نمایشگاه گروهی علیرضا مسعود- مازیار پهلوان – نیکزاد عربشاهی وپریچهر طیبی در گالری لاله تهران درحال برپایی است.دراین نمایشگاه طراحی که به موضوعات پیکره های انسانی پرداخته شده است، 32 تابلوی هنری با تکنیک زغال ومداد در تهران به نمایش گذاشته شده است.
جریان سیال ذهن از واقعیت
فیگوراتیو در هنرامروز شکلی قاطعانه وحضوری قدرتنمد را به خوداختصاص داده، و این حضور مولفه های هنر تجریدی و تزیینی را به چالش جدی فرا خوانده است. نقاشی آبستره که امروز کمرنگ تر از دهه های پیشین خود را می نمایند، با اضافه کردن فیگور به هستی خویش در جستجوی جانی تازه می باشد. اما طراحی و نقاشی از انسان و رویکردهای معطوف به آن هنوز سرچشمه های جوشانی در خود می پروراند که بارقه های نوزایی و کشف افقهای تازه از آن امید می رود. در واقع شناخت و نگاه عمیق به “انسان” مصافی جدی است که توانایی ممارست و رویکردهای مطالعاتی فراوانی را طلب می کند.
کسانی که دستی به کار دارند به خوبی از دشواری های طراحی کردن در ابعاد بزرگ خبر دارند. اجرا و پیاده کردن طرح اولیه، اصلاح نقاط ضعف و برطرف نمودن ایرادهای ضمن اجرا، عموما طراح را در انجام این گونه کارها به تصمیم گیریهای آنی و دشواری وادار می سازد که این دشواری بسته به تکنیک انتخاب شده و همچنین مضمون و چهارچوب محتوایی اثر، درجه بندی شده و شدت و ضعف می یابند. آنچه که در نمایشگاه آثار این هنرمندان از چشم صاحب نظران و کار آشنایان پنهان نمی سازد، همین تلاش و تقلای طراحان برای عبور موفقیت آمیز از این مراحل دشوار می باشد. نگاهی به طراحی ها و سیاه مشقهای کوچک، در کنار آثار با ابعاد بزرگ، بخوبی علائق و فضاهای ذهنی و نگرشی هنرمندان را عیان می سازد و همین نقطه جایگاهی است که می توان ازآنها امید های فراتری را انتظار داشت. این کارها در عین حال که خصلتی تجربه گرایانه دارند، پتانسیلی نهفته در خطوط و لکه های به کار گرفته شده در خود را به نمایش می گذارند. پتانسیلی که پیوسته بدنبال مفری برای رهایی و آزاد شدن می گردد. اولین سری از کارهای این هنرمندان، آغازی برای این رهایی محسوب می شوند و گویای نقاط روشن شده ای هستند که شاید تا پیش از این و در طراحی ها و سیاه مشقها به صورت گره های مبهم و مجهول باقی مانده بودند: جریان سیال تاثیر پذیری ذهن از واقعیات و محیط اطراف، زندگی، اجتماع و آدمها…
حرکت نرم و ملایم و گردش فرم و خطوط چهره ها و چسبیدگی و درهم آمیختگی تنوعات بصری پس زمینه ای، گاه کمپوزیسیونی واقعا کامل از یک طراحی با موضوع انسان را ارائه می دهد. تک چهره ها و صورتها و بعضا نیم تنه هایی که احساسات و افکار عجیب به خواب رفته در بطون آنها غم ساکن و وهم انگیز انسانهایی را به تصویر می کشد که حکمران همه چیز و محکوم همه چیز می باشند. هر چیزی که استعداد نفوذ در آن وجود داشته باشد، نفوذ می کند و کارهایی که طراحان توانسته اند در آنها، از شدت و قدرت لایه های قلم وزغال در کنار سایر کیفیتهای بصری ایجاد شده، بهره مناسب تری ببرد و بدون لطمه زدن به طراوت وتازگی ترکیب ها به منظور خویش دست یابد.
