نقد قدرت در اجرا و متن….
ماروین نیل سایمون در چهارم جولای 1927 در خانوادهای کم بضاعت که در قسمت شمالی مان هاتان نیویورک ساکن بودند، به دنیا آمد.
کمدیهای سایمون آینه تمام نمای جامعه نوپای آمریکاست، او با پاک کردن بزکها و رنگ و لعاب از جامعه امروز آمریکا و با ورود به بطن روابط انسانی و خانوادگی این جامعه، تماشاگران خود را در موقعیتهای کمیک اما شگفت آور قرار میدهد.
هر چند ساختمان ظاهری و دیالوگنویسیهای سایمون بسیار ساده است و از هر پیچیدگی در آثارش دوری میکند تا مفاهیم اجتماعی و انسانی را به مخاطبش منتقل کند، اما اندیشههای ناب و عمیقی در داستانهای نمایشی او وجود دارد.
درآثار او چه در تئاتر و چه در سینما؛جنسیت، خشونت، اعتیاد و الکل، منادی دوستی، عشق، تفاهم و اخلاق هستند اما پایان آثارش همیشه اخلاقگرایانه و شیرین است.»1
سایمون به صورت کاملا دقیقی به جزییات رفتارها و تردیدهای جامعه میپردازد و با ذرهبینی که به عنوان یک جامعهشناس در دست دارد مسائل و اتفاقات را بزرگنمایی کرده و پرداخت آنها را به عنوان سرمشق کارهای خود قرار میدهد.او نه تنها درجامعه شناسی نمایشنامههایش تبحر خاصی دارد بلکه به زیرکی روانشناسی و برخوردهای افراد موجود در متون خود را طراحی کرده و با فرضیات متعدد و دیالوگنویسی مینیاتورگونه خود تصاویر قابل اعتنایی را خلق میکند. تصویری که او از مشکلات و بیمها و امیدهای کودکانه زندگی روزمره بزرگسالان در جوامع مدرن بشری میسازد، گرچه اندکی اغراق شده است، اما از واقعیتهای پیرامونمان سرچشمه میگیرد و به هیچ وجه تحمیلی و باسمهای نیست. واقعیتی که مخاطب تئاتر امروز برای پالایش خود از طریق دیدن آن بر صحنه نمایش، بدان نیازمند است. در واقع سایمون با بررسی دقیق مسائل ذهنی کاراکترهای خود درموقعیتها، ابعاد و پیچیدگیهای جهان مفروض نمایشی را خلق و با تثبیت هر اتفاق شیرین دررویدادها و انگارههای سطحی تلخی و سیاهیهای فرد فرد آنها را بازگو میکند.
وی دریکی از دهه های عمر خود که با واقعیت تلخی از زندگی مواجه شد ؛ همسر او به بیماری سرطان مبتلا شده بود و نیل پس ازآن که فهمید همسر و دوست مهربانش عمر زیادی نخواهد داشت، تحت تأثیر این واقعیت تلخ و برای کاهش آلام روحی همسرش نمایشنامه” پزشک نازنین”یا “به خاطر یک مشت روبل”را نوشت و با به پایان رسیدن آن در سال 1973، عمر همسر سایمون نیز به پایان رسید.
البته سایمون درخلق نمایشنامه ای که این روزها به کارگردانی حسن معجونی به صحنه رفته است تنها نبوده ونیم نگاهی هم به آثار نویسنده بزرگ روسی، آنتوان چخوف، داشته است.
وی با نگاهی ظریف به شخصیت پردازی های چخوف درآثارش همواره موقعیت هایی را به تصویر می کشد که بکر وجالب توجه هستند.خودش درباره این اثر میگوید:“یک مشت روبل در اصل یک نمایش کامل نیست. طرحهای کلی و صحنههای وودویلی است که با همکاری غیرحضوری من و چخوف نوشته شده است، البته نه آنتون چخوفِ”سه خواهر”، بلکه مرد جوانی که برای روزنامهها داستانهای کوتاه و قطعات فکاهی مینو شت….در طول نوشتن این اثر من همسرم را پیدا کردم، بعضی از صحنهها درست از کار درآمدند، برخی هم نه…اما به هر حال این ازدواجِ مبارک صورت گرفته است.”
