در ایران به ندرت کسی یافت میشود که در جریان جنگ هشت ساله بین ایران و عراق، برادری، دوستی، خویشاوندی و یا فامیلی را از دست نداده باشد.
از این رو، تقریبا همه مردم ایران نسبت به کسانی که در آن جنگ کشته، اسیر، مجروح یا معلول شدند، احساس احترام و دین میکنند، حتی آن دسته از افرادی که نسبت به ادامه جنگ در سالهای بن بست آن، انتقاد و اعتراض دارند.
از نظر من، ادامه جنگ با عراق بخصوص از زمانی که در مورد نتیجه نهایی جنگ و اینکه نباید طرف برنده و بازندهای داشته باشد، اجماعی جهانی صورت گرفت، موجه نبوده است. اما این انتقاد متوجه تصمیمگیران و فرماندهان ارشد است و نه نیروهای وظیفه یا داوطلبی که جان بر سر این ماجرا باختند و یا رنج اسارت و جراحت و معلولیت را به جان خریدند.
بارها نوشتهام که دهها دوست و خویش و آشنای من که در جبهه جنگ شهید، اسیر یا زخمی شدند، از نقطه نظر اعتقادی و سیاسی هیچ شباهتی به آنچه امروز عدهای ادعای آن را دارند، نداشتند و عموما از خوش قلب ترین و نیک نفس ترین شهروندان ایرانی بودند.
تکریم آن شهیدان البته وظیفه همه ماست، اما آیا آنچه این روزها به نام آنها انجام میشود، به واقع تکریم است یا تجارت سیاسی با خون آنان؟
چند سالی است که محافلی تحت نام تکریم شهیدان، اصرار دارند که بقایای شهدای گمنام را در مکانهای عمومی از قبیل تفرجگاهها، میادین شهرها و دانشگاهها به خاک بسپرند.
طرح دفن اجساد در میدانهای شهرها با واکنش شماری از چهرههای سیاسی برجسته مواجه و در نتیجه رها شد. در پارهای از تفرجگاههای پایتخت و شهرهای بزرگ این کار صورت گرفت و اینک این اقدام با سر و صدای بسیار در دانشگاههای اصلی کشور در حال انجام است.
چنین اقداماتی بدون تردید، ربطی به پاسداشت شهیدان ندارد، بلکه برنامهای سیاسی برای فربه کردن نوعی ایدئولوژی است که در عرصه عمل با تنگنا روبرو شده است.
برای اینکه نشان دهم انگیزه این نوع تحرکات سیاسی است، از مدافعان این تحرکات میپرسم که:
در بین کشورهای جهان، کدامیک برای بزرگداشت شهدایشان اقدام به دفن آنها در محلهای عمومی کردهاند؟
در تاریخ اسلام کجا سراغ داریم که پیامبر یا خلفای راشدین و یا امامان شیعه، خواسته باشند بقایای شهدای عصر خود را در معابر و مراکز عمومی به خاک بسپارند؟
وقتی چنین اقدامی نه در تاریخ مذهبی ما سابقه دارد و نه در بین دیگر ملتهای جهان، اصرار بر انجام آن، چه انگیزهای در بر دارد؟
حال، به فرض عدهای هم به هر دلیلی علاقمند به خاکسپاری اجساد شهیدان در محل خاصی باشند، آیا جلب رضایت افرادی که در آن محل زندگی، رفت و آمد و تحصیل میکنند، شرط انجام این کار نیست؟
به نظر من، اگر به فرض، مجموع دانشجویان یک دانشگاه خواستار دفن شهیدان در دانشگاه خود باشند، مانعی برای این کار نیست، اما اصرار عدهای اندک بر تحمیل نظر خود به اکثریت دانشجویان چه توجیهی دارد؟
ممکن است گفته شود که اکثریت دانشجویان دانشگاههای تهران، صنعتی شریف، پلیتکنیک و علم و صنعت با دفن شهیدان در دانشگاه متبوع خود موافقند. خب! اگر چنین است آیا نمی توان با برگزاری یک همه پرسی در سطح دانشگاه نظر مثبت دانشجویان را در این باره احراز کرد تا معترضان هم در مقابل این رفتار دمکراتیک تسلیم شوند؟
از این گذشته، اگر تکریم شهیدان به دفن آنها در مراکز عمومی حساس و مهم است، چرا اجساد را در محل هیئت دولت، مجلس شورای اسلامی، دفتر رئیس قوه قضائیه و سایر مراکز سیاسی و اداری کشور دفن نمیکنید و دانشگاهها را برای این کار انتخاب کردهاید؟
در شهر زادگاه من، سیرجان، پارک کودکی است که پس از انقلاب به نام پارک هادی نامگذاری شده است. این پارک از آنجا که روبروی سینما و مهمانسرای جهانگردی و دبیرستان ابن سیناست، محل مناسبی برای مطالعه دانش آموزان و بازی بچهها و تفریح خانوادههاست.
من که در طول دوران دبیرستان، مشتری دائمی کتابخانه مستقر در پارک بودم، سال گذشته در سفرم به سیرجان، یاد دوران نوجوانی خود و در نتیجه یاد پارک هادی افتادم و از خانوادهام خواستم که دسته جمعی سری به آنجا بزنیم.
آنها به من گفتند که دیگر مدتهاست هیچ خانوادهای به پارک هادی نمیرود، زیرا در وسط پارک مقبرهای ساختهاند که سبب حزن و اندوه مردم و ترس و هراس کودکان میشود.
آنها راست می گفتند. وقتی به پارک رفتم کسی در آنجا حضور نداشت، فقط زنی با چادر سیاه بر روی مقبره وسط پارک نشسته بود و ناله میکرد.
دلم به حال زن سوخت و بیشتر از آن به حالی شهیدانی که در آن مقبره آرمیده بودند. آیا آنها رضایت داشتهاند که یک پارک عمومی به علت دفن آنها در آن محل به منظقهای متروک و حزنآلود تبدیل شود؟ ظاهرا آنها که در پی کاسبکاری سیاسی با خون شهیدان هستند، به رضایت شهیدان نمی اندیشند.