روح پشت کارها، چیزی است که پیشرو تر از “ فونت شخصی” عمل می کند.طرح – و نه طراحی بلکه همه چیزهایی که به آنها می گوییم هنر- روح دارند وجسم.حیاتی دو گانه دارند.در هم ریختن فضا و تکنیک، که امروز باب دندان هنرطراحی ما است، بازی باجسم است. وامانده درگیر و دار وجوه ظاهری اثر.
طراحان در این کارها نشان داده اند که عجله ندارند. یعنی شما را به زور مجبور نمی کنند آنها را به جا بیاورید. وکارها فارغ از حیات متکثر جسمانی شان، درروح، تباری مشترک دارند.
وقتی برای بار دوم نمایشگاه را دور می زنید، تازه این تبار مشترک را درمی یابید. که در آنها، تلاش برای متفاوت بودن وجود ندارد. این اما، اینکه طراحان نخواسته اند خیلی متفاوت کار کنند، در عین طمانینه ای که به کارهایشان بخشیده، کارها را در بخش واپس زده کلاسی سیسم (و نه بخش خوشایند و قابل بررسی اش) نگاه داشته.
گفتگو با مازیار پهلوان، یکی از برپاکنندگان جوان این نمایشگاه
نقد کارها مهم است
پیشنهاد برپایی این نمایشگاه را چه کسی به شما داد؟
این درواقع یک اتفاق و تصمیم گروهی بود.ما مدتها برای برپایی این نمایشگاه زحمت کشیدیم و می خواستیم تا نتیجه کارهایمان در یک مکان مشخص به معرض مخاطبان ومتخصصان ومردم درآید.بعد از اینکه به گالری های متفاوت مراجعه کردیم متوجه شدیم که این گالری به دور از بحث ارتباط وبا هدف کیفیت نمایی کارها را می پذیرد.پیشنهاد از طرف خود ما بود وبالاخره با پی گیری های لازم اتفاق افتاد.
برای برپایی این نمایشگاه چطور دور هم جمع شدید؟
ما همه با هم دوست هستیم وکارهای یکدیگر را تعقیب می کنیم و روی هریک ازآثار نظر واقعی و مستقیم می دهیم.به این صورت و با نقد کارها به پیشرفت یکدیگر کمک می کنیم.مدتها با یکدیگر سفر کردیم و تجربه کسب کردیم.هنوزبرای ارائه وتجربه راه زیادی را در پیش داریم ولی با علاقه ادامه خواهیم داد و درآینده از ما نمایشگاه های دیگری را خواهید دید.
فکر می کنید اساسی ترین مشکل طراحی در میان هم نسلان شما چیست؟
توجه به فرم و دور شدن از مفهوم، خصیصه نسل جوان شده است و این می تواند درآینده ضربات زیادی را به هنرطراحی بزند.
درانتخاب آثار شما دراین نمایشگاه چه چیزهایی ملاک قرار داشت؟
ملاک اول خلاقیت به کار رفته درهراثر و جدید بودن فکروایده بود.سپس رعایت قواعدی که درکارهنری مهم است مثل ترکیب بندی، اجرا و..
برگزاری نمایشگاه گروهی چه فایده هایی برای شما داشت؟
برگزاری این نمایشگاه به صورت گروهی این امکان را برای همه ما ایجاد کرد تا از یکدیگر بیاموزیم، در چنین فضایی ما به خوبی توانستیم کارهایمان را ببینیم، تبادل نظر و نقد کنیم به خصوص برای من دوستانم در گروه فرصت مناسبی بود تا نظرات طراحان ونقاشان با سابقه بهره ببریم.
درمورد تجربه شخصی خودتان در نمایشگاه جمعی بگویید.
هر نمایشگاه در قدم اول یک تجربه است، اما آنچه اهمیت دارد نقد شدن و ارزیابی کارطراح است و اینکه نقد علاوه بر ایجاد انگیزه برای کننده کار انرژی مضاعفی نیز برای او فراهم میکند. در این نمایشگاه سعی کردم کارهایی را ارایه دهم که موقعیت های خاص وکمیابی باشند.