این چه نوع تکریمی است؟

احمد زیدآبادی
احمد زیدآبادی

در ایران به ندرت کسی یافت می‌شود که در جریان جنگ هشت ساله بین ایران و عراق، برادری، دوستی، ‏خویشاوندی و یا فامیلی را از دست نداده باشد.‏

از این رو، تقریبا همه مردم ایران نسبت به کسانی که در آن جنگ کشته، اسیر، مجروح یا معلول شدند، ‏احساس احترام و دین می‌کنند، حتی آن دسته از افرادی که نسبت به ادامه جنگ در سال‌های بن بست آن، انتقاد ‏و اعتراض دارند.‏

از نظر من، ادامه جنگ با عراق بخصوص از زمانی که در مورد نتیجه نهایی جنگ و اینکه نباید طرف برنده ‏و بازنده‌ای داشته باشد، اجماعی جهانی صورت گرفت، موجه نبوده است. اما این انتقاد متوجه تصمیم‌گیران و ‏فرماندهان ارشد است و نه نیروهای وظیفه یا داوطلبی که جان بر سر این ماجرا باختند و یا رنج اسارت و ‏جراحت و معلولیت را به جان خریدند.‏

بارها نوشته‌ام که دهها دوست و خویش و آشنای من که در جبهه جنگ شهید، اسیر یا زخمی شدند، از نقطه ‏نظر اعتقادی و سیاسی هیچ شباهتی به آنچه امروز عده‌ای ادعای آن را دارند، نداشتند و عموما از خوش قلب ‏ترین و نیک نفس ترین شهروندان ایرانی بودند.‏

تکریم آن شهیدان البته وظیفه همه ماست، اما آیا آنچه این روزها به نام آنها انجام می‌شود، به واقع تکریم است ‏یا تجارت سیاسی با خون آنان؟

چند سالی است که محافلی تحت نام تکریم شهیدان، اصرار دارند که بقایای شهدای گمنام را در مکان‌های ‏عمومی از قبیل تفرجگاهها، میادین شهرها و دانشگاهها به خاک بسپرند.‏

طرح دفن اجساد در میدان‌های شهرها با واکنش شماری از چهره‌های سیاسی برجسته مواجه و در نتیجه رها ‏شد. در پاره‌ای از تفرجگاههای پایتخت و شهرهای بزرگ این کار صورت گرفت و اینک این اقدام با سر و ‏صدای بسیار در دانشگاههای اصلی کشور در حال انجام است.‏

چنین اقداماتی بدون تردید، ربطی به پاسداشت شهیدان ندارد، بلکه برنامه‌ای سیاسی برای فربه کردن نوعی ‏ایدئولوژی است که در عرصه عمل با تنگنا روبرو شده است.‏

برای اینکه نشان دهم انگیزه این نوع تحرکات سیاسی است، از مدافعان این تحرکات می‌پرسم که:‏

در بین کشورهای جهان، کدامیک برای بزرگداشت شهدایشان اقدام به دفن آنها در محل‌های عمومی کرده‌اند؟
در تاریخ اسلام کجا سراغ داریم که پیامبر یا خلفای راشدین و یا امامان شیعه، خواسته باشند بقایای شهدای ‏عصر خود را در معابر و مراکز عمومی به خاک بسپارند؟

وقتی چنین اقدامی نه در تاریخ مذهبی ما سابقه دارد و نه در بین دیگر ملت‌های جهان، اصرار بر انجام آن، ‏چه انگیزه‌ای در بر دارد؟

حال، به فرض عده‌ای هم به هر دلیلی علاقمند به خاکسپاری اجساد شهیدان در محل خاصی باشند، آیا جلب ‏رضایت افرادی که در آن محل زندگی، رفت و آمد و تحصیل می‌کنند، شرط انجام این کار نیست؟

به نظر من، اگر به فرض، مجموع دانشجویان یک دانشگاه خواستار دفن شهیدان در دانشگاه خود باشند، مانعی ‏برای این کار نیست، اما اصرار عده‌ای اندک بر تحمیل نظر خود به اکثریت دانشجویان چه توجیهی دارد؟

ممکن است گفته شود که اکثریت دانشجویان دانشگاههای تهران، صنعتی شریف، پلی‌تکنیک و علم و صنعت با ‏دفن شهیدان در دانشگاه متبوع خود موافقند. خب! اگر چنین است آیا نمی توان با برگزاری یک همه پرسی در ‏سطح دانشگاه نظر مثبت دانشجویان را در این باره احراز کرد تا معترضان هم در مقابل این رفتار دمکراتیک ‏تسلیم شوند؟

از این گذشته، اگر تکریم شهیدان به دفن آنها در مراکز عمومی حساس و مهم است، چرا اجساد را در محل ‏هیئت دولت، مجلس شورای اسلامی، دفتر رئیس قوه قضائیه و سایر مراکز سیاسی و اداری کشور دفن ‏نمی‌کنید و دانشگاهها را برای این کار انتخاب کرده‌اید؟

در شهر زادگاه من، سیرجان، پارک کودکی است که پس از انقلاب به نام پارک هادی نامگذاری شده است. این ‏پارک از آنجا که روبروی سینما و مهمانسرای جهانگردی و دبیرستان ابن سیناست، محل مناسبی برای مطالعه ‏دانش آموزان و بازی بچه‌ها و تفریح خانواده‌هاست.‏

من که در طول دوران دبیرستان، مشتری دائمی کتابخانه مستقر در پارک بودم، سال گذشته در سفرم به ‏سیرجان، یاد دوران نوجوانی خود و در نتیجه یاد پارک هادی افتادم و از خانواده‌ام خواستم که دسته جمعی ‏سری به آنجا بزنیم.‏

آنها به من گفتند که دیگر مدت‌هاست هیچ خانواده‌ای به پارک هادی نمی‌رود، زیرا در وسط پارک مقبره‌ای ‏ساخته‌اند که سبب حزن و اندوه مردم و ترس و هراس کودکان می‌شود.‏

آنها راست می گفتند. وقتی به پارک رفتم کسی در آنجا حضور نداشت، فقط زنی با چادر سیاه بر روی مقبره ‏وسط پارک نشسته بود و ناله می‌کرد.‏

دلم به حال زن سوخت و بیشتر از آن به حالی شهیدانی که در آن مقبره آرمیده بودند. آیا آنها رضایت داشته‌اند ‏که یک پارک عمومی به علت دفن آنها در آن محل به منظقه‌ای متروک و حزن‌آلود تبدیل شود؟ ‏ ‏ ظاهرا آنها که در پی کاسبکاری سیاسی با خون شهیدان هستند، به رضایت شهیدان نمی اندیشند.‏