“دوست، همراه و هم سنگر دیروز، امروز و فردایتان”؛ این عنوانی است که در کنار امضای اکبر هاشمی رفسنجانی در نامه معروف خرداد ماه ۱۳۸۸ خطاب به رهبر جمهوری اسلامی به چشم میخورد. نامهای که هاشمی رفسنجانی یک سال بعد، در سالگرد انتخابات درباره آن مصاحبه کرد؛و مصاحبه ای که حالا پس از یک سال معطلی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در قالب کتابی به نام “صراحتنامه” وارد بازار میشود. در این مصاحبه هاشمی میگوید که احمدینژاد در تبلیغات انتخاباتی همه دستاوردهای انقلاب را حراج گذاشته بود اما رهبری واکنشی نشان نداد، و او مجبور شد نامه بنویسد.
نامه بدون سلام و بیجواب
نامه هاشمی رفسنجانی به آیتالله خامنهای در روز سه شنبه ۱۹ خرداد ۱۳۸۸، دو روز قبل از موعد برگزاری انتخابات منتشر شد. بعدها اصولگرایان حامی دولت، هاشمی را بابت این نامه سرزنش کردند و به آن لقب نامه “بدون سلام” دادند؛ چرا که خطاب به “مقام معظم رهبری آیتالله خامنهای زیده عزه” نوشته شده بود و از “سلام” در ابتدای نامه خبری نبود. کار آنقدر بالا گرفت که وبسایت هاشمی رفسنجانی در آذر ماه ۱۳۹۰ “نامه بیسلام خواص انقلاب به محضر امام (ره) در سال ۱۳۵۸” را منتشر کرد و نامه سال ۸۸ هاشمی را ضلع سوم از مثلث نامههای تاریخی دانست که اولین آن از سوی محمد حسینی بهشتی، عبدالکریمموسوی(اردبیلی)، سید علی خامنهای، محمدجواد باهنر و اکبر هاشمی رفسنجانی به آیتالله خمینی نوشته شده بود. این نامه هم مثل نامه هاشمی “سلام” نداشت و هر دو نامه حاوی شکایت از رییسجمهور وقت به رهبر آن دوره بود. با این توضیح وبسایت شخصی هاشمی به طور ضمنی ابوالحسن بنیصدر و محمود احمدینژاد با هم مقایسه شده بودند. اما در مصاحبه هاشمی رفسنجانی با ماهنامه مدیریت ارتباطات که در خرداد ۸۹ منتشر شد، چه آمده و هاشمی درباره دلیل نگارش و انتشار این نامه چه گفته بود؟
“انتظار عکسالعمل از رهبری بیپاسخ ماند”
“دیدم کار بسیار زشتی انجام شد. همه میدانستند که نسبت به دیگر نامزدها بیطرف هستم کاری نداشتم که مردم به چه کسی رأی می دهند. ولی همه میدانستند که روحیه کاری من با این شیوه اداره جامعه سازگار نیست. متأسفانه در مناظره، آقای احمدینژاد حرفهایی را زده بود که غیرواقعی بود. تأسف بیشتر از این بود که همان حرفهای دروغ را پایه تبلیغات خویش قرار دادند و در اجتماعات از آنها سوءاستفاده می کردند. انتظار من و همه دلسوزان واقعی نظام این بود که رهبری عکسالعمل نشان دهند. چون من تنها نبودم. در آن مناظره شما نوعی ستیز با روحانیت را مشاهده کردید که به بهانه مخالفت با من، آقای خاتمی، آقای ناطق نوری و آقای کروبی که رؤسای جمهوری و رؤسای مجلس بودیم، همه دستاوردهای انقلاب را حراج گذاشت و اینگونه القا کرد که روحانیت در اداره جامعه کارایی ندارد.”
این بخشی از گفتههای هاشمی رفسنجانی در مصاحبه است. او سپس روایت میکند که در سالگرد آیتالله خمینی به احمدینژاد تذکر داده یا حرفهایش را اصلاح کند یا اینکه او ناچار به توضیح خواهد شد.
