خاتمی و هوادارانش

آرش غفوری
آرش غفوری

سلام خاتمی صفحه اصلی اینترنتی برای جمع آوری امضا و حمایت از سید محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری است که توسط ستادی به نام “آفتاب صبح امید” راه اندازی شده است. مجموعه ای متشکل از گروهی از طرفداران آقای خاتمی که بعد از عید ستادهای انتخاباتی او را کلید زده اند.

از لحاظ نوع برنامه ریزی کمپین، حضور در شبکه های مجازی، بازخود در رسانه های عمومی و تبلیغات سیاسی، کمپین طرفداران خاتمی به مراتب از دو کاندیدای دیگر محسن رضایی و محمد باقر قالیباف جلوتر است. این هر دو، ستادهای انتخاباتی خود را از ماه ها پیش راه اندازی کرده بودند و من به صورت مفصل در مورد برنامه ریزی انتخاباتی آنها در همین صفحه توضیح داده ام ( محسن رضایی و قالیباف ).

طرفداران خاتمی صفحات متفاوتی هم در فیس بوک دارند. از جمله این صفحات می توان به صفحه های سید محمد خاتمی، آفتاب صبح امید و مجله خبری خرداد اشاره کرد که البته این مجله به صورت دوهفتگی با هدف برجسته کردن نقش انتخاباتی خاتمی و اصلاح طلبان منتشر می شود. کاری که پیش از این، طرفداران سعید جلیلی با انتشار ماهنامه گفتمان انجام داده بودند اما کارشان ادامه دار نبود.

در این نکته کمتر کسی شک دارد که حضور انتخاباتی خاتمی بیشتر از همه به ضرر دو نفر است. اسفندیار رحیم مشائی و محمد باقر قالیباف. مشایی که سعی دارد با شعارهای انتخاباتی ملی گرایانه، مخالفت با الیگارشی اصول گرایی و حتی تولید تصور مخالفت با رهبری نظام، خود را به عنوان تنها کاندیدای آلترناتیو برای نظام معرفی کند بخشی از سبد رای خود را از طبقه متوسط جست و جو می کند. طبقه ای که اگر خاتمی کاندیدا شود به احتمال زیاد به سوی او میل می کند. چون اولن خاتمی در میان آنان به سبب ریاست جمهوری موفق هشت ساله اش اعتبار منبع دارد و در ثانی، به خصوص پس از حوادث جنبش سبز، در مقابل جریان محافظه کار سنتی یا همان اصول گرایان حاکم قرار گرفته است که در برنامه ریزی تبلیغاتی حامیان خاتمی هم احمدی نژاد و هم مجلسی ها را شامل می شود.

در عین حال قالیباف، مردی که همچنان سودای ریاست جمهوری دارد با حضور خاتمی، احتمال انتخاب خود را بسیار کمتر از آنچه که پیش بینی می کرد می بیند. قالیباف می داند که شانس و پتانسیل خاتمی برای رای آوردن از سبد رای او – که در جاهایی به خصوص مناطق شهرنشین، مشترک است - بسیار فزونی دارد و پیروزی خاتمی و شکست دوباره قالیباف، او را به یک محسن رضایی دیگر تبدیل می کند که همیشه وارد انتخابات می شود و در هر انتخاباتی هم اعم از مجلس و ریاست جمهوری شکست می‌خورد.

قالیباف در سال ۸۸ هم برنامه‌ای برای کاندیداتوری در مقابل محمود احمدی‌نژاد داشت. تنها پس از آنکه خاتمی اعلام کرد در انتخابات شرکت می‌کند بود که دستور تعطیلی ستادهای انتخاباتی‌اش را صادر کرد و البته بعد از آنکه خاتمی به نفع میرحسین موسوی کنار رفت، دیگر برای بازگشت دیر شده بود. از این رو در صورت حضور خاتمی شانس و البته تمایل قالیباف برای کاندیداتوری نهایی در ائتلاف موسوم به ۲+۱ (شامل قالیباف، ولایتی و حداد عادل) بسیار کمتر خواهد شد. قالیباف این را هم خوب می داند که هنوز فرصت رئیس جمهور شدن دارد و نمی خواهد کارت های بازی خود را به آسانی برای سال های بعد بسوزاند.

سایر اصول گرایان هم البته چندان راضی به کاندیداتوری خاتمی نیستند. آنها یک بار در سال ۸۰ با هشت کاندیدا به رقابت با خاتمی رفتند و البته به راحتی شکست خوردند. آن‌ها خوب می‌دانند حضور خاتمی اندک شانس بازیشان را برای کشاندن انتخابات به دور دوم و قطبی کردن آن از دست می‌دهد و به همین دلیل است که به مخالفت با خاتمی و کاندیداتوری‌اش می‌پردازند.

با اینحال از عمده دلایل کسانی که درون جبهه اصلاحات مخالف کاندیداتوری خاتمی هستند، به سال ۸۸ و انتخابات پر مناقشه ریاست جمهوری در آن سال بر می گردد که جنبش سبز و اصلاح طلبان پیشرو هیچ گاه نتیجه آن را نپذیرفتند. حصر میرحسین و کروبی، احتمال تقلب دوباره و برنامه اصلاح طلبان برای مواجه با آن از مهمترین سئوالاتی است که اصلاح طلبان در صورت کاندیداتوری خاتمی باید برای آن پاسخ داشته باشند. مقاله “اگر مشائی رئیس جمهور شود…” تلاش برای یافتن پاسخ برای برخی از این سئوال ها داشت. هواداران انتخاباتی خاتمی باید برای پاسخ دادن به پرسش های به مراتب سخت تر آمادگی داشته باشد.

 

پیشنهاد پروپاگاندایی

اصول گرایان با اینکه از سال ۸۴ خوب می‌دانستند پیروزی انتخاباتی احمدی‌نژاد پیروزی اصول گرایان نبود، اما بار‌ها با پروپاگاندای خود اینگونه وانمود می‌کردند که احمدی‌نژاد به دلیل انتساب به اصول گرایی رئیس جمهور شد. احمدی‌نژاد هم در یک قرارداد نانوشته، سعی می‌کرد از جریان اصول گرایی برای رسیدن به مقاصد خودش در سطوح بالای حاکمیت استفاده کند و فقط امتیازات محدودی با دامنه‌ای نه چندان گسترده به آن‌ها می‌داد. بعد از سال ۹۰ که ماه عسل طولانی اصول گرایان و احمدی نژاد و همچنین احمدی نژاد و آیت الله خامنه ای به پایان رسید و با توجه به نارضایتی عمومی در اداره کشور، اصول گرایان سعی می کنند که از ضعف های دولت احمدی نژاد اعلام برائت کنند. جدایی اصول گرایان و احمدی نژاد البته به نفع احمدی نژاد هست، چون او و نامزد انتخاباتی اش – مشائی یا هاشمی ثمره و یا الهام - را در مقابل الیگارشی بدنام اصول گرایانه قرار می دهد اما اصلاح طلبان برای بهره گیری تبلیغاتی حتمن باید کل جریان اصول گرایی را به عنوان یک پکیچ واحد شامل دولت و مجلس اصول گرا – ترکیب احمدی نژاد، حداد عادل و لاریجانی – تصویر کنند. اصول گرایان که زمانی نان رای آوری احمدی نژاد را می خوردند، امروز نمی توانند به راحتی از این انتساب دروغین، شانه خالی کنند.