شورای نگهبان بر سر دوراهی

آرش بهمنی
آرش بهمنی

» اصولگرایان هشدار می‌دهند

با نزدیک شدن به زمان اعلام رسمی کاندیداهای “صلاحیت‌دار” برای حضور در عرصه انتخابات توسط شورای نگهبان، گمانه‌زنی‌ها و درخواست‌ها برای رد یا تایید صلاحیت برخی چهره‌های مشهور شدت گرفته است و در این میان اکبر هاشمی‌رفسنجانی و اسفندیار رحیم‌مشایی، بیشترین اخبار و حاشیه‌ها را در این زمینه به خود اختصاص داده‌اند.

عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان، گفته است که “بررسی صلاحیت نزدیک به ۴۰ نفر از کل ثبت‌نام‌کنندگان برای شورای نگهبان جدی است”.

کدخدایی با اشاره به اینکه معیار بررسی صلاحیت کاندیداها، اصل ۱۱۵ قانون اساسی است، اضافه کرد: “شورای نگهبان براساس اعداد کار نمی‌کند و براساس معیار کار می‌کند و ممکن است شورای نگهبان هر ۴۰ نفر را برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری تأیید صلاحیت کند”.

کدخدایی همچنین با اشاره به سخنان احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان، که بدون نام بردن از هاشمی‌رفسنجانی، گفته بود “رئیس‌جمهور باید ساده‌زیست باشد، این نمی‌شود که با بنز برود و بیاید و خانه آنچنانی داشته باشد، همچنین باید به طبقات محروم توجه کند و دلش به حال محرومان بسوزد”، این اظهارات را “نظر شخصی” جنتی دانسته و گفته است: “جامعه ممکن است به اشرافی‌گری تمایلی نداشته باشد و این گونه مسائل تا زمانی که به عنوان یک امر خلاف مطرح نشود در شورای نگهبان بررسی نخواهد شد”.

طی روزها و هفته‌های گذشته، گرچه اخبار مختلفی پیرامون رد یا تایید صلاحیت کاندیداها مطرح شده، اما بیشترین گمانه‌زنی‌ها حول اکبر هاشمی‌رفسنجانی –ـ کاندیدای اصلاح‌طلبان ـ– و اسفندیار رحیم‌مشایی ـ– کاندیدای دولت –ـ صورت گرفته است.

سایت الف، متعلق به احمد توکلی، پیرامون امکان رد یا تایید صلاحیت هاشمی‌رفسنجانی، چنین نوشته است: “ طی روزهای گذشته از همین حیث فشارهای زیادی بر شورای نگهبان بوده است. نامه ۱۰۰ نماینده مجلس و بعد هم نامه هفت هزار و خرده ای حقوق دان و بعد از آن اظهارات آیت الله یزدی که هرچند اسم نبرد اما با توجه به سابقه اختلاف با هاشمی، سخنانش بر ردصلاحیت آیت الله تعبیر شد، گویای این قبیل فشارها است. یادداشت روزنامه کیهان که تائید صلاحیت هاشمی را خواسته یا ناخواسته همراهی با فتنه آمریکائی-اسرائیلی دانسته بود هم باید به این لیست اضافه شود. اظهارات روز جمعه آیت الله جنتی نیز توسط بسیاری جهت دار و کنایه آمیز علیه هاشمی تفسیر شد. در همین رابطه اخبار ضدونقیض هم فراوان است. خبر تائید و ردصلاحیت هاشمی در محافل به صورت درگوشی رد و بدل می شود. برخی معتقدند که ردصلاحیت هاشمی از عهده شورای نگهبان خارج است و برخی دیگر می گویند شورای نگهبان ردصلاحیت می کند اما رهبری حکمیت می کنند. برخی دیگر معتقدند که قانون درباره هاشمی صراحت دارد و مثلا دهقان عضو هیات رئیسه مجلس می گوید که اگر شورای نگهبان به مر قانون عمل کند حتما هاشمی ردصلاحیت می شود. اما برخی اظهارات آیت الله یزدی و آیت الله جنتی را اینطور تعبیر می کنند که چون شورای نگهبان به عنوان یک نهاد انقلابی نمی تواند آیت الله هاشمی را ۵۰ سال سابقه مبارزاتی و فردی که منصوب رهبری است ردصلاحیت کند، مجبورند موضع شخصی خود را فارغ از تصمیم شورای نگهبان اعلام کنند تا مقابل افکار عمومی از خود رداتهام سازند”.

اصول‌گرایان منتقد یا مخالف هاشمی، از دو مساله به عنوان دلیلی اصلی ردصلاحیت وی نام می‌برند. نخست نقش وی دراعتراض‌های سال ۸۸ – که پس از اعلام نتایج انتخابات مناقشه‌برانگیز ریاست‌جمهوری رخ داد – و همچنین کهولت سن وی و این نکته که هاشمی‌رفسنجانی با این سن و سال قادر به اداره امور کشور نیست.

جعفر شجونی، عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز،‌ با اشاره به همین مسایل گفته است: “شورای نگهبان باید با توجه به عملکرد و سن بالای هاشمی عدم احراز صلاحیت او را اعلام کند. سن هاشمی رفسنجانی بالاست و از آن تحرک و نشاط برخوردار نیست، ضمن آنکه عملکرد وی نیز در گذشته به هیچ وجه مناسب نبود. هاشمی سازش‌گر است و به راحتی تسلیم غرب می‌شود و به راحتی سخن از رابطه با آمریکا می‌گوید و این مواضع اصلا زیبنده مقام رئیس جمهوری نیست”.