هاشمی چند روی منتظر میشود و واکنش اصلاحی از رییسجمهور نمیبیند. پس نامهای مینویسد: “میگویند چرا قبل از انتخابات نامه را دادم. این سؤال دیگر سفسطه است چون مگر ایشان هدفی غیر از انتخابات در طرح آن مباحث خلاف واقع داشت؟ نامه را تهیه کردم و در آخرین فرصت قبل از انتخابات که عصر سهشنبه بود، برای رهبری فرستادم. چون اگر سهشنبه می دادم، روزنامهها چهارشنبه مینوشتند و اگر چهارشنبه میدادم، پنجشنبه کسی حق نداشت بنویسد. چون فرصت تبلیغات تمام میشد.”
اما گویا نامه رفسنجانی را به دست خامنهای نمیرسانند و جوابی از او دریافت نمیکند. پس در آخرین لحظاتی که قرار بوده به دیدار رهبری برود، نامه را منتشر میکند و وقتی دوست قدیمیاش را ملاقات میکند که در حال خواندن نامه منتشر شده روی وبسایتها از طریق کامپیوتر بوده است: “پرسیدم از نظر شما چگونه بود؟ گفتند: از لحاظ محتوا هیچ ملاحظهای ندارم و فقط یک نکته دارم که آقای احمدینژاد شخص شما را به فساد متهم نکرد و درباره بچههای شما گفت. گفتم: فضا به گونهای بود که اگرچه از من اسم نبرد، اما همه چیز متوجه من شد. ایشان گفتند: واقعاً هیچ ملاحظهای روی نامه ندارم ولی اگر جای شما بودم، بعد از انتخابات منتشر می کردم.”
هاشمی این گونه پاسخ میدهد: “خواست خدا بود که شما تا قبل از انتشار نبینید، چون اگر می خواندید و به من می گفتید، منتشر نمیکردم و این مناسب نبود. چون اگر بعد از انتخابات منتشر کنم دو حالت دارد: اگر آقای احمدی نژاد شکست بخورد که درست نیست با ایشان درگیر شوم. چون اخلاقاً کار درستی نیست. اگر هم پیروز شود که اصلاً درست نیست با منتخب مردم درگیر شوم و جشن انتخابات را در کام مردم تلخ کنم ولی الان حق من است که جواب بدهم و دادم. ایشان هم در مقابل این منطق من اعتراض نکرد.”
در آن نامه جنجالی، هاشمی از خود و خانوادهاش دفاع و اتهامات مالی احمدینژاد را رد کرده اما مدعی شده بود که به دلیل نیاز نسل جوان به “حقیقتی که با اعتبار نظام و همدلی ملت ارتباط جدی دارد” این نامه را نوشته و اگر “محدود به حق چند نفر بود” چنین نمیکرد. همچنین تاکید کرده بود: “عوامل دولت از نظر این جانب مطلعند که من ادامه وضع موجود را به صلاح نظام و کشور نمیدانم و خود جناب عالی هم از این نظر من مطلعید و دلایل آن را هم میدانید.”
در پایان نامه هم با یادآوری این نکته که هاشمی و خامنهای از معدود بازماندگان نسل اول انقلابیون و همراهان آیتالله خمینی هستند، آمده بود: “ از جناب عالی با توجه به مقام و مسوولیت و شخصیتتان انتظار است برای حل این مشکل و برای رفع فتنههای خطرناک و خاموش کردن آتشی که هم اکنون دودش در فضا قابل مشاهده است، هرگونه که صلاح میدانید اقدام موثری بنمایید و مانع شعلهورتر شدن این آتش در جریان انتخابات و پس از آن شوید.”
