معرفی امام به عنوان مخالف احکام اعدام

بهروز صمدبیگی
بهروز صمدبیگی

» قاضی بلندپایه دهه ۶۰: کسی گزارش شکنجه را به ما نداد

سید محمد موسوی بجنوردی، از نزدیکان آیت‌الله خمینی و عضو شورای عالی قضایی در دهه ۶۰، در گفت‌وگویی از شرایط زندان‌های کشور انتقاد کرده و زندانی شدن افراد به دلیل بدهی مالی و اعدام حمل‌کنندگان مواد مخدر را زیر سئوال برده است. از میان سخنان او اما آن بخشی که به رویه و روحیه آیت‌الله خمینی مبنی بر رافت و مخالفت با اعدام اشاره دارد و همچنین ادعای نبود شکنجه و سلول انفرادی در دهه ۶۰، مورد توجه کاربران فضای مجازی قرار گرفته و بعضا دستمایه طنزهم شده است.

فقیه و قاضی دهه ۶۰ این گفت‌وگو را با وبسایت “جماران” انجام داده که رسانه‌ای منتسب به “بیت امام” است و هدف خود را “پاسداشت و ترویج اندیشه‌های رهبر کبیر انقلاب اسلامی” معرفی کرده است.

موسوی بجنوردی گفته است: “ما در فقه‌مان جرمی تحت عنوان افساد فی‌الارض نداریم. آن چیزی که داریم محاربه است[…] محارب کسی است که برای ارعاب مردم سلاح به دست می‌گیرد؛ این کافی نیست و باید افساد هم بکند تا جرم محاربه محقق شود[…] ما نه در کلام‌الله، نه در فقه، نه در فتوای امام خمینی جرم مستقلی به نام افساد فی الارض نداریم.”

او سپس خاطره‌ای از آیت‌الله خمینی در نوفل‌لوشاتو ذکر کرده که معتقد بود “اقل عقوبت شاه حبس ابد است” چرا که می‌گفت: “ما که به چشم خود ندید‌یم که شاه کسی را بکشد، در حال حاضر وی آمر به قتل است پس کیفرش حبس موبد است.”

سپس وبسایت جماران به استفتایی اشاره می‌کند که در آن آمده بودبا توجه به اینکه نظر فقهی “امام خمینی” اعدام شخص مفسد نیست، شورای عالی قضایی اجازه عمل بر اساس نظر آیت‌الله منتظری را داشته باشد که اعدام مفسد فی‌الارض را جایز می‌داند.

رییس وقت دادگاه عالی و عضو شورای منحل شده عالی قضایی با تاکید بر اینکه “ اصلا امام حکم اعدام برای مفسد فی‌الارض را قبول نداشت” گفته است: “من شخصا از ایشان برای دادگاه عالی قضات استفتاء کردم که آیا قاچاقچیان مواد مخدر مستحق اعدام هستند یا خیر؟ ایشان فرمودند: «چنان‌چه حمل اسلحه، شرارت و فساد کنند.» یعنی ایشان، نفس مفسد را به تنهایی به عنوان یک جرم مستقل [با مجازات اعدام] قبول نداشتند.”

او اضافه کرده که “اعدام در اسلام حساب دارد و این طور نیست که هر فردی را که دلمان خواست همین طور بگیریم و بکشیم. در واقع موارد اعدام دراسلام معین است. بنده و آقایان، محمدی گیلانی، ابطحی کاشانی و قاضی خرم آبادی جزء هیات عفو امام بودیم که اتفاقا بسیاری از افراد را هم عفو می کردیم. یادم هست در یک سالی به مناسبت ۲۲ بهمن، ۱۵ هزار نفر را آزاد کردیم که به ما گفتند، خب یکباره در زندان ها را باز کنید دیگر.”

این قاضی دهه ۶۰ که از او به عنوان “ شاگرد برجسته مکتب فقهی امام” یاد شده حالا معتقد است: “ به واقع شرایط امروز زندان‌های ما شرعی نیست، از آن رو که طبقه بندی شده نیستند.”

موسوی بجنوردی تاکید کرده است که “قوه قضائیه باید بداند که زندان برای تادیب است از این رو نباید همین طور، اصرار به پر کردن زندان ها داشته باشیم و برای هر مسئله ای افراد را به زندان بیندازیم. اگر چک شخصی – به خاطر نداری- برگشت می‌خورد، نباید زندانی شود. شخص مقروض را به خاطر نداری نباید زندانی کرد یا مثلا اگر فردی توان پرداخت دیه را ندارد نباید زندانی شود، آیه صریح قرآن است که به فرد مقروض مهلت دهید تا توان پرداخت پیدا کند. از مسلمات اسلام است که زندانی کردن شخصی بخاطر نداری و بدهی که توان پرداخت آن را ندارد، حرام است و جایز نیست. همه فقها و از جمله امام در مورد این مسئله فتوا داده‌اند.”

او همچنین مدعی شده که در زمان تصدی مسوولیت به “چند تایی” سلول انفرادی در اوین برخورد کرده و دستور جمع‌آوری آنها را داده که مورد تایید و حمایت آیت‌الله خمینی هم قرار گرفته است.

