امید به یافتن راه حل جدی است

نویسنده

» تحلیل سفیر پیشین فرانسه در ایران، در فیگارو

ژرژ مالبرونو

پس از توافق هسته ای میان قدرت های جهانی و ایران، خواندن تحلیل فرانسوا نیکولو، سفیر سابق فرانسه در ایران را پیشنهاد می کنم. او توضیح داده که چرا این مصالحه یک “توافق درست” است.

“طرح مشترک اجرایی” تعیین شده در تاریخ ۲۴ نوامبر که به مدت شش ماه [احتمالاً قابل تمدید نیز خواهد بود] ازسوی ایران و گروه شش کشور به نمایندگی از جامعه بین المللی به تصویب رسید، به واقع توافق خوبی است؛ ابتدا به این دلیل که تمامی امتیازات، همان طور که در فاز نهایی مذاکرات شاهد آن بودیم، از ایران گرفته شده. اگر توقعات بیشتر می شد، این شبهه به وجود می آمد که جامعه بین المللی قصد دارد از “خطوط قرمز”ی که توسط رهبر انقلاب آیت الله خامنه ای تعیین شده بگذرد. بدین ترتیب شکست دیگری به کارنامه مذاکرات اضافه می شد و از توافق هم خبری نبود.

 

فشار فرانسه

این توافق مقدماتی، در مدتی که مباحثات برای رسیدن به یک توافق جامع در جریان است، می تواند ساعت را برای دستیابی ایران به سلاح اتمی [در صورت تصمیم] از حرکت باز نگاه دارد. در این راستا، فشار اعمال شده ازسوی مذاکره کنندگان فرانسوی بی شک به تشدید تعهداتی منجر گشت که ازسوی ایران در دو مبحث با پیامدهای جدی در زمینه تکثیر اتمی اتخاذ شده بود: غنی سازی اورانیوم در دو مرکز نطنز و فوردو؛ و تولید و استخراج پلوتونیوم در مرکز اراک. همین فشار فرانسه باعث شد تا برای همیشه لطف بزرگی شامل حال اوباما شود. درحقیقت این موضع گیری موجب گردید تا توافق ژنو قابل ارائه در نزد کنگره آمریکا، که با هرگونه ضعف و خویشتن داری در قبال ایران مخالف است، شود.

بی شک دیده بانان آخرالزمانی توضیح می دهند که ایران با توانایی های فعلی خود می تواند طی شش تا هشت هفته به مقدار کافی اورانیوم غنی شده به غلظت بالا برای تولید یک بمب دست یابد. براساس این سنجش، تنها شش تا هشت دقیقه زمان لازم است تا چند موشک را گسیل ساخت تا ظرف شش تا هشت ثانیه تمامی تأسیسات اتمی ایران منهدم شود. خدا را شکر که در زندگی واقعی، مسایل به گونه ای دیگر رقم می خورند.

 

کاهش قابل توجه تحریم ها

این توافق خوبی است، زیرا مذاکره کنندگان اصلی، ایالات متحده و سه کشور اروپایی، می توانند به شکلی قابل توجه باعث کاهش تحریم های اعمال شده علیه ایران شوند. آنها با این کار خود دست رییس جمهور و میانه روها را در عرصه داخلی سیاست ایران باز خواهند گذاشت و این بی شک روزنه های امیدی را برای آینده خواهد گشود. بی شک اوباما بخاطر کنگره تلاش کرده تا اقدامات انجام شده به نفع جمهوری اسلامی را ناچیز جلوه دهد. ولی این اقدامات قابل توجه اند؛ بسیار قابل توجه تر از آنچه که ابتدا تصور می شد. بدین ترتیب مطمئناً کاهش تحریم های نفتی در ابتدا در دستور کار نبوده. در نهایت، ایران این تضمین را به دست آورد که برای فروش نزدیک به یک میلیون بشکه در روز با مشکلی روبرو نخواهد شد و این یعنی تقریباً نیمی از فروش ایران قبل از اعمال تحریم ها. تهران با قیمت هر بشکه نفت که امروز به ۱۰۰ دلار رسیده، به همان درآمدی دست خواهد یافت که حدود ۱۰ سال پیش به دست می آورد.

 

به سوی توافق جامع

این یک توافق موقتی است و قرار است که طی شش ماه و شاید هم یک سال، چرخه مذاکرات را به سوی یک توافق جامع و کامل هموار سازد. در این زمینه به کمک آژانس اتمی نیاز است: احاطه کردن برنامه اتمی ایران با محدودیت ها و نظارت ها و یافتن هرگونه تلاش برای انحراف به سوی بمب و خفه کردن آن در نطفه.