“نظر آقای رئیس جمهور به نظر بنده نزدیکتر است”
پاسخ نامه هاشمی از سوی رهبر جمهوری اسلامی چندین روز بعد مطرح شد؛ آن هم هنگامی که حاکمیت محمود احمدینژاد را به عنوان رییسجمهور انتخاب کرده و معترضان به نتیجه انتخابات به خیابانها آمده بودند. آیتالله خامنهای برای اولین بار حتی پیش از تایید انتخابات به احمدینژاد پیام تبریک فرستاد و در خطبههای نماز جمعه ۲۹ خرداد ۸۸ با طعنه به موسوی و کروبی، به صراحت از رییس دولت حمایت کرد: “از یک طرف صریحترین اهانتها به رئیس جمهورِ قانونی کشور شد. حتی از دو سه ماه قبل از مناظرات هم این سخنرانی ها را برای من می آوردند و من میدیدم یا گاهی می شنیدم؛ تهمتهائی زدند، حرفهائی گفتند؛ به کی؟ به کسی که رئیس جمهور قانونی کشور است، متکی به آراء مردم است. نسبتهای خلاف دادند، رئیس جمهور مملکت را که مورد اعتماد مردم است، به دروغ گوئی متهم کردند! اینها خوب است؟ کارنامه های جعلی برای دولت درست کردند، اینجا آنجا پخش کردند، که ما که در جریان امور هستیم، می بینیم میدانیم که اینها خلاف واقع است؛ فحاشی کردند؛ رئیس جمهور را خرافاتی، رمال، از این نسبت های خجالت آور دادند؛ اخلاق و قانون و انصاف را زیر پا گذاشتند.”
و بعد صریحتر ادامه داد: “بنده در نماز جمعه هیچوقت رسمم نبوده است از افراد اسم بیاورم؛ اما اینجا چون اسم آورده شده است، مجبورم اسم بیاورم. به طور خاص از آقای هاشمی رفسنجانی، از آقای ناطق نوری من لازم است اسم بیاورم و باید بگویم. البته این آقایان را کسی متهم به فساد مالی نکرده؛ حالا در مورد بستگان و کسان، هر کس هر ادعائی دارد، بایستی در مجاری قانونی خودش اثبات بشود و قبل از اثبات نمیشود اینها را رسانهای کرد. اگر چیزی اثبات بشود، فرقی بین آحاد جامعه نیست؛ اما اثبات نشده، نمیشود اینها را مطرح کرد و قاطعاً ادعا کرد. وقتی اینجور حرفها مطرح میشود، تلقی های نادرست در جامعه به وجود می آید، جوانها چیز دیگری خیال میکنند، چیز دیگری میفهمند… من البته در موارد متعددی با آقای هاشمی اختلاف نظر داریم، که طبیعی هم هست؛ ولی مردم نباید دچار توهم بشوند، چیز دیگری فکر کنند. البته بین ایشان و بین آقای رئیس جمهور از همان انتخاب سال ۸۴ تا امروز اختلاف نظر بود، الان هم هست؛ هم در زمینه ی مسائل خارجی اختلاف نظر دارند، هم در زمینه نحوه اجرای عدالت اجتماعی اختلاف نظر دارند، هم در برخی مسائل فرهنگی اختلاف نظر دارند؛ و نظر آقای رئیس جمهور به نظر بنده نزدیکتر است.”
و هاشمی رفسنجانی پس از آن تنها یک بار فرصت کرد که عهدهدار اجرای نماز جمعه تهران شود؛ مسالهای که در بخشهای دیگری از مصاحبه به آن اشاره شده است. از هاشمی رفسنجانی پرسیده شده برنامه کاری روزانهاش چیست و او پاسخ میدهد الان (خرداد ۸۹) روزهایش خیلی شلوغ نیست:
خودتان خواستید یا اجبار شد؟
مقداری اجبار شد و مقداری خودم خواستم.
این اجبار زمانه است یا حکومت؟
به خاطر شرایط سیاسی کشور است.
یعنی توافقی صورت گرفته است؟
نه. توافقی نبود.