خبرها و نظرها
گزرارش مراسم جابجایی پیکر فریدون فرخزاد
پیکر فریدون فرخزاد در آرامگاهی جدید
میترا شجاعی
روز شنبه، ۱۷ شهریور، طی مراسمی، پیکر فریدون فرخزاد، خواننده و شومن محبوب ایرانی در گورستان شهر بن آلمان جابجا شد. در این مراسم شماری از دوستداران فرخزاد شرکت داشتند.
فریدون فرخزاد پانزده سال پیش در منزل مسکونی اش در شهر بن آلمان به دست افراد ناشناسی با ضربات چاقو به قتل رسید.
در آن زمان یکی از دوستان قدیم فرخزاد به همراه چند ایرانی دیگر تنها کسانی بودند که پیکرش را از پلیس تحویل گرفته و در بخش رایگان گورستان بن به خاک سپردند.
این بخش از گورستان هر 15 سال یکبار زیر و رو می شود. به همین علت امسال یاران و همفکران فرخزاد بر آن شدند تا ضمن انتقال پیکر او به قسمت دیگری از گورستان، مراسم تدفین درخوری برای او تدارک ببینند.
پانزده سال پیش در چنین روزهایی علیرضا قلیپور از یاران قدیم فریدون فرخزاد تلفنی مطلع شد که فرخزاد را در خانهاش در شهر بن با ضربات چاقو از پای درآوردهاند.
در آن زمان بنا به گفته قلیپور شاید از وحشت و شاید ملاحظه کسی از ایرانیان برای خاکسپاری فریدون فرخزاد قدم پیش نگذاشت و پیکر او حدود ۴۰ روز نزد پلیس باقی ماند تا اینکه علیرضا قلیپور و چند تن دیگر از یاران فرخزاد پیکر او را از پلیس شهر بن تحویل گرفته و در بخش رایگان گورستان بن دفن کردند.
این قسمت از گورستان هر ۱۵ سال یکبار زیر و رو شده و تمامی قبرهای آن از بین میرود. علیرضا قلیپور که به گفته خودش در آن زمان اطلاعی از این روال نداشته بعد از آگاهی از اینکه قرار است گور فرخزاد از بین برود به همراه چند تن دیگر از ایرانیان ترتیب انتقال پیکر او را به بخش دیگری از گورستان شهر بن میدهد.
علیرضا قلیپور درباره این واقعه اینگونه توضیح میدهد: پانزده سال پیش در چنین روزی من پیکر فریدون را تحویل گرفتم و در آن جای سابق، جایی که من اطلاع نداشتم قراردادیست، به خاک سپردم. بعد از پانزده سال به من اطلاع دادند که آنجا قراردادش تمام شده است و باید آنجا را زیرورو کنیم که من بلافاصله دستبهکار شدم و توانستم که پیکر پاکش را از آن محل نجات بدهم و به این محل جدیدی که تهیه شده است، امروز به خاک بسپاریم.
به همین مناسبت در روز ۱۷ شهریور از ساعت ۱۱ صبح ایرانیان دوستدار فریدون فرخزاد در گورستان شمالی شهر بن گرد آمدند تا ضمن یادآوری خاطره او، پیکرش را به آرامگاه دیگری منتقل کنند.
این مراسم با سخنان علیرضا قلیپور و میرزا آقا عسگری (مانی)، شاعر و نویسنده به عنوان برگزارکنندگان آغاز شد و سپس پیام پوران فرخزاد خواهر فریدون فرخزاد توسط ناهید باقری شاعر و نویسنده ایرانی مقیم اتریش خوانده شد.
پوران فرخزاد در پیام خود ضمن تشکر از دوستان برادرش برای برپایی این مراسم و اظهار تأسف از اینکه نتوانسته شخصا در اینجا حضور پیدا کند، اظهار امیدواری کرد که دیگر هیچ هنرمندی قربانی ترور نشود.
پوران فرخزاد پیامش را با شعری که برای سنگ قبر برادرش سروده به پایان برد:
ای شمایی که دلم پیش شماست
غم ایران همه تشویش شماست
تا فریدونم و فرخزادم
شعلهی آتشم و فریادم
دل من آتش جاویدان است
زنده و مردهی من ایران است
در بخش دیگری از این مراسم امید هنرمند جوان ایرانی قطعهای از اشعار فریدون فرخزاد را با گیتار اجرا کرد.
لیلی گلزار شاعر دیگری بود که در این مراسم قطعه شعری از فریدون فرخزاد را اجرا کرد که در اول آگوست ۱۹۸۷ در لسآنجلس سروده بود.
