شلیر فرهادی قربانی نامه نویسی به خامنه ای شده

آرش بهمنی
آرش بهمنی

» گفت‌وگو با محمد نوری‌زاد

محمد نوری‌زاد٬ نویسنده وکارگردان٬ که در ماه‌های اخیر به نقاط مختلف ایران سفر کرده٬ درمصاحبه با “روز” گفت که شلیر فرهادی تنها قربانی نامه به رهبر جمهوری‌اسلامی نبوده و احتمالا فرد دیگری نیز ناپدید شده است. وی همچنین می گوید در شهر سوسنگرد با نوجوانی دبیرستانی برخورد کرده که مدتی زیر شکنجه نیروی انتظامی بوده است.

افشاگری‌های اخیر نوری‌زاد در سفرهایش٬ اما برای او کم‌هزینه نبوده است. برخی از سایت‌های اصول‌گرا٬ به او اتهام‌های جنسی وارد کرده‌اند. با محمد نوری‌زاد درباره این اتهام‌ها٬ سفرش٬ جزییات بیشتر درباره شلیر فرهادی و همچنین فرد دیگری که زیر شکنجه بوده و با او ملاقات کرده٬ گفت‌وگو کرده‌ایم.

 

آقای نوری‌زاد٬ چند روز پیش یک سایت اصول‌گرا اتهام‌هایی به شما وارد کرد. اتهامی که نخستین بار است به این شکل اعلام می‌شود. فکر می‌‌کنید چطور چنین خبری درباره شما٬ در این بازه زمانی تولید و منتشر شده است؟

من در طی سفرهایم٬ با موضوع‌ها و مسایلی مواجه می‌شوم که متعمدانه قراراست مسکوت بمانند. من اطمینان دارم مردمان زیادی هستند که دچار مصایبی شده‌اند٬ اما این مسایل را مطرح نمی‌کنند٬ زیرا تصور می‌کنند با مطرح کردن آن٬ آسیب بیشتری خواهند دید. وقتی سر فرو می‌برید به سمت قربانیان خاموش و این‌ها را مطرح می‌کنید٬ در واقع وارد کانون بانیان این ماجراها می‌شوید. ایجاد آشوب در این کانون‌ها٬ طبیعتا هزینه‌زا خواهد بود و نمی‌توانند تحمل کنند. من فکر می‌کنم چون در سفرهایی که من دارم٬ سپاه پاسداران عموما مورد اتهام است و بعد اطلاعات و بعد امام جمعه‌ها٬ این باعث واکنش آن‌‌ها خواهد شد. این‌ها تلاش می‌کنند من را بی‌آبرو کنند. فکر می‌کنم پشت این مساله٬ سران دستگاه امنیتی سپاه حضور دارند. فتوای لازم را هم دارند که می‌توانید برای زدن یک نفر٬ به او دروغ نسبت دهید و بی‌آبرو کنید. به هر حال٬ این‌که هم‌زمان با افشای مساله شلیر این اتفاق رخ داده٬‌ جالب توجه است. به نظرم اصلا نباید وقت‌مان را برای این مسایل تلف کنیم و باید کار خود را انجام دهیم.

 

یعنی شما قصد شکایت یا پیگیری ندارید؟

چرا٬ حتما شکایت و این مساله را پیگیری می‌کنم، اما نمی‌خواهم این کار همراه جنجال باشد. فعلا که در سفر هستم٬ اما به محض بازگشت به تهران٬ شکایت خواهم کرد. گرچه بعید می‌دانم در نهایت هم اتفاقی بیفتد و این افراد در نهایت با جریمه‌ای یک‌صد هزار تومانی مواجه می‌شوند و پرونده مختومه اعلام می‌شود. همان‌طور که می‌دانید من مدتی در زندان بودم و دلیل آن هم شکایت مدعی‌العموم بود. مدعی‌العموم اما در موارد این‌چنینی وارد نمی‌شود. وقتی پای آبروی یک شهروند در میان است٬ مدعی‌العموم وارد نمی‌شود.

 

آقای نوری‌زاد٬ اشاره کردید که شاید این مطلب به دلیل انتشار خبر مربوط به خودکشی شلیر فرهادی از سوی شما باشد. بعد از انتشار این خبر و طی روزهای گذشته٬ برخی مسایل درباره نحوه مرگ ایشان مطرح شده و برخی - از جمله بعضی از دوستان وی - مساله را دچار ابهام دانسته‌اند.

هیچ ابهامی در این زمینه وجود ندارد٬ هیچ ابهامی. نامه‌ای با امضای ۷۰ - ۸۰ دانشجو نوشته شده٬ خوانده شده و بعد این دختر گم شده است. اصلا فرض کنیم این ماجرا مبهم بوده. اما بلافاصله بعد از رفتن آقای خامنه‌ای از دانشگاه٬ این دختر گم شده است. و بعد این دختر به خانه برگشته و چند ماهی در منزل بوده است. من از اطرافیان او پرس‌وجو کردم٬ گرچه نتوانستم به خانواده نزدیک شوم٬ و همه آن‌ها در یک موضوع متمرکز بودند که مساله به ماجرای حضور آقای خامنه‌ای بر می‌گردد. ابهامی در این موضوع نیست که دختری به دلیل اعتراض کوچکی٬ بازداشت شده و در زندان تحت شکنجه قرار می‌گیرد و مسایل بعدی که اتفاق می‌افتد.

