آینه د رآینه

نویسنده
یوسف محمدی

جنبش مدنی ایران از نگاه کارتونیست های دنیا

در حالی که اتفاقات و حواشی دهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران، شور و هیجان بی سابقه ای در لایه های مختلف جامعه ایجاد کرده که کارتون مطبوعاتی رخوت زده ایران هم از آن رنگ و بویی دیگر گرفته بود، نتیجه انتخابات و اتفاقات تلخ بعد از آن فضای سیاسی، اجتماعی کشور را دستخوش دگرگونی عظیمی ساخت. شائبه تقلب و رأی سازی، شادی و نشاط بی سابقه جامعه ایرانی را تبدیل به افسردگی، حیرت و خشمی فراگیر کرد که موضع گیری های مقامات بالا برآن دامن زد، در عرض یک هفته، بازی سرخوشانه رنگ های سبز و سفید و قرمز، جای خود را به سیاهی دود و سرخی خون داد، خیابان هایی که پیش از این عرصه رقابتی دوستانه بودند به ناگاه چهره میدان جنگ به خود گرفتند، فریادهای خشم و اندوه سر داده شد، تن ها به ضربت باتوم کوفته شد، تیرها شلیک شد، نداها کشته شد، صدها تن از اهالی مطبوعات دستگیر شدند و سانسوری بی سابقه راه نفس باریک مطبوعات منتقد را تنگ تر کرد. در چنین فضایی بار دیگر ترس و احتیاط، سکوت و سکون بر کارتون مطبوعاتی ایران سایه انداخت، چاره ای نبود، جز چند اثر محتاط که انگار با بدخلقی، زیر لب غرولند می کردند و تعدادی اثر نمادین که از فرط پیچیده گویی و ایهام به معماهایی لاینحل شباهت داشتند، چیزی که بتواند به روشنی گویای حال و روز مخاطبان باشد بر صفحه روزنامه ها نقش نبست؛ هر خط نا به جایی می تواند نام کارتونیست را به لیست فزاینده بازداشتی ها بیفزاید.

در چنین فضای گورستانی، ناگهان اتفاقی شگرف، ایران را صاحب انبوهی کارتونهای مطبوعاتی در باب وقایع روز کرد تصاویر اعتراضات مردمی و خشونت های دولتی به سرعت در فضای مجازی اینترنت پخش شد و یوتیوب، توئیتر و فیس بوک مردم چهار قاره دنیا را متوجه اتفاقات داخل ایران کردند، اعتراضات مدنی مردم ایران، دیگر یک رویداد بومی نبود هرچند که آقای لاریجانی اصرار داشت که آن تا حد اختلافات داخل یک خانواده پایین بیاورد، اما انگار صفت آزادیخواهی، همخانوادگی بیشتری می آورد تا زبان و خاک مشترک.

 

 

در چنین فضایی، کارتونیست های حرفه ای کشورهای مختلف که دریچه ای رو به افکار عمومی مردمان جهان هستند، ایران را در صدر سوژه های خود قرار داده اند. برای اولین بار، اتفاق نظری بی سابقه در رویکرد کارتونیست های آمریکایی، اروپایی، آفریقایی و آسیایی نسبت به موضوعی واحد پدید آمده است و تقریباً تمامی کارتونهای خلق شده، خشم و نفرت خالقین آثار را نسبت به تقلب دولتی و سرکوب رأی دهندگان معترض ابراز می کنند.

 

 کاملاً مشخص است که اکثر کارتونیست ها، با پیگیری پر وسواس فیلم ها و عکس ها و اخبار روزانه کشور ما، شناختی صحیح و منطقی از وقایع داخلی  ایران پیدا کرده اند که این مسأله را چه در طراحی چهره ها و کاراکترها و فضاها -که بسیار ایرانی اند- و چه در ایده ها که نمایشگر شناخت کامل کارتونیست ها، نسبت به بازیگران اصلی وقایع اخیر است، می توان مشاهده کرد. انگار که آثار خلق ناشده کارتونیست های ایرانی که هرگز اجازه بروز نیافته اند، با قلم توانمند همکاران شرقی و غربی شان بر کاغذ نقش بسته باشند.

 

 

با مروری بر سایت “کیگل” به عنوان مثال، می توان بخشی از این آثار را درباره “تقلب”، “سرکوب” و “خشونت” در خیابان های تهران، مشاهده کرد. مایک رامیرز، نیت بیلر، اوله یوهانسن، پتار پیسمسترویچ، تیلور جونز، جان ترور، رابرت اری یل، باب انگلهارت، باب گورل، جری هولبرت، مایک لوکوویچ، ویکتور اندولا وَ… تنها بخشی از فهرست بلندبالای هنرمندانی است که آثاری تأثیرگذار درباره ماجراهای اخیر خلق کرده اند.

 

 

نکته جالب در اکثر آثار، تاکید کارتونیست ها بر نقش نهاد “روحانیت” و به طور اخص، مقام رهبری در تشدید خشونت ها و سرکوب معترضین است؛ مسأله ای که در محدوده تابوهای هنرمندان ایرانی قرار دارد و شکستن آن عواقب سنگینی برای ایشان دربر خواهد داشت اما، همکاران غربی، بنا برقاعده کارتون مطبوعاتی حرفه ای تمام دنیا که هیچ مقام و منصبی را از دایره طنز و نقد کنار نمی گذارد، به دور از هر معذوریت، بر نقش رهبرایران به عنوان بازیگردان اصلی تأکید کرده اند. در اکثر آثار، احمدی نژاد تنها ابزاری برای سرکوب است و بس.

تأکید بر اهمیت رسانه های اینترنتی و پدیده “همشهری روزنامه نگار” به عنوان بزرگترین دشمن جان سرکوبگران و عامل افشاء حقایقی که با گفته های رسمی دولت ایران همخوانی ندارند، نکته مهم دیگری است که توجه کارتونیست ها را به خود جلب کرده؛ توئیتری که پروازکنان بر سر سرکوبگران، فضله می اندازد، مردمی که جای سلاح، موبایل های دوربین دار یا لپ تاپ در دست دارند و ایده هایی از این دست، نمایشگر این دلمشغولی هنرمندان است.

 

 

 

مولفه مشترک دیگر آثار، مردمی شجاع هستند که تک تک یا در کنار هم، جنبشی را به نمایش می گذارند که حتی صفیر گلوله و ضربه باتوم هم آن را خاموش نمی کند. این بی باکی و آزادیخواهی، بی شک تصور کلیشه ای و غلط بخشی از جامعه جهانی که ایران را به تبعیت از حکومت اش، جنگ افروز و تروریست می دانست در هم شکسته و تصویری نوین و ستایش برانگیز را جایگزین اش کرده است. نگاه تازه به ایران و ایرانی را در آثار بسیاری از کارتونیست های بین المللی می توان دید؛ “بورس” کارتونیست آمریکایی حتی پا را فراتر می گذارد، بی اعتنایی چهار سال پیش آمریکایی ها نسبت به تقلب در انتخابات را در برابر شجاعت امروز معترضین ایرانی قرار می دهد و به نوعی هموطنان اش را ملامت می کند.

می توان بنا بر سنت همیشه رسانه های رسمی ایران تمام این آثار خلق شده را بخشی از سناریوی برنامه ریزی شده غرب علیه حکومت داخلی دانست اما به نظر می رسد همدلی بی سابقه هنرمندان مستقل از چهارگوشه دنیا خط بطلانی بر این تصور کشیده باشد.