آندرو لی باترز
اگر اعتراضات خیابانی از زمان برگزاری انتخابات بحث انگیز در ایران به مشکلی برای رهبری در تهران تبدیل شده است، کافی است تصویر مغشوشی که در پیش چشم متحدان این کشور در خاورمیانه به نمایش درآمده است را تصور کنید.
شیخ حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان پس از اعلام انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد، سراسیمه به وی تبریک گفت و نتایج انتخاباتی را “امید بزرگی برای تمام مجاهدین و مقاومتی خواند که در برابر نیروهای سرکوبگر و اشغال مبارزه می کنند.” اما از زمانیکه طرفداران معترض میرحسین موسوی به خیابان ها ریخته اند و فریاد تقلب در انتخابات سر دادند، نصرالله ملاحظه کارتر شده است. وی مشخصاً ضمن بی توجهی به اظهاراتی که درباره طرفداری بیشتر هر یک از نامزدها از حزب الله ایراد شده، تنها به این گفته بسنده کرد که “ایران با تدبیر و قدرت ولایت فقیه، از این بحران عبور خواهد کرد.”
نصرالله به عنوان مشتری قدیمی ایران، عاقل تر از آن است که مشت خود را باز کند زیرا صرفنظر از آنکه چه کسی از منازعات انتخاباتی پیروز بیرون بیاید، او به پشتیبانی و تسلیحات نیاز دارد. با این حال، احتیاط او فراتر از سیاستمداری محض است: بحران انتخاباتی در ایران، حزب الله و سایر متحدان ایران در منطقه را در معرض مشکلی قرار می دهد که دامنه آن فراتر از آن است که چه کسی بر اریکه قدرت در ایران تکیه بزند.
برای سوریه به عنوان متحد نزدیک ایران نیز مشکل همین نزدیکی هاست: حرکت عظیم اعتراض ضد دولتی بر سر اتهام تقلب در انتخابات، نشانه خوبی از پذیرش یک نظام خودکامه برای بشار اسد نیست، رئیس جمهوری که اولین رفراندوم ریاست جمهوری خود را با کسب 97 درصد آرا پشت سر گذاشته است. بنابراین جای تعجب نیست که وب سایت خبرگزاری دولتی سوریه به نادیده گرفتن ماجراهای انتخابات ایران مشغول است. از نظر سوریه، هرچه دولت ایران بتواند زودتر و به کمک هر ابزاری این افتضاح را خاتمه دهد، بهتر خواهد بود.
معمای موجود برای جنبش های “مقاومت” تحت حمایت ایران نظیر حماس و حزب الله، از شدت و حدت بیشتری برخوردار است. هر دو گروه، سازمان های اسلامی هستند که هم به قوانین دینی و هم دموکراسی آزاد اندیشانه متعهدند. مشروعیت حماس برای ابراز خواست سیاسی فلسطینیان در سال 2006 و پس از برگزیده شدن به شیوه دموکراتیک به عنوان حزب حاکم بر مجلس فلسطین غیرقابل تشکیک بود. حزب الله نیز پشت این صورت ایستاده که بزرگترین حزب لبنان است و التزام خود را به قواعد موجود در قانون اساسی لبنان و سلاح در دست گرفتن جهت دفاع از منافع ملی لبنان، از پیش اعلام کرده است. درعین حال، اعتقاد آنها به اسلام سیاسی، در میان مردمی که تحت حکومت های خودکامه در جهان عرب به سر می برند، انعکاس یافته است.
ممکن است میان قوانین خدا که غیرقابل گفتگو هستند، و صلاحدید دموکراسی، تقابل موروثی وجود داشته باشد. ایران، با همه محدودیت ها و اشکالاتش، توانسته بود ترکیبی از این دو را در رویاروئی با خصومت های بین المللی به کار بندد. اما اکنون با صف آرائی دو بازوی دموکراسی و روحانیت در مقابل هم، که به ادعای ایران منابع مشروعیت بخش نظام هستند، ممکن است این کشور خودکامه تر شود. واضح است چنین سرنوشتی، رژیم ایران را به برخی حکومت های منطقه شبیه می کند که طرفدارانش در حال مبارزه با آنها هستند.
کش و قوس ها در داخل نظام ایران، و تاحدی در داخل حزب الله لبنان، سر باز کرده اند. حزب الله رسماً هدف خود را در تبدیل لبنان به یک جمهوری اسلامی جستجو می کند اما از دیرباز، رویکرد واقعگرایانه و مصلحت اندیشانه ای را در پیش گرفته که بر اساس آن، هیچ بخشی نمی تواند به تنهائی بر لبنان چند مذهبی حکومت کند. جنبش شیخ حسن نصرالله تا حد زیای با جمهوری لبنان منطبق است: این جنبش شکست خود در انتخابات مجلس لبنان در اوائل ماه جاری را پذیرفته است، اقدامی که بر اساس معیارهای خاورمیانه ای، به طرز عجیبی جوانمردانه تعبیر می شود.
به نظر می رسد بحران ایران سبب تحریک احساسات خودمحورانه و فرقه ای برخی شیعیان لبنان شده است. گزارش اخیر از مناطق تحت حمایت حزب الله در جنوب لبنان، نشان از حمایت گسترده مردم از احمدی نژاد داشت؛ آن هم نه فقط به دلیل ایستادگی در برابر آمریکا و اسرائیل، بلکه به عنوان یک قهرمان برای لبنانی ها. همراهی چندانی با چهره های انقلابی نظیر موسوی و طرفدارانش در آن مناطق به چشم نمی خورد. ویسام الامین، مهندس معمار 34 ساله گفت: “کسانی که در حال اعتراض در ایران هستند، باید سوزانده شوند. اگر قصد آنها ایجاد بی ثباتی در ایران است، ما طرفدار دیکتاتوری برای جلوگیری از تطاهرات هستیم.”
ایران نفوذ خود در گستره نه چندان کوچک خاورمیانه را بوسیله نمایش تفاوت خود با رژیم های عربی بسط داد که هنگام ورود تانک های آمریکائی به بغداد و تانک های اسرائیلی به غزه، به تماشا نشسته بودند. اما اکنون، ممکن است با ورود تانک های ایرانی به خیابان های تهران، بخشی از جلال و جبروت خود در خیابان های عربی را از دست بدهد.
منبع: تایم- 23 ژوئن
http://www.time.com/time/world/article/0,8599,1906422,00.html?iid=tsmodule