بدین ترتیب جامعه بین المللی می تواند برای یک مدت طولانی آسوده خاطر باشد. احتمالاً تحریم های اعمال شده علیه ایران برای فعالیت های اتمی اش به طور کامل لغو خواهند شد. ولی توافق فعلی، هر چه قدر هم که موقتی باشد، از هم اکنون مبنای توافق نهایی را ترسیم کرده است. به همین دلیل باعث پیشرفت در مذاکرات خواهد شد. به علاوه، به لحاظ ساختاری می تواند به مثابه چکش مهمی برای کوبیدن میخ توافق نهایی عمل کند. درواقع، اگر مذاکرات شکست می خورد، یا یکی از طرفین از اجرای تعهدات اولیه خود طفره می رفت، هر یک آزادانه به اقدامات قبلی خود ادامه می داد.

در سوی ایران، ازسرگیری آزادانه فعالیت های اتمی می توانست تهران را به مراتب به بمب اتمی نزدیک سازد. در سوی غرب نیز تشدید تحریم ها و مجازات ها بیش از گذشته در دستور کار قرار می گرفت. پس به خوبی مشخص است که هیچ یک از طرفین نفعی از شکست مذاکرات نمی برند. به همین دلیل توافق ۲۴ نوامبر توافق درستی بوده است.

 

تأثیر دوگانه تحریم ها

چگونه به اینجا رسیده ایم؟ بی شک فشار تحریم ها بر مردم و حکومت ایران نقش مهمی ایفا کرده. حسن روحانی، رییس جمهور جدید، کاهش و لغو تحریم ها را به عنوان یکی از شعارهای اصلی کمپین انتخاباتی خود مطرح کرده بود. او خیلی زود به یک نتیجه ابتدایی نیاز داشت. ولی در جناح غربی ها، طی سال ها سیاست اعمال فشار فزاینده بر ایران، اعتقاد براین بود که تحریم ها علی رغم تأثیر چشمگیرشان بر اقتصاد و جامعه این کشور، نقش چندانی در جلوگیری از پیشرفت برنامه اتمی تهران ندارند. تعداد سانتریفوژها به شکلی تصاعدی افزایش می یافت و تأسیس مراکز زیرزمینی برای غنی سازی اورانیوم و مراکز تولید پلوتونیوم در دستور کار قرار می گرفت. همین تحریم ها، چه به لحاظ موفقیت چه به لحاظ شکست، هر دو طرف را به سوی گشایش در مذاکرات مجاب ساخت.

 

پاکسازی توهمات

در جناح ایران، ظهور یک گروه جدید از مذاکره کنندگان جنگ آزموده و پرمهارت که با روی باز به سخنان مخاطبان خود گوش می دهند، باعث شد تا یک سری پیشنهادات مطرح شود، ولی شیوه عمل و اقدامات تحریک کننده احمدی نژاد و هیأت مذاکره کننده او به عدم درک متقابل انجامیده بود. در جناح غربی ها نیز این فرضیه که می توان ایران را به چشم پوشی از غنی سازی بیش از ۵ درصد و “ایجاد اطمینان” مجاب کرد به دست فراموشی سپرده شده بود. غربی ها متوجه شدند که تنها با ایجاد فشار و صدور قطعنامه های پیاپی توسط آژانس اتمی و شورای امنیت، و حتی تهدید به انجام عملیات نظامی، نمی توانند به نتیجه دلخواه خود دست پیدا کنند.

این توهمات باعث شد تا بین سال های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ توافق نامه ای مشابه با همین توافق منعقد نگردد و تازه در آن زمان صحبت ۲۰۰۰ یا ۳۰۰۰ سانتریفوژ بود، نه ۱۹هزار سانتریفوژ و به علاوه، مرکز اراک هنوز پروژه ای روی کاغذ بود.

هشت سال بیهوده از دست رفت و لطمات بی نتیجه بسیاری برجای ماند که از آن جمله می توان به انتخاب احمدی نژاد اشاره کرد. ولی مهم این است که تاریخ را بازنویسی نمی کنیم و شادمانی خود را ضایع نمی سازیم. اکنون ما به یک توافق رسیده ایم، به یک توافق خوب و درست که باید آن را با یک همکاری دقیق دوجانبه حفظ کنیم تا به موفقیت پایدار در قالب یک توافق همیشگی دست یابیم. بی شک چنین توافقی خواهد توانست معادلات خاورنزدیک و خاورمیانه را از نو تعریف کند.

منبع: فیگارو، ۲ دسامبر