دیگر عشقی عیان نمیبینم
عاشقی در جهان نمیبینم
در سراپردهی قصاوت عدل
ذرهای آسمان نمیبینم
دیگر از این دیار و آن دعیار
رنگی از آشیان نمیبینم….
میرزا آقا عسگری آخرین سخنران این مراسم بود که سخنانش را اینگونه آغاز کرد: «فریدون فرخزاد، زندگی دوباره». این باور من است که او زندگی دوباره یافته است و این بار بدون مزاحمت آنهایی که رقیباش بودند، به او حسادت میکردند و بر سر راهش سنگ میانداختند یا بهسوی او کارد و دشنه پرتاب میکردند، آرام آرام وسعت قلبهای ایرانیان را در هرجای ایران دارد تصرف میکند.
مانی همچنین نویسنده کتاب «خنیاگر در خون» زندگینامه فریدون فرخزاد است. او در گفت و گو با رادیو دویچهوله فرخزاد را اینگونه توصیف میکند: من فکر میکنم الان بسیاری از ایرانیان میدانند که آقای فریدون فرخزاد چه بوده است، چه هنرمندی بوده. ایشان قبلا بیشتر شاید در اذهان عموم بعنوان یک «شومن» و آوازخوان شناخته میشد، ولی بعدا که زندگی و آثارش منتشر شد روشن شد که ایشان شاعر بزرگی بوده و جوایزی برای اشعار آلمانیاش به (او اهدا) شده و خب هنرپیشه هم که بود و همچنین یک سخنران خوب. آدم بافرهنگی بود و دکترای حقوق سیاسی داشت. خیلی آدم مردمگرایی بود و اهمیتاش به نظر من الان که خودش در میان ما نیست، خیلی بیشتر برای ایرانیان روشن شده است. همین جمعیتی که الان شما میبینید توی این بارون و از راه دور آمدهاند، نشاندهندهی اهمیت اوست.
میرزا آقا عسگری در پاسخ به این پرسش که با وجود نداشتن هیچگونه رابطه دوستی و آشنایی نزدیک با فریدون فرخزاد چرا به فکر نوشتن زندگینامه او افتاد، چنین میگوید: من آقای فریدون فرخزاد را نه دیده بودم و نه میشناختمش و نه با او مکاتبه داشتم. ولی بعد از اینکه او به قتل رسید، سکوتی در ارتباط با او حاکم بود و من فکر میکردم که کشتن او کشتن من هم هست، کشتن هر نویسندهی تبعیدی دیگری نیز هست و نباید دربارهاش سکوت کرد. به همین خاطر نشستم و برای اولینبار زندگینامهی کسی دیگر را نوشتم که حرفهی من نبود. ولی خوشحالم که کار موفقی بود و توانست در معرفی فریدون فرخزاد به مردم کمک زیادی بکند، بویژه در مجامع روشنفکری که تازه فهمیدند او یک هنرمند، نویسنده و شاعر ارزشمندی نیز بوده.
پایان بخش این مراسم اجرای ترانهای توسط فرانک رضایی هنرمند مقیم سوئد بود که اشعاری از مانی را با تنظیمی از همسرش خلیل اجرا کرد.
پس از پایان سخنرانیها و اجراهای هنری، پیکر فریدون فرخزاد با همراهی ایرانیان حاضر در مراسم به مقبره جدیدش منتقل و در آنجا به خاک سپرده شد.
ستار خواننده ایرانی مقیم لس آنجلس که همان شب در کلن کنسرت داشت هنگام خاک سپاری فریدون فرخزاد به طور سرزده وارد گورستان شد و مورد استقبال حاضران قرار گرفت. وی ترانه ایران ایران را نیز با هم خوانی حاضران هم زمان با خاک سپاری فرخزاد اجرا کرد.
فریدون فرخزاد در پانزدهم مهرماه ۱۳۱۷ در تهران متولد شد. او در دانشگاه مونیخ آلمان در رشته حقوق سیاسی ادامه تحصیل داد و اولین مجموعه اشعارش به زبان آلمانی در سال ۱۹۶۴ منتشر شد.
وی پس از انقلاب اسلامی مدت کوتاهی در بازداشت به سر برد و سپس از ایران خارج شد. فریدون فرخزاد در آگوست سال ۱۹۹۲ در منزل مسکونیاش در شهر بن با ضربات چاقو از پای درآمد. گروههای سیاسی مخالف دولت ایران، قتل او را به جمهوری اسلامی نسبت میدهند.
توضیح: این مطلب از آرشیو سایت دویچه ویله نقل شده است و مربوط به تابستان سال 2007 می باشد. چاپ دوباره ی این مطلب صرفاً به دلیل اهمیت تاریخی موضوع است و نه به روز بودن حادثه…