جیم هوگلند
هشت سال است که جرج بوش خیال خام سیاست صلح خاورمیانه را در سر می پروراند و عمدا ً اقدامی نکرده است. اما این رئیس جمهور در روزهای پایانی ریاست جمهوری خود باید برای مهار تبعات درگیری های منطقه که خود عامل تشدید آن بوده است، اقدامی کند.
حملات وحشیانۀ اسرائیل به حماس و غیرنظامیان فلسطین تنها دور تاکتیکی دیگری از کشتار متقابل، اگرچه نابرابر، دو دشمن دیرینه نیست. عملیات نظامی اسرائیل که با مهارت اندیشیده شده است، اهداف استراتژیکی دارد که شامل ایران، تقویم سیاسی آمریکا و شاید ماهیت اتحاد اعراب امروز نیز می شود.
بوش نیز باید در همین سطح استراتژیک و در زمان محدود خود عمل کند. البته نباید از او انتظار داشت که بی درنگ بر اسرائیل به منظور سازش با فلسطینیان اعمال فشار کند. به مجرد اینکه جنبش تندروی حماس آتش بس شش ماهه را نادیده گرفت، بوش نه تنها به اسرائیل برای ضربه زدن به حماس چراغ سبز نشان داد، بلکه از این هم فراتر رفت و به اسرائیلی ها اشاره کرد که از حریم طرف مقابل عبور کنند.
حمایت سفت و سخت بوش باعث تعجب سران اسرائیل نخواهد شد. در نظر اسرائیل، کوبیدن حماس تا حد ممکن در دورۀ ریاست جمهوری بوش امری معقول است به گونه ای که این کشور 20 ژانویه یعنی تاریخ روی کار آمدن اوباما را با پیشینه ای پاک آغاز خواهد کرد.
در این فاصله، سیاست آمریکا باید بر محدود کردن هر گونه دستاورد سیاسی که سیل خشونت در غزه می تواند برای ایران و سوریه به ارمغان آورد، متمرکز شود. اسرائیل عملیات غزه را برای مختل کردن جنگ نیابتی که ایران از طریق حماس به راه انداخته، آغاز کرده است تا به ایران نشان دهد که اسرائیل ببر بی دندان نیست که بتوان آن را نادیده گرفت.
امروز تنها اسرائیل است که برای جلوگیری از تمایل تهران برای غنی کردن اورانیوم مورد نیاز ساخت یک بمب اتم، تهدیدی نظامی برای ایران بشمار می رود. برکناری بوش از قدرت و وعده های اوباما در خصوص اتخاذ سیاست نزدیکی به ایران، اقدامات دیپلماتیک آمریکا را در سال 2009 محدود خواهد نمود.
خوشبختانه یک ابزار سیاسی وجود دارد که می تواند موضع دیپلماتیک واشنگتن را دربارۀ ایران تحکیم بخشد و در عین حال، حمایت آمریکا را از دول میانه روی عرب به معرض نمایش بگذارد. این ابزار یک قرارداد شناخته شده بعنوان موافقتنامۀ 123 است که به آمریکا امکان خواهد داد فناوری و تجهیزات هسته ای در اختیار امارات متحدۀ عربی قرار دهد. بدین ترتیب، امارات خواهد توانست به برنامۀ صلح آمیز انرژی هسته ای دست پیدا کند.
اما ممانعت ایران از در نظر داشتن موافقتنامه های امنیتی سازمان ملل باعث عدم پیشرفت مذاکرات بین المللی شده و تحلیلگران سیاسی را متقاعد کرده است که این کشور به طور مخفیانه در حال ساخت بمب اتم است. رویکرد هسته ای امارات متحدۀ عربی می تواند الگویی باشد که نه تنها ایران بلکه سایر کشورهایی که به تولید انرژی اتمی علاقه مندند، باید آن را دنبال کنند. به علاوه، حمایت آمریکا از امارات این موضوع را می رساند که واشنگتن بر خلاف ادعای ایران، با دستیابی سایر کشورها به برنامه های صلح آمیز انرژی اتمی مخالف نیست.
استفاده از این فرصت برای تأکید بر همکاری آمریکا با ابوظبی – که نیروی نظامی به افغانستان فرستاده و گام های دیگری نیز برای مبارزه با تروریسم برداشته است – در نهایت به تعهدات لفظی آمریکا در قبال کشورهای عربی خلیج فارس، که از ایران و متحدانش یعنی حماس و حزب الله در هراسند، محتوا خواهد بخشید.
طارق الحمید ستون نویس با دل و جرأت روزنامۀ شرق الاوسط عربستان سعودی در لندن هفتۀ گذشته در مطلبی خاطر نشان کرد، سخنگویان عرب ایران در منطقه بخاطر تراژدی غزه به مصر به مراتب بیشتر از اسرائیل تاخته اند. الحمید گفته است، این نشان می دهد که “ایران یک تهدید واقعی برای امنیت اعراب بشمار می رود؛ همانگونه که امروز جنگی را بر ضد مصر به راه انداخته است، فردا بر ضد عربستان سعودی به راه خواهد انداخت.”
منبع: واشنگتن پست، 4 ژانویه