نگاه روز - معرفی و بررسی کتاب حجاب و روشنفکران

منصوره شجاعی
منصوره شجاعی

معرفی و بررسی کتاب حجاب و روشنفکران

“حدیث مرده بردار کردن آن سوار” که رفت

 

 

“هر چه رفت بدین دور یا حادث خواهد شد به دور آن که این حدیث بخواند همه سخن از اوست و از خیر و شر بدو نسبت باید کرد.”(1)

” واقعه کشف حجاب یک “ اتفاق” ساخته شده صرفا توسط یک فرد( رضا شاه) نبود بلکه روند و گفتمانی بود که اززمان مشروطه در میان روشنفکران تجدد گرا آغاز شده بود و در نهایت دردوره ی حاکمیت رضا شاه عملا تحقق یافت.” (ص.26)

به این وصف، نوشین احمدی خراسانی دراولین فصل از کتاب “روشنفکران و حجاب” با رویکردی جامع و به دور از هرگونه جانبداری های سیاسی وایدئولوژیک تابوی”کشف حجاب اجباری” را می شکند، وبا نگاهی عمیق به جامعه روشنفکری وتلاش زنان روشنفکر، ضرورت تاریخی و اجتماعی این قضیه را در پروسه تخریب این حق ازطریق(با) اجرای حکم “ اجبار” از سوی شاه اقتدارگرا بررسی می کند. همانگونه که در بخشی دیگر، خشونتِ “ حجاب اجباری ” را نه برعهده یک نظام تمامیت خواه  بلکه بر تمامیت نظام اجتماعی و فکری پس از دوران کشف حجاب تا مقطع انقلاب 57 و وقایع پس از آن می گذارد. نویسنده با استناد و ارجاع دقیق به آنچه در جامعه سیاسی وانقلابی آن روزها گذشته، یاد آوری می کند که پس ازاعتراض گسترده زنان به حجاب اجباری ودرمقطع برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی ، بازتاب  بحث حجاب درمیان گروه ها و شخصیت های سیاسی  دررسانه ها حاکی ازبی توجهی محض به حقوق زنان بود.

 ”بحثها در مورد حجاب در رسانه ها، کمتر اززاویه توجه به جایگاه حقوق شهروندی مطرح می شد تا بتواند پاسداشت حقوق و آزادی زنان را در میان افکار عمومی جامعه گسترش بدهد، بلکه بحث “ حجاب و بی حجابی” که در اطلاعیه های گروه های گوناگون و شخصیت های مختلف ، پیش می رفت، عمدتا حول نسبت حجاب با آرمان های انقلاب همچون “ضدیت با امپریالیسم” ، “ حقوق نمایشی زنان در زمان شاه ” و .. دور می زد. خود زنان انقلابی معترض به حجاب اجباری نیز با توجه به این گفتمانها ، در آن زمان هیچ “ ابزار مناسبی” برای دفاع از خواسته خود نداشتند و فاقد هرگفتمان پذیرفته شده و مشروع(مشروع در میان نیروهای انقلابی) بودندکه بتواننددرچارچوب آن ازحقوق شهروندی و حق انتخاب پوشش خوددفاع کنند.“(ص. 196)

بدینگونه کتاب مورد بحث ضمن محکوم کردن اراده مستبدانه  حکومت ها دربرقراری نظمی غیردموکراتیک، که با تعرض به حوزه خصوصی آغازمیشود، روشنفکران وسیاسیون منتقد جامعه رانه تنها “مظلوم واقع شدگان” این بی عدالتی معرفی نمی کندبلکه   تاثیرسلوک فکری وگرایش های غیردموکراتیک را دراستقرار این نظم هرچند در لباس انقلابی و ضد استبدادی عیان می سازد. نویسنده،با نگاهی موشکافانه وارجاعات دقیق سهم یکایک جریان های اجتماعی وسیاسی موجود در جامعه را درایجاد نظمی  اجتماعی/سیاسی/فرهنگی  که با بیرق سنت/غرب ستیزی، به ستیز با مفهوم آزادی پرداخته ، نشان می دهد.

کتاب شامل پنج فصل است .فصل اول  تحلیل و تفسیر شرایط تاریخی و اجتماعی است  که منجر به کشف حجاب میشود. فصل دوم به رویکرد جریان های گوناگون سیاسی و مذهبی و نیز مدافعان حقوق زنان، به موضوع مطالبات عمومی و استراتژی های زنان در قبال این مطالبات می پردازد. چگونگی حضورجنبش زنان درسالهای 1320 تا 1342 هرچند که پیش از این در برخی از تالیفات و تحقیقات ویژه زنان طرح شده اما این بار با “ بازخوانی جهت دار کشف حجاب” همراه می شود.

