آغاز برخوردهای جدید

نویسنده

khadij.jpg

اگر به موج دستگیری های فعالان مدنی و حقوق بشری توسط مقامات امنیتی‎ ‎کشور، بخصوص در طی یک سال اخیر ‏نگاهی بیاندازیم، می بینیم که چگونه ابهام در این‎ ‎نوع دستگیری ها، این موضوع را که در قانون ایران با جرایم تعریف ‏شده ای روبرو‏‎ ‎هستیم، زیر سوال می برد‏‎.‎

طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، حرکتهای ضد مردمی به عنوان‏‎ ‎جرایم ضد امنیتی محسوب می شود. و ‏هرآنچه که امنیت کشور و جامعه را به خطراندازد، مورد برخورد امنیتی قرار می گیرد. جرایم سیاسی نیز تعریف خود ‏را دارند و درمقولۀ‎ ‎خودش قابل بحث است و بطور کلی از دایرۀ خواستهای مدنی خارج است؛ هر چند در ایران‎ ‎جرایم ‏سیاسی تعریف مشخصی ندارد‏‎.‎

اما متاسفانه، نحوۀ برخورد دولت با فعالان حقوق بشری که در چهارچوب‎ ‎خواست های مدنی و مردمی حرکت می ‏کنند، با جامعۀ زنان که خواستار حقوق و قوانین‎ ‎برابر هستند، و همچنین با دانشجویان؛ معلمان؛ کارگران؛ و اصناف ‏دیگرکه درخواستهای‎ ‎صنفی و حقوقی خود را مطرح می کنند، نه به صورت برخورد معقول با خواست های مدنی بلکه‏‎ ‎به شکل امنیتی بوده و در برخوردهای انتظامی و قضایی، همانند تشکل های سیاسی غیر‎ ‎مجاز، با آن رفتار می شود‏‎.‎

طبق اصل سی و دوم قانون اساسی “هیچ کس را نمی توان دستگیر کرد مگر به‎ ‎حکم و ترتیبی که قانون معین می کند. ‏در صورت بازداشت، موضوع اتهام باید با ذکر‎ ‎دلایل بلافاصله کتبا به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداکثر ظرف مدت ‏بیست و چهار ساعت‎ ‎پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضایی ارسال و مقدمات محاکمه، در اسرع وقت فراهم‎ ‎گردد. ‏متخلف از این اصل طبق قانون محاکمه می شود”. این در حالی است که در سال های‎ ‎گذشته با دستگیری های ناگهانی ‏و حتی بدون حکم فراوانی در سطح جامعه مدنی روبرو بوده‏‎ ‎ایم که نقض آشکار این اصل قانون اساسی است‏‎.‎

همچنین طبق اصل پانزدهم قانون اساسی “زبان و خط رسمی و مشترک مردم‏‎ ‎ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و ‏متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط‎ ‎باشد ولی استفاده از زبان های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه ‏های گروهی و تدریس‎ ‎ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.” در حالی که بخصوص در سال‎ ‎گذشته ‏همواره شاهد دستگیری ها و برخوردهای سخت و شکننده با افراد هویت جو از اقوام‎ ‎مختلف ایران و زدن اتهام جدائی ‏طلب بودن بر آنها تنها به دلیل تاکید آنها بر‎ ‎استفاده از زبان خود و تعلیم آن در مدارس محلی، و با وجود دفاعیات این ‏افراد از خود‎ ‎بر اساس اصل پانزدهم قانون اساسی، بوده ایم‎.‎

زدن اتهامات امنیتی واهی به فعالان مدنی به صرف داشتن عقاید آنها نیز‎ ‎نقضی دیگر بر اصل 23 قانون اساسی ‏کشوراست، اصلی که تفتیش عقاید را ممنوع دانسته و‎ ‎تاکید دارد هیچ کس را نمی توان به صرف داشتن عقیده ای مورد ‏تعرض و مواخذه قرار داد‎. ‎و بدتر از همه نحوۀ بازجوئی ها که انسان را به یاد زندانهای مخوف ساواک می اندازد؛‏‎ ‎و ‏درخواست نام افراد و فعالین دیگر!! قرار وثیقه های سنگین، آن هم در جامعۀ‎ ‎فقیرایران؛ گاهی اوقات این وثیقه ها به ‏قدری سنگین است که اگر هم فرض را براین‎ ‎بگذاریم که این فعالان “جرمی” هم مرتکب شده باشند، باز هم تعیین چنین ‏وثیقه هایی‎ ‎دور از حق است‎.‎

طبق اخباری که گاهی اوقات از زندان ها می رسد، متاسفانه برخی از‏‎ ‎فعالان صنفی مورد آزار قرار می گیرند؛ در ‏حالی که اصل سی و هشتم قانون اساسی به‏‎ ‎صراحت اعلام می کند “هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب ‏اطلاع ممنوع است، اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد‏‎ ‎ارزش ‏و اعتبار است”.‏

اگرمقامات امنیتی و قضائی کشور با دید انصاف به عملکردها و درخواست‎ ‎های فعالان حقوق بشری و مدنی بنگرند ‏مسلما حرکت و درخواستی خارج از چهارچوب قانون‏‎ ‎اساسی کشور نخواهند دید و برعکس طبق اخبار رسمی که ‏وجود دارد، بر خوردهای مقامات و‏‎ ‎مسئولانی که در جایگاه حراست از قانون قرار دارند، خلاف قانون اساسی که مادر ‏قوانین‎ ‎ایران است، جلوه می کند‏‎.‎

ما امیدوار بودیم که سال 87، سال گفتگو بین فعالان حقوق بشر جامعۀ‎ ‎مدنی ایران با مقامات و افراد ذی صلاح جهت ‏حرکتی همسو به طرف یک جامعۀ دموکرات و‎ ‎مدنی باشد. ولی درهمین ابتدای سال، دستگیری یکی از فعالان زنان و ‏حقوق بشری، آن هم‎ ‎با روشی غیر قانونی، ما را از آرزوی مان دلسرد می کند. بانو خدیجه مقدم، یکی از‏‎ ‎اعضای ‏متعهد کمپین یک میلیون امضا، و از مادران دلسوز جامعه مدنی ایران را درتاریخ‎ 20 ‎فروردین از داخل منزل شان ‏بزور خارج و مانند یک “مجرم” به بازداشتگاه بردند‎. ‎بانو مقدم از زنان متفکر و دلسوز جامعه ایران است و به خاطر ‏رفتارهای مادرانه شان‏‎ ‎همواره مورد احترام همۀ کسانی هستند که ایشان را چه از دور و چه از نزدیک می‎ ‎شناسند‎.‎

آرزوی قلبی من بازگشت هرچه زودتر این مادر گرامی و مهربان به منزل و‏‎ ‎آغوش گرم خانوادۀ محترم شان است‎.‎

با درود بر تمام زنان و مردان تلاشگر در راه زندگی همۀ انسانها در‏‎ ‎سایۀ عدالت و برابری.‏

منبع: مدرسه فمینیستی