فتنه، فتنه، فتنه

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

این فتنه هم شده “جنگ کازرون” دائی جان ناپلئون های خل و چل اصولگرا. هر مشکل سیاسی و اجتماعی و روحی و روانی و خانوادگی در کشور وجود دارد، می اندازند گردن فتنه و انگار نه انگار که عامل اتفاقاتی که اسمش را می گذارند فتنه، خودشان بودند. می گوئی کشور تحریم شده، می گویند به دلیل فتنه، می گویند وزیر علوم باید برود چون از دانشگاهیان فتنه گر حمایت کرده، می گویند وزارت ارشاد باید تغییر کند، چون هنرمندان فتنه گرند، می گویند شبکه های فارسی زبان علیه نظام فعالیت می کنند، چون عناصر فتنه در آن هستند، می گویند خاتمی حق حرف زدن ندارد، چون اصلا مامان فتنه بوده، می گویند اینترنت پرسرعت خطرناک است، چون رسانه های اجتماعی دست فتنه گران است و برای جامعه خطرناک است. این فتنه هم شده در نقش انگلیس قدیم، آمریکای جدید و “خودشان” که معلوم نیست چیست و کیست و از کجا آمده و به کجا خواهد رفت. غلامعلی حداد عادل کبوتر دوبرجه بام ولایت گفته است: “بسیاری از مسائل امروز ایران ادامه فتنه است.” دیروز روحانی یک مصاحبه مطبوعاتی توپ انجام داد و در پاسخ خبرنگار کیهان که به نقل از خامنه ای گفته بود: “حالا که رهبر جمهوری اسلامی گفته وزرا باید فاصله شان را با فتنه حفظ کنند، نظرتان چیست؟” گفت: “برخورد ما براساس توهمات نخواهد بود.” فعلا کاهش تعداد فرزندان، فرار مغزها، کاهش محصول پسته امسال، به دنیا آمدن یک گوساله با چهارسر در شمال پرو، افزایش کلسترول سه مرجع تقلید طرفدار نظریه ولایت فقیه، طلاق مدونا از شوهر ۲۶ ساله اش همه و همه به دلیل ادامه فتنه بوده. حالا این فتنه چند قرن می خواهد عامل توجیه همه بدبختی ها و بی عرضگی های این حکومت بشود، خدا می داند. اگر چه فکر نکنم خدا هم از این خزعبلات خبر داشته باشد. بقول آقای دوشواری: “فتنه؟ شما اون فتنه را به من نیشان بده.”

 

سوفاف

خدا بیامرزدش، گل آقا را که وقتی به او گفتند تو “سوپاپ اطمینان” حکومت هستی، در مقاله ای با عنوان “سوفاف” نوشته بود که مگر این دیگی که از آن می ترسید بخار دارد که احتیاج به سوفاف داشته باشد؟ بعضی افراد در بیان واقعیت همواره سعی می کنند چنان حرف بزنند که نشان دهند خودشان افراد موثری هستند. طرف می گوید اصلاح طلبان باعث شدند که این حکومت سقوط نکند، و چنان این حرف را می زنند که انگار هفتاد درصد مردم ایران چریکهای تا خشتک مسلح آنها هستند و لب تر کنند جیک ثانیه می روند و تلویزیون را می گیرند و انقلاب می کنند. بدبختی اینکه برخی شان  یک مشت اسم مستعار هستند که نه در محدوده ایران، حتی در میان چهار نفر دوست و رفیق شان در واشنگتن و پاریس هم کسی برای نظرشان دوزار اهمیت قائل نیست. یا می گویند روحانی سوپاپ اطمینان رژیم است، انگار آنها بخاری دارند که این دیگ را منفجر کنند، برادر من! شما که وقتی می خواهی نیم ساعت بروی به ایران، از یک سال قبل عکس های خودت با مامانم اینا را هم از کامپیوترت حذف می کنی، چه خطری داری که کسی بخاطر تو سوفاف اطمینان نصب کند؟ گاهی کسی می گوید، آخوندها خیلی آدمهای باهوش و زرنگی هستند، به قیافه های شان نگاه نکن. این حرف در حقیقت براساس هوش و شعور روحانیون گفته نمی شود، بلکه این افراد می خواهند ناتوانی خودشان را پشت توهم اقتدار حکومت پنهان کنند، وگرنه چه کسی نمی داند که اگر هفتصد میلیارد دلار را به مدت هشت سال به یک گاو هولشتاین هلندی بدهی، تمام گاوهای دنیا بعد از آن هشت سال دکترای حقوق و فیزیک هسته ای و ژئوپولیتیک از هاروارد می گیرند. تبدیل ۷۰۰ میلیارد دلار به آشغال در هشت سال فقط از نبوغ یک مشت دیوانه در جمهوری اسلامی ساخته است. این قدر که سیاست های خود حکومت به خودش ضربه زد، خارجی ها و دشمنان توهمی و واقعی ایران به آن ضربه نزدند. حالا منظورم از این حرف این بود که آقای مهدی نصیری اولین سردبیر حزب اللهی کیهان در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد، که یکی از تندروترین آدمهای جناحی بودند که امروز در احمدی نژاد و جبهه پایداری خلاصه شده است، هفته قبل در یک مصاحبه شرکت کرد و ضمن ابراز خوشنودی از انتخاب روحانی گفت که “پیروزی روحانی نارضایتی متراکم را تخلیه کرد.” دراوایل دهه هفتاد یک روز در مقابل ساختمان ارشاد تهران، نصیری را دیدم و چون قبل از آن کل کل داشتیم، دیدم همچنان همان مواضع قبلی را دارد، گفتم: “اولش همین طوره، ولی یک مدتی که بگذره تو هم خوب می شی.” گفت: “یعنی چی؟” گفتم: “آزادی و دموکراسی ایدئولوژی قلم است، هر کسی به جای چماق و نارنجک دستش قلم بگیرد، بالاخره به آزادی می رسد.” حالا هم خوشحالم که مهدی نصیری هم دیر آمده، ولی خوب آمده و خوش آمده.

