ستارهگان سابق فوتبال جهان و ایران در زمین چمن ورزشگاه آزادی مشغول بازی بودند که تماشاگری در میانشان شروع به دویدن کرد. نمای باز دوربینهای صدا و سیما جزئیات را مشخص نمیکرد و برای همین از دید بینندهگان تلویزیونی او یکی از همان “جیمی جامپ”های شهرت طلب بود که با استفاده از شرایط یک بازی مهم سعی دارند خود را به نمایش بگذارند. بازی که تمام شد و خبرها که بیرون آمد، دوربینهای عکاسی تصاویر درشتتری با خود داشتند. جیمی جامپ حالا با تیشرتی که نام یک فیلم سینمایی بر آن نوشته شده بود، قابل شناسایی بود؛ علی ملاقلیپور فرزند رسول ملاقلیپور. کارگردان فیلم قندون جهیزیه.
علی ملاقلیپور پیش از اتفاقاتی که به خاطر همزمانی اکراناش با فیلم محمد- ساختهی مجید مجیدی- پیش آمد، بیش از یک کارگردان فیلم اولی در صدر اخبار بود. نسبت خانوادهگیاش با مرحوم ِ مشهور، رسول ملاقلیپور و سمپات رسانههای دولتی نسبت به پدر و پسر باعث شده بود که اخبار مربوط به فیلم او با آب و تاب بیشتری نقل بشود. قندون جهیزیه که پیش از اکران عمومی در جشنوارهی فیلم شهر- که توسط شهرداری تهران برگزار میشود- جایزهی ویژهی هیات داوران را گرفته بود، در میان حمایت و پشتیبانی رسانههای حکومتی بر پردهی سینماها نشست. اما همزمانی نمایش این فیلم با فیلم حیثیتی نظام، محمد، ورق را برگردانند. پرخرجترین تولید سینمای ایران به کارگردانی کسی که مورد توجه و تفقد ویژهی رهبر جمهوری اسلامی است، آمادهی نمایش عمومی میشد و به همین خاطر رسانهها، تبلیغات و دست آخر سینماها همه در اختیار پوشش این فیلم قرار گرفتند. پوسترها و بیلبوردهای بزرگ شهر را پر کرد، رسانههای اینترنتی و صدا و سیما گزارشهای مختلف و مثبت خود را به فیلم محمد اختصاص دادند و سینماها هم سانسهای دیگر فیلمها را کم کردند تا محمد فرصت بیشتری برای نمایش و فروش داشته باشد. در حقیقت نقطهی جوش کارگردان جوان سینمای ایران، همین جا بود. سانسهای نمایش فیلم او در اختیار فیلم فیلمساز دیگری قرار گرفته بود.
این اتفاق، فرصت و امکانات بیشتر دادن به فیلمسازان نزدیک به حکومت، پیش از این هم رخ داده. تمام فیلمهایی که همزمان با سهگانهی اخراجیهای دهنمکی اکران شده بودند به این نکته اعتراض داشتند که سینماها سانسهای نمایش فیلمهایشان را در اختیار دهنمکی و آثارش قرار میدهند. حتی در یک مورد ویژه سینما آزادی برای فیلم تهمینه میلانی بلیط فروشی کرده بود اما فیلم ده نمکی را روی پرده انداخته بود. اعتراضات تهیهکنندهها و کارگردانها اما بیش از مصاحبههای کوتاه بازخوردی نداشت. علی ملاقلیپور هم احتمالا با توجه به تجربیات دیگران، تصمیم گرفت که نوع دیگری از اعتراض را انجام بدهد تا بیشتر حواسها را معطوف خود بکند؛ پریدن وسط یک مسابقهی فوتبال پر سر و صدا.
ملاقلیپور پس از دستگیری توسط نیروی انتظامی، بلافاصله با وساطت حجتالله ایوبی آزاد شد تا بتواند واکنش رسانهها نسبت به حرکت خود را ببیند. چیزی که در این میان جلب توجه میکرد، بسیج شدن سایتهای تندرو حکومتی بود برای تبلیغ این حرکت ملاقلی پور. سایتهای فارس، رجا، تسنیم- همه متعلق و نزدیک به سپاه- و رسانههای سینمایی که با بودجهی حکومتی اداره میشوند، این حرکت کارگردان جوان را نتیجهی سرکوب فیلمسازان مستقل توسط دولت حسن روحانی دانسته بودند. تیشرتی که ملاقلیپور بر تن داشت و لوگو فیلماش بر روی آن به چشم میخورد، خود توضیح کاملی است که حرکت او، یک مانور متفاوت تبلیغاتی برای بیشتر دیده شدن فیلماش بوده. اما پس از این اتفاق، رسانههای حکومتی با همراهی خود ملاقلیپور به این حرکت بُعد دیگری دادند؛ صدای اعتراض سینمای مستقل!
قندون جهیزیه با تهیهکنندهگی سعید سعدی- تهیهکنند هی ویژهی آثار دفاع مقدسی- ساخته شده. در جشنوارهی شهرداری تهران جایزه برده و توسط رسانههای رسمی مورد توجه قرار گرفته. این فیلم که در تبلیغاتاش خود را “فیلمی ضد سینمای نفتی ایران!” معرفی میکند، کاملا در چارچوب مناسبات همین سینما ساخته شده و اولین کلمهای که در توصیف و تشریح این اثر توسط رسانههای حکومتی آمده این است: “فیلمی ارزشی” نکتهی مهمتر اینکه فیلم ملاقلیپور در مقابل رانت و روابط ویژهی فیلمی زیر سایه رفته که نه منتخب دولت، که محبوب بخشهای بالاتر حکومت نظیر سپاه و رهبری است و دقیقا همین رسانهها که امروز ملاقلیپور را قهرمان معترض سینمای مستقل معرفی میکنند، در تبلیغات فیلم محمد نقش خاص داشته و دارند. سینمای جوان و مستقل و غیرنفتی ایران را شاید در جاهای دیگر بتوان دید. در فیلمهای کیارش اسدیزاده، رضا درمیشیان و علی احمدزاده؛ که با فشار نیروهای تندرو و همکاری دولت روحانی هنوز توقیف هستند و در رسانهها نه تنها اثری از مصاحبه با سازندهگانشان نیست که کماکان زیر عنوان سیاهنمایی و همراهی با فتنه، تخطئه میشوند.
حرکت علی ملاقلیپور بیش از هر چیز، یک حرکت تبلیغاتی متفاوت و جالب توجه بود. واکنشی در مقابل حمایت همه جانبه از فیلم محمد به کارگردانی کسی که امروز در قلهی مسیری ایستاده که ملاقلیپور قدمهای اول را در آن برمیدارد؛ مسیر رانت و روابط. آنقدر که حتی حرکت “جیمی جامپ”وار هم فرجاماش چون دیگر “جیمی جامپ”ها بازداشت و تحقیر توسط نیروی انتظامی نباشد و پس از یک دور افتخار در زمین چمن، تریبونهای رسانههای حکومتی برای شنیدن صدایی که فیلماش را تبلیغ میکند، باز بشود.