موسوی بجنوردی در پاسخ به سئوالی در مورد اعدام‌های سال‌های نخست انقلاب گفته است: “من نمی‌خواهم اسم بیاورم اما بدانید که از امام حکمی نداشتند. شورای عالی قضایی هم هنوز شکل نگرفته بود. اول هر انقلابی با هرج و مرج همراه است و این طبیعی هم به نظر می‌رسد. اما وقتی که انقلاب نظم گرفت و شورای عالی قضا درست شد، تمام دستگاه قضات بدون ابلاغ جمع شد. از آن زمان به بعد را شما بپرسید که آیا دادگاه ها برخلاف اسلام عمل می کردند یا نه.”

در مورد شکنجه در زندان‌ها هم مدعی شده است: “ کسی گزارش شکنجه به ما نداد. فقط آقای مجید انصاری که نماینده ما بود گفت، مسوول زندان رجایی شهر، چشمان ۲۰۰ نفر را می‌بندد تا ساعت‌ها فکر بکنند. ما مسوول زندان را خواستیم و سریعا عزلش کردیم.”

او اسدالله لاجوردی، دادستان انقلاب در دهه ۶۰ را هم فردی توصیف کرده که “اصلا حرف گوش نمی کرد” و به دلیل برخی تندروی‌ها او را مجبور به استعفا کرده‌اند. اما این را هم اضافه کرده است که “ شما الآن با خیال آسوده در اینجا نشستید و نمی‌توانید آن روزها را به خوبی درک کنید. آن زمان منافقین افراد را مثل برگ خزان ترور می‌کردند. بعضا ترور کور انجام می‌دادند. یعنی، نه شخص خاص بلکه کافی بود طرف حزب اللهی باشد تا ترورش کنند. مردم عادی را ترور می‌کردند. کاسبی که ریش داشت و عکس امام را پشت شیشه مغازه‌اش نصب کرده بود را ترور می‌کردند. در مراکز عمومی بمب گذاری می‌کردند؛ بیش از ده هزار غیرنظامی را ترور کردند و به شهادت رساندند.”

 

ادعاهای بجنوردی و سخنان خمینی

سخنان قاضی بلندپایه سابق، اگرچه نوآورانه و نسبت به فضای فعلی دستگاه قضایی منتقدانه است اما با برخی وقایع تاریخی و حتی اظهارات موجود از رهبر سابق جمهوری اسلامی همخوان نیست. همین موارد تناقض از سوی برخی رسانه‌های اصولگرا و همچنین کاربران فضای مجازی مورد استناد و انتقاد قرار گرفته است.

از جمله اینکه خاطره او از آیت‌الله خمینی و نظرش نسبت به محکومیت محمدرضا پهلوی با استناد به صحیفه امام و نقل قولی در ۲۸بهمن ۱۳۵۷ زیر سئوال رفته است: “الان این محمدرضا در رباط است! حالا نمی‎دانم کجاست. کسی راهش نمی‎دهد[…] ما خودمان راهش می‎دهیم. بگذار بیاید و در یک محکمۀ عدلی محاکمه بشود و اموال مردم را بدهد. اول هم که آمد نباید بکشند او را، باید اموال را از او بگیرند؛ اموال مردم را بدهد. بعد هم اگر مجازات قتل است، مجازاتش کنید. و هست حتما”

همچنین به بخشی از یک سخنرانی از آیت‌الله خمینی در ۲۶ مرداد ۱۳۵۸ اشاره شده که با روحیه عفو و بخشش مورد ادعای موسوی بجنوردی، مطابق نیست: “اما اشتباهی که ما کردیم این بود که به طور انقلابی عمل نکردیم و مهلت دادیم به این قشرهای فاسد، و دولت انقلابی و ارتش انقلابی و پاسداران انقلابی، هیچ یک از اینها عمل انقلابی نکردند و انقلابی نبودند. اگر ما از اول که رژیم فاسد را شکستیم و این‌سد بسیار فاسد را خراب کردیم، به طور انقلابی عمل کرده بودیم، قلم تمام مطبوعات را شکسته بودیم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم، و رؤسای آنها را به محاکمه کشیده بودیم و حزبهای فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم، و رؤسای آنها را به سزای خودشان رسانده بودیم، و چوبه‌های دار را در میدانهای بزرگ برپا کرده بودیم و مفسدین و فاسدین را درو کرده بودیم، این زحمتها پیش نمی‌آمد. من از پیشگاه خدای متعال و از پیشگاه ملت عزیز، عذر می‌خواهم”

از سوی دیگر به اختلاف نظر میان آیت‌الله خمینی و آیت‌الله منتظری در زمینه اعدام اشاره شده که به نوعی می‌تواند حامل این تفسیر باشد که آیت‌الله منتظری قائل به برخوردهای شدیدتر و اعدام‌های بیشتر بوده است. در مورد وقایع سال‌های اول انقلاب شاید نتوان داوری درستی داشت اما در مورد اعدام‌های گسترده زندانیان چپ‌گرا که با حکم آیت‌الله خمینی اجرا شد و اعتراض آیت‌الله منتظری و کناره‌گیری او از قائم مقامی رهبری را به دنبال داشت، مستندات فراوانی موجود است.

ادعای عدم وجود شکنجه در زندان‌های دهه 60 هم به کرات و از سوی زندانیان بی شماری با گرایشات متفاوت فکری زیر سئوال رفته و سلول‌های انفرادی هم تا همین امروز هم یکی از روش‌های رایج بازجویی در زندان‌های جمهوری اسلامی است.