یکی همین هفته پیش از یکی دیگر پرسید: اعتقاد داشتن به روحانی یا هاشمی یا خاتمی نشان دهنده گرایش افراد به دموکراسی است؟  طرف جواب داد: البته که هست. همین است دیگر. اگر هم فکر می کنید ایران کشوری است در حد فاصل فرانسه و سوئیس و ایتالیا و اتریش و هلند و آلمان که بهتر است حتما حتما حتما حتما هر روز به نقشه ایران نگاه کنید، قرص های تان را به موقع بخورید و زیاد نمک روی غذایتان نزنید که فشار خونتان بالا نرود. من هم آن گوشه قاه قاه می خندیدم.

 

با صدای بی صدا

روزنامه رسالت نوشت: “باید تنها از دولت یک صدا شنیده شود.” کیهان هم نوشت باید یک صدا از دولت صادر شود، جبهه پایداری هم گفت اگر از دولت یک صدا شنیده نشود مخالفیم، شورای نگهبان هم گفت اگر بیش از یک صدا از دولت شنیده شود غیرقانونی است، علی لاریجانی هم گفت بهتر است یک صدا از دولت شنیده شود، داداش لاریجانی در قوه قضائیه هم گفت باید یک صدا از دولت شنیده شود. به هر حال همه گفتند “تنها باید یک صدا از دولت شنیده شود” و همه اینها در پی آن بود که هفته قبل رهبری گفت: “ باید تنها یک صدا از دولت شنیده شود.” در واقع بطور کلی یک صدا از اصولگرایان شنیده می شود و آن همان صدایی است که جمله رهبر را تکرار می کند. البته خیلی خوب است که کل نظرات دولت را یک صدا منتقل کند، ولی این جمله را رهبری گفته بود، برای چی همه تکرارش می کنید. البته اصولگرایان تندرو ترجیح می دهند که اصلا هیچ صدایی از دولت شنیده نشود. به جان شما. هر چه بی صداتر بهتر. اگر هم مثل دولت اوس محمود دائم صدای مشکوک بدهد که چه بهتر.

 

بفرمائید شام کوفت کنید

چرا درگنجه بازه؟ بخاطر برنامه بفرمائید شام، چرا دامنت درازه؟ بخاطر برنامه پرگار بی بی سی، چرا خره عرعر می کنه؟ بخاطر برنامه افق صدای آمریکا، چرا دم خر درازه؟ بخاطر فارسی وان. یعنی براساس آخرین اطلاعاتی که فقط در اختیار ائمه جمعه و دیوانه های بقیه روزهای هفته قرار گرفته، علت افزایش چاقوکشی در تهران برنامه های ماهواره فارسی زبان است، علت کاهش فرزندان خانوارها همین برنامه پولیتیک کامبیز حسینی است که مستقیما تولید اسپرم امت اسلام را هدف قرار داده، علت پوشیدن ساپورت توسط زنان هم طبیعتا بخاطر برنامه نوبت شما ی بی بی سی است که شلوار زنان مسلمان را هدف قرار داده، اصلا علت اینکه در ماه گذشته وزن فیروزآبادی مطابق معمول ده کیلو بالا رفته، پخش برنامه بفرمائید شام است. محمود نجاریان زاده، معاون فرهنگی سازمان تبلیغات قم گفته است: “برنامه های سرانه های بیگانه به تاخیر ازدواج دامن می زند.” بقول معروف وقتی می تونی مسئولیت رو بندازی گردن دیگران، برای چی خودت مسئولیت بپذیری؟

راستی قبل از این که شام کوفت کنید، یک توضیح هم عنایت بفرمایید که برنامه های سرانه چیست، آیا مثل درآمد سرانه است که مال ایرانیان کمتر شده از مردم توگو، یا درآمد سرانه حاصل از فساد اداری است که مال ما از همه ممالک دنیا بالاتر است و موجب افتخار و تازگی ها قرار شده نفر دوم این سرانه که همان دارای دکترای تقلبی اکسفورد باشد محاکمه کنند.