آرش بهمنی
احمد شیرزاد، نماینده مجلس ششم در گفت و گو با روز، قطعنامه شورای امنیت در ارتباط با پرونده هسته ای ایران را، قطعنامه ای ملایم می خواند که در عین حال “پیامی سیاسی” دارد. متن گفت و گو را می خوانید.
آقای شیرزاد لحن قطعنامه اخیر را چگونه می بینید؟
قطعنامه های شورای امنیت معمولا متن حقوقی و کاملا فنی دارد و گزاره های سیاسی کمتر در آن ها پیدا می شود. مهم محتوای تصمیم هایی است که در قطعنامه ها دیده می شود. این قطعنامه در مقایسه با آنچه که خواست آمریکایی ها بوده، نسبتا قطعنامه ملایمی است. شاید بتوان گفت بیشتر قطعنامه ای سمبلیک است و محدودیت هایی که در عمل انجام می گیرد اثر فوری ندارد.
یعنی به نظر شما این قطعنامه جدی نیست؟
جدی است. یعنی در هر مرحله ای تصویب شود لازم الاجراست و با توجه به اینکه هر 15 عضو شورای امنیت به آن رای داده اند و در کمیته ای که بر تحریم نظارت خواهد کرد هم هر 15 عضو مشارکت دارند، علی القاعده لازم الاجراست و باید به آن عمل شود. اما نکته ای که هست این است که حدود تحریم ها شدید نیست و بیشتر می توان آن را یک پیام سیاسی به ایران تعبیر کرد که اولا نشان دهنده جدی بودن شورای امنیت در این زمینه است و ثانیا اینکه علی رغم تحلیلی هایی که در ایران بود امکان حصول توافق بین قدرت های جهانی وجود دارد. ممکن است این توافق ها به خواست های آمریکا به طور کامل نزدیک نباشد اما به هر حال نوعی توافق قابل حصول است.
چرخش چین و روسیه را چگونه ارزیابی می کنید؟
به نظر من چرخش نکردند، از ابتدا چنین مواضعی داشتند. آنها با اعمال تحریم شدید علیه ایران مخالف بودند و اساسا دوست داشتند مسئله از طریق مذاکره حل شود. اما وقتی در مذاکرات نتیجه ای نگرفتند چاره ای جز تصویب قطعنامه نداشتند. اما مهم ترین جایی که آنها می توانند روی قطعنامه تاثیر داشته باشند یکی این است که سرعت حرکت را بگیرند و برای ایران ایجاد فرصت کنند؛ دیگر اینکه مفاد قطعنامه ها را تعدیل کنند و به مسایل ضعیف تری تنزل دهند.
فکر می کنید مقامات ایرانی تاکنون واکنش مناسبی به موضوع نشان داده اند؟
اولین واکنش ها همان طور که انتظار می رفت محکومیت قطعنامه است؛ مثل بیانیه وزارت امور خارجه. اما اینکه نهایتا ایران چه تصمیم عملی برای مقابله با تحریم بگیرد طبیعتا مدتی زمان خواهد برد. در روزهای اخیر صحبت های تهدید آمیزی مثل واکنش شدید ایران در مقابل کشورهایی که به قطعنامه رای مثبت می دهند شنیده شد که مخاطب آنها، قدرت های بزرگ شورا مثل آمریکا یا اروپا نبودند، بلکه کشورهای دیگر عضو شورا مثل قطر را شامل می شد. اما در هر حال من بعید می دانم ایران بتواند تصمیم تندی بتواند بگیرد. در مورد مساله ساخت 300 سانتریفوژ هم، باید توجه داشت که درعملی شدن آن، چه به لحاظ فنی و چه سیاسی، جای شک و تردید زیادی دارد.
و در صورت عملی کردن این تهدیدات توسط ایران، چه خواهد شد؟
سیر این پرونده برخلاف تصوری که در ابتدای کار وجود داشت ـ منظورم زمانی است که پرونده به شورای امنیت ارجاع شد ـ بسیار کند خواهد بود. الان دیگر مشخص شده که روند حرکت بطئی است. البته در ماه های پایانی سال 84 که موضع گیری تند یاران باعث اجماع علیه ایران شد موضع گیری ها علیه ایران هم تند شد. اما در این مدت هم مواضع ایران تعدیل شد و هم آمریکایی ها با مشکلات جدی رو به رو شدند؛ از جمله درگیری ها در عراق و مخالفت روسیه و چین با تصمیمات آمریکا. به هر حال روشن است که اولین اقدام، در دست ترین اقدام است. بنابراین هر چند آنچه صورت گرفته برای هر ایرانی بسیار تلخ و ناگوار است، اما هنوز خیلی از راه ها باز است و بعید می دانم کار تندی علیه ایران انجام شود.
موضع گیری مقامات ایرانی روی اجماع علیه ایران چه قدر اثر دارد؟
اظهارات نسنجیده مقامات چیزی است که می تواند به پرونده سرعت دهد. البته در سطح تبلیغات و رسانه ها و سخنرانی ها تاثیر روشنی ندارد. ولی اقدامات و صحبت های تند در مورد مسایل مهم، مثل هولوکاست، روند را تسریع می کند و روند اجماع بعدی را سرعت می بخشد. با توجه به مشکلات آمریکا، این مهم ترین اجماعی است که آمریکایی ها توانستند انجام دهند و اجماع بعدی سخت است؛ اما آنها این مسیر را به همین صورت و به آرامی پیش خواهند برد. فکر می کنم ما نهایتا به راحتی قادر به باز کردن بن بست رو به روی خود نیستیم ولی طرف مقابل هم چنین مشکلی خواهد داشت.
یعنی هنوز نمی توان در مورد سرنوشت پرونده صحبت کرد؟
من فقط به یک نکته اشاره می کنم. شاید برای ما به عنوان شهروندان ایرانی خیلی مهم نباشد که آمریکا به اهداف خود رسید یا نرسید، مهم این است که ما به چه هدفی می رسیم و چه چیزی به دست می آوریم یا از دست می دهیم. متاسفانه انتقاداتی که در بسیاری از گفتمان های رسمی وجود دارد همین است که امریکا نتوانست نتیجه ای را که می خواست بگیرد و به همین دلیل آن را پیروزی تلقی می کنند؛ حداقل در این مورد خاص طرف مقابل یک گام به جلو برداشته است. بحث های فنی این مساله هم طولانی است و من قبلا نوشته ام. حتی اگر ما بتوانیم همه مشکلات سیاسی را نیز از جلوی راهمان برداریم و تمام مسایل فنی مرتبط با غنی سازی را پشت سر بگذاریم آن چه عایدمان می شود افزایش حدود 2 درصد تولید برق کشور است که فکر می کنم قیمت آن برق با توجه به هزینه های سیاسی و اقتصادی صدها برابر هزینه های ایجاد شده برای کشور است. وقتی هم که مساله را ناموسی و ملی می کنند این گونه گره می خورد.