سایمون کمدی های خود را همواره براساس داستانک هایی به وجودآورده که مبتنی بر روایات مستندگونه اطرافیانش درجغرافیای آمریکا بوده اند.گرچه وی علاقه زیادی به اجتماع آمریکا دارد و اساسا درکارهایش نسبت به این کشور ستایشگرانه سخن می گوید اما همواره براصلاح ونقد حکومت مداران آن به عنوان فردی تندرو شناخته شده است.فرافکنی های نیل سایمون درباره روابط انسانی گاه به حدی جذاب می شود شخصیت آثارش ماندگار ودلنشین می شوند.یکی ازچندین امتیازات آثار وی القای همین نکته به مخاطب خود است وبراین اساس شاید بتوان گفت که معجونی وگروهش به سراغ این اثر رفته اند.معجونی سابقه طولانی از اجرای آثار چخوف در کارنامه کاری خود دارد وعلاقه او نسبت به جهان بینی این گونه کارها بر مخاطبانش روشن است.او با این پس زمینه اجرایی نشان می دهد که درک درستی از لحظات ظریف کمدی دارد ومی تواند اثری از سایمون که بی شباهت به کارهای چخوف نیست را به صحنه برد.
نگاهی به اجرا…
یکی از مهم ترین امتیازات معجونی در اجرای موفق “به خاطر یک مشت روبل”انتخاب مناسب بازیگرانی است که با تلاش خود و همفکری های کارگردان به شناخت نسبی و روشنی از زبان این نمایشنامه دربخش ادای واژگان رسیده اند.بررسی شکل بیان زبان اثر سایمون دراجرا به عنوان دستور اولیه قرار گرفته است و بازیگران با درک مناسب از موقعیت القاء شده می توانند فضا واتمسفر حاکم برروح اثر رابه مخاطب خود انتقال دهند.
معجونی با به هم ریختن ترتیب اپیزودهای نمایشنامه دست به اجرایی خلاقه می زند و همواره در تلاش است تا بتواند موضوع ومفهوم را به ساده ترین شکل ممکن انتقال دهد.شخصیت های نمایش در اپیزودهای مختلف با یکدیگر درتقابل هستند.تضادی که میان اجرا و متن وجود دارد درباره حضور شخصیت ها است.گاهی اوقات کاراکتری در اپیزود سوم دیده می شود که حضور او درایپیزود نخست تعریف شده وبالعکس.البته این نوع تنوع درگسترش فضایی هرشخصیت کاملا هوشمندانه و به جا درشکل اجرا اتفاق افتاده است.
یکی از مضمونهای اصلی متن واجرا، مسألۀ”قدرت” است. در صحنههای مختلف، میتوان تقابل قوی/ ضعیف و چالش شخصیتها در مورد قدرت یا ضعف را به راحتی پیدا کرد.این قطبها در طول هر اپیزود در مقابل هم میایستند، گاهی ضعیف، با حرکاتی ناگهانی میخواهد در مقابل قوی بایستد (مثل ایستادگی چرد یا کف در مقابل ژنرال در اپیزود عطسه)، اما دیری نمیپاید که قدرت برتر دوباره حاکم میشود. گاهی هم قوی، ضعیف را به خاطر سکوت و تن دادن به ذلت محکوم میکند (معلم سر خانه) به این ترتیب چالش قدرت در کنار تأکیدی آگاهانه روی خود”نمایش” و مفهوم به نمایش گذاشتن در کل اجرا حاکم میشود.
منابع:
احیاء، حمید، دفترهای نیلا- دفترهای تئاتر- مجموعۀ مقالات و آثار، دفتر چهارم، ویژه تک پردهایهای چخوف، نیلا، 1384
براکت، اسکار، تاریخ تئاتر جهان، تر جمه هوشنگ آزادی ور، تهران مروارید، 1375جلد اول.
سایمون، نیل؛ پزشک نازنین، ترجمه شهرام زرگر؛ تهران، نیلا، 1388.
method.vtheatre.net/doc/intro.html