 بررسی نسبت  گفتمان حقوق زنان با گفتمان ضد شاه و جایگاه بحث حجاب در این تعریف از مطالبی است که درفصل سوم به آن اشاره میشود. چگونگی پا گرفتن ریشه های پیدایش حجاب اجباری پس از انقلاب  57  در میان جریان های منتسب به جنبش ضد شاه در سالهای پیش از انقلاب، از قسمت های قابل تامل این فصل از کتاب است.

فصل چهارم به مقاومت ها و اعتراض های مستقل زنان نسبت به اجباری شدن حجاب اختصاص دارد. اعتراضی که بی اعتنا به انتقامجویی های انقلابی خاص آن دوران ،توانست گروه های متفاوتی از  زنان را هرچند بسیار کوتاه مدت اما حول یک مطالبه مشخص گرد هم آورد. حکایت رفتار حاکمیت به بهانه پدیده تازه مولود “ بدحجابی” با زنان و نیز مردان جامعه و چالش هایی که این مولود تازه درمیان جناح های مختلف حکومتی به وجود آورد از نکاتی است که در این فصل برآن تاکید شده است. تعریف حجاب و چرایی تاکید برآن از سوی حاکمیت به چهاردوره متفاوت در این بخش تقسیم شده است. چرخش کارکرد حجاب در این دوره ها از زمان انقلاب 57 تا انتشار فصلنامه خاتون پس از جنبش سبز در سال 1390، نشان می دهد که از موضوعیت قانون حجاب اجباری به نسبت جریان های  سیاسی و نظامی  حاکم در کشور و منطقه درهر دوره تعریفی متفاوت شده است. “اززمان مشروطیت تا به امروز “حجاب زنان” در سرزمین ما، یکی از چالش های مهم در پهنه بی مرز منازعات سیاسی برای بازسازی نظم اجتماعی مورد نظر دولت مردان،بوده است. چرا که آنان ساختن”نظم اجتماعی” مورد نظرشان را همواره ازراه دستکاری وتییردر”پوشش زنان” امکان پذیر میدانستند. از این رومی بینیم که بحث “ کشف حجاب” درزمان رضاشاه و پیش ازوی ( دردوران مشروطیت)… برای مردان روشنفکر و نخبگان سیاسی به منزله “ ساختن نظمی نو” بوده است.” (ص.212)“موقعیتی”(2) بودن تعریف حجاب در هریک ازاین دوره ها حاکی از آن است که جوهر  این قانون از ظن حاکمیت، که همانا حفظ عفاف در جامعه بود، از معنا تهی شده است. برقراری آن نظامی که با دخالت در حوزه خصوصی و از مسیر حجاب زنان آغاز شده بود در هریک از این دوره ها خود را آشکارا  نشان می دهد.

 فصل پنجم به نتایج برخی از تحقیقات میدانی انجام شده طی سالهای 79 تا 83 در موضوع حجاب اختصاص دارد. بررسی نتایج این تحقیقات نشان می دهد که حجاب درمیان اقشار گوناگون  شهری  با معیارها و تعابیر ویژه هرقشر تعریف می شود و امری کاملا خصوصی است . درنتیجه مردم با تعیین حدوحدود حکومتی در این امر خصوصی موافق نیستند.

کتاب “حجاب و روشنفکران” ضمن  مروری تاریخی در جنبش زنان و جنبش روشنفکری ایران ، به بازخوانی تحلیلی و انتقادی موضوع  حجاب پرداخته و ازاین روزن با نگاهی نو به رابطه سکولاریسم و دموکراسی می پردازد. رویکرد جامعه محور نویسنده در تحلیل و بررسی حجاب اجباری،  تولد نگاهی نوو جامع را در میان روشنفکران و کنشگران نوید می دهد که دیگر  “ حدیث مرده بردار کردن… ” را کنار خواهد گذاشت.

نگاهی عمیق به  نظام کنترل دولتی برحوزه خصوصی ،تاثیر این امر در محو دموکراسی و مسئله حجاب همچون دستاویزی در اجرای این روند، از ویژگی های این کتاب است. نویسنده با رویکردی مردم شناختی و جامعه محور مسئله حجاب و دموکراسی را از منظری جدید پژوهیده است. این تحقیق درکنار دیگر پژوهش هایی که دولت ها و قوانین را در برقراری نظامی غیردموکراتیک نقد می کنند،همچون تکمله ای برآنچه به گردن حکومت ها و دولت ها است ، تحلیلی جامع از رابطه حجاب و دموکراسی  به دست می دهد.

کتاب روشنفکران وجامعه،محاکمه عادلانه جامعه ای استبدادزده است، آنگاه که مسئولیت روشن و مشخص روشنفکران در دستیابی به دموکراسی درقبال مسئولیت انتزاعی ، ایدئولوژیک وسیاسی رنگ می بازد.

دقت ویراستار کتاب جواد موسوی خوزستانی ، موجب شده که  نثری روان ویکدست ، رویکرد نویسنده را در این پژوهش به درستی منتقل کند.

1.    “معصوم پنجم یا حدیث مرده بردارکردن آن سوار که خواهد آمد”. هوشنگ گلشیری.