”بالاترین نرخ تورم ایران در دو دهه گذشته” خبرمی رسد.
هاشمی رفسنجانی، می گوید: “ارزش پول یکسوم شد؛ عدهای به آمار تخیلی خود دلخوشند.”
و لابد ازسر این دلخوشی است که یکی از فرماندهان ارشد نیروهای مسلح جمهوری اسلامی از ادعای حاکمیت در قطب سخن می راند. گروهی از “دکتر” های گردآمده دور شیرینی بیت، برهبری حداد هم برای دولت مصر نامه می نویسند و از محمد مرسی می خواهند که الگوی “ نظام” را بکار بگیرد.
پاسخ سرد سخنگوی رئیس جمهور مصر، بیشتر به یک تو دهنی می ماند: “کسی نمی تواند چیزی به ما دیکته کند.الگوی این کشور برخاسته از اراده ملی اش است.”
اسفند، ماه آخر زمستان آغاز شده است. حبس خانگی رهبران جنبش سبز دو سال را پشت سر می گذارد. سه روز مانده به مذاکرات اتمی، راه دریافت پول نفت از هند هم بسته می شود.
سایت خبری “اون ۲۴” احتمال دسترسی تهران به بمب اتمی را چنین ارزیابی می کند: “به طرز وحشتناکی نزدیک است.”
علاءالدین بروجردی، یک زاده دیگر عراق و رییس کمیسیون امنیت ملی می گوید: “ایران هرگز تاسیسات فردو را تعطیل نمی کند.”
رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا، کاترین اشتون، و وزیر خارجه روسیه سرگئی لاوروف، بعد از یک دیدار، ابراز امیدواری می کنند که “ایران با انعطاف به این مذاکرات بیاید و بتوانیم پیشرفت قابلتوجهی کنیم.”
جان کری، وزیر جدید خارجه آمریکا، یاد آور می شود: “در دام تاکتیک تاخیری ایران در مذاکرات اتمی نمیافتیم.”
هنری کیسنجر وزیر خارجه اسبق امریکا و مشاور اسبق کاخ سفید، وضعیت لحظه را در چندجمله خلاصه می کند:“اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد به صراحت گفته اند که ایران اتمی غیرقابل تحمل است اما این اتفاق درحال روی دادن است. معتقدم زمان تعیین چگونگی واکنش به روند فرا می رسد زیرا پیامدهای عدم واکنش به آن در برابر ماست. معتقدم زمان واکنش بسیارنزدیک شده است.”
رضا تقی زاده- تحلیل گر سیاسی- می نویسد: “با وجود شباهت در رفتارهای ایران با آژانس و رفتار متقابل غرب در گروه ۱+۵ با ایران که هر دو سیاست «انجام مذاکره و پرهیز از توافق» را دنبال میکنند، نتیجه اجرای این دو سیاست با یکدیگر متفاوتند ؛ آژانس برای رفع ابهام از گذشته اتمی ایران دارای زمان کافی است، حال آنکه ادامه مذاکرات بینتیجه با گروه ۱+۵ و ادامه تحریمهای یکجانبه که از ابتدای سال گذشته علیه ایران اعمال میشوند، جمهوری اسلامی را در خطر فروپاشی تدریجی و یا استقبال از جنگ قرار خواهد داد.”
مصطفی تاج زاده به آیت اله خامنه ای می نویسد: “اشتباه اول حکومت ما در چند سال گذشته به اجماع رساندن قدرت های بزرگ علیه میهن و مردم از یک طرف و تحریک غرب و به ویژه ایالات متحده بوده است. به طوری که جمهوری اسلامی ایران جایگزین ستیزه جویان سلفی، تکفیری طالبان و القاعده شده است.امیدوارم شکنندگی اوضاع را دریابید و پیش از آنکه دیر شود، به اصلاح سیاست های کلان نظام به ویژه در عرصه های سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک توفیق یابید.”
و فریدون مشیری، دراین سرمای طالبانی، معجزه بهار را انتظار می کشد:
باز کن پنجره ها را؛
ای دوست !
هیچ یادت هست؟
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگ ها پژمردند؟ تشنگی با جگر خاک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟
توی تاریکی شب های بلند
سیلی سرما با تاک چه کرد؟
با سر و سینه گل های سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟
حالیا معجزه باران را باور کن
و سخاوت را در چشم چمن زار ببین
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه تنگ با همین دست تهی
روز میلاد اقاقیها را
جشن می گیرد