 

شما اخیرا گفته‌اید که دانشجوی دیگری هم بعد از امضای آن نامه٬ مفقود شده است. شما از سرنوشت آن دانشجوی دیگر اطلاعی دارید؟ و اساسا آیا تنها این دو نفر بودند که دچار این مساله شدند؟

من چون هنوز درباره شیده فرهادی اطمینانی ندارم٬ هنوز ابا می‌کنم از صحبت کردن در این زمینه. براساس پرس‌وجوهایی که من کرده‌ام٬ این‌گونه نبوده که فقط شلیر درگیر این ماجرا باشد. بازجویی‌هایی صورت گرفته٬ از برخی‌ها در محیط خود دانشگاه بازجویی شده. اما از همه آن‌‌ها خواسته شده که سکوت بکنند. در غیر این‌صورت دچار مشکل می‌شوید٬ از تحصیل محروم خواهید شد و … مشکل این است که این دانشجویان چون علاقه‌مند به تحصیل هستند٬ وقتی با فشار و بازجویی و بازداشت مواجه می‌شوند٬ آن را علنی نمی‌کنند تا دچار مشکل نشوند. حتی برای برخی‌ها حکم تعلیقی صادر شده که درباره این مساله حرفی نزنند و سخن نگویند.

 

گفتید حکم تعلیقی٬ این حرف بدان معناست که دانشجویان دیگری هم بوده‌اند که به دلیل مشابه بازداشت شده‌اند؟

مشکل این است که درباره این مساله نمی‌توان خیلی صریح حرف زد. زیرا این دانشجویان تعداد زیادی نیستند و سخن گفتن درباره این مساله٬ طبیعتا باعث خواهد شد که بتوان به راحتی آن‌ها را پیدا کرد. به همین دلیل شاید بهتر باشد که وارد این حوزه نشوم٬ زیرا ممکن است مشکلاتی برای این بچه‌ها به وجود بیاید.

 

با وجود این ترسی که گفتید٬ چطور حاضر می‌شوند به شما اطلاعات بدهند؟

در مواردی چاره این‌چنینی ندارند٬ ضمن اینکه خود من هم دنبال این مسایل می‌‌گردم. در سفر اخیرم به سوسنگرد با جوانی آشنا شدم که محصل دبیرستان بود و صورت‌اش را باندپیچی کرده بود. من تصور کردم که جراحی بینی کرده است. اما این تصویر با چیزی که می‌دیدم و فضایی که در آن بود٬ ناهم‌خوان بود. رفتم به این جوان سلام کردم و بابت عمل بینی به او تبریک گفتم. جوان گفت که دماغم را عمل کرده‌ام٬ اما برای زیبایی نبوده. او گفت که مدتی بازداشت بوده و به شدت تحت شکنجه بوده و استخوان‌‌های دست و پا٬ صورت٬ استخوان بینی٬ دنده‌٬ کلیه و … شکسته شده و چند ماهی در بیمارستان برای درمان این مشکلات بستری بوده است. مساله این بوده است که یکی از هم‌کلاسی‌‌ها تلفن او را گرفته و به فرد مظنونی زنگ زده است. این فرد که اصلا از این مساله خبر نداشته٬ بازداشت و به آگاهی منتقل می‌شود. آنجا به شدت مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرد تا اقرار کند. تا اینکه دوست او می‌گوید که من از او تلفن را گرفتم و تماس را برقرار کردم.

من به این موضوعات بر می‌خورم و از آن‌‌ها نمی‌گذرم. در واقع من مشغول ورق زدن صورت شهر هستم. مسایلی که از نگاه ما پنهان مانده و تلاش می‌کنم درباره آن‌‌ها تحقیق و موشکافی کنم و بنویسم. ما ظلم و ستم‌های فراوانی را شاهد بوده‌ایم٬ اتفاق‌های زیادی افتاده که همه‌شان از چشم ما پنهان مانده. بخصوص وقتی به سمت اقلیت‌‌های قومی می‌رویم٬ این وضعیت بدتر می‌شود. منظورم ترک‌ها و عرب‌ها و کردها و بلوچ‌ها و … است که نگاه امنیتی نسبت به آن‌ها وجود دارد.

 

در این مدت که در سفر هستید٬ آیا از نهادهای بازرسی٬ یا از طرف دولت آقای روحانی با شما تماس گرفته‌اند تا یکی از مشکلاتی را که نوشته‌اید٬ پیگیری کنند یا آن را مورد بررسی قرار دهند؟

من واقعا تعجب می‌‌کنم از این سئوال شما! شما تصور می‌کنید سازمان بازرسی کل کشور٬ نهادی مستقل است که می‌تواند درباره مسایل و مشکلات کشور به طور مستقل عمل کند؟ یا می‌تواند کار وزارت اطلاعات یا نیروی انتظامی را مورد بررسی قرار دهد؟ مگر چاقو دسته خودش را می‌برد؟ هرگز این اتفاق نیفتاده. تازه اگر هم به مساله‌ای برخورد کنند٬ سعی در پنهان کردن آن خواهند داشت. یک نمونه کوچک مساله مواد مخدر است که وقتی براساس آمار خود مسئولان من شهروند می‌توانم در ده دقیقه به این مواد دسترسی پیدا کنم٬ برای مسئولان نظامی و امنیتی کاری دارد که این مساله را جمع کنند؟ نکته آن است که قرار نیست اساسا کاری در این زمینه صورت بگیرد.