هم‌زمان حمید رسایی، نماینده مجلس، در این زمینه چنین اظهارنظر کرده: “سن بسیار بالای هاشمی هرگز به او اجازه نخواهد داد تا در قامت یک مدیر پرتحرک و پرانرژی، به بدیهی ترین وظایف یک مدیر اجرایی بپردازد. برای این که بتوانید چنین موضوعی را به خوبی تصور کنید، کافی است پدر بزرگ هشتاد ساله ای را به یاد آورید که قرار است دخل و خرج یک خانواده ده نفره را تأمین کند. قطعا توقع چنین وظیفه ای از کسی در چنین سن و سالی، توقعی بیجاست. جایگاه این فرد مشورتی است، کاری که در حال حاضر با تدبیر رهبر انقلاب درباره هاشمی و وجودش در مجمع تشخیص مصلحت نظام در حال تحقق است”.

علاوه بر رسایی، محمد دهقان، از اعضای هیات رییسه مجلس، با اشاره به این‌که رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام “با کهولت سن خود صلاحیت کشورداری را ندارد”، گفته: “یک انسان ۸۰ ساله نیاز به مراقبت دارد و چگونه می‌تواند اداره کشور را به دست گیرد”.

مساله‌ای که مورد اشاره محمدرضا باهنر نیز قرار گرفته است: “در مورد آیت الله هاشمی هم قویا اعتقاد دارم که آمدنشان به مصلحت نبود و ایشان نباید وارد انتخابات می‌شدند. چون سن و سالشان در شرایطی است که شاید کشش سختی‌های اداره کشور را نداشته باشد. کشور در شرایط حساسی قرار دارد و به همین دلیل تاکید این است که شرایط هاشمی به گونه ای است که نمی‌تواند آن طور که باید فعالیت کند”.

پیش از این ۱۰۰ نماینده مجلس با ارسال نامه‌ای خطاب به شورای نگهبان، خواستار ردصلاحیت هاشمی‌رفسنجانی در انتخابات ریاست‌جمهوری شده بودند.

مساله کهولت سن هاشمی‌رفسنجانی، مورد اشاره مهدی طائب، رییس قرارگاه عمار، نیز قرار گرفته: “رئیس جمهوری قوت بدنی نیاز دارد و با وجود آن که هاشمی در دوره بعد از جنگ ایران را از خاک بالا آورد اکنون انرژی لازم را ندارد. هاشمی پیش از انقلاب زندان رفت، شکنجه شد، بعدها ترور شد، سال‌ها ویرانی بعد از جنگ را درست کرد، به دام کارگزاران افتاد و محصول کارش شد خاتمی و در گیر و دار با احمدی‌نژاد نیز همچنان مستهلک شد و به صراحت دیگر از وی چیزی باقی نمانده است”.

محمدسعید ذاکری نیز با انتشار یادداشتی در خبرگزاری فارس، پیرامون بررسی صلاحیت کاندیداها چنین نوشته است: “شورای محترم نگهبان بایستی به این پرسش به دور از مصلحت‌سنجی پاسخ گوید که فردی که براساس اسناد متقن و شواهد گوناگون - از جمله اظهارات اخیر وزیر محترم اطلاعات - به عنوان تکیه‌گاه اصلی و عامل مهم فتنه‌انگیزی در سال ۸۸ مطرح شد، آیا التزام عملی به قانون اساسی و ولایت فقیه دارد؟ آیا کسی که تحریک به قانون شکنی و به اردوکشی خیابانی برای ایستادن در برابر قانون داشته است، می تواند التزامی به قانون داشته باشد؟ وقتی فتنه‌ای به ابعاد سیاسی، امنیتی، اجتماعی، فرهنگی با حمایت مستقیم دستگاه‌های جاسوسی غرب و رژیم صهیونیستی در سال ۸۸ در داخل شکل گرفت و کسی که امروز در صحنه انتخابات به عنوان نامزد جریان حداکثری فتنه و ارتجاع کاندیدا شده، نه تنها از آن فتنه حمایت کرده که به صورت کاملاً آشکار آن را راهبری نموده است، چگونه می‌تواند با تأیید صلاحیت از سوی مهمترین نهاد نگهبان قانون اساسی در کشور روبرو شود؟ نکته آن است که اتفاقاً براساس اخبار و اسناد موجود برای جماعت هوادار وی در خارج و داخل کشور، اخذ تأیید صلاحیت او، حتی بیش از رأی‌آوری‌اش، اهمیت داشته و هر گونه «تأیید صلاحیت» وی به معنای مُهر تأیید او و رد فتنه‌انگیزی‌هایش و نیز به فراموشی سپردن فتنه سال ۸۸ شمرده خواهد شد. به راستی وجدان عمومی قاطبه مردمی که در ۹ دی ماه سال ۸۸ شعارهای ننگ و مرگ به فتنه‌انگیزان و حامیان و تکیه‌گاه اصلی آنان سر دادند، قبول خواهد نمود که حامی و دست‌اندرکار اصلی داخلی فتنه، اکنون با تأیید صلاحیت از سوی شورای نگهبان مواجه شده و صلاحیت ورود به عرصه کاندیداتوری ریاست جمهوری نظام اسلامی را داشته باشد؟ افزون بر این، وقتی اکثریت قاطع اعضای مجلس خبرگان رهبری، هاشمی رفسنجانی را نسبت به برخورداری مقام ریاست مجلس خبرگان رهبری ناشایست دانسته و او را فاقد صلاحیت برای ریاست این مجمع مهم مرتبط با رهبری دانستند، می‌توان وی را برای کسب مقام ریاست جمهوری دارای صلاحیت دانست؟”

نگرانی درباره تایید یا ردصلاحیت، اما پیرامون رحیم‌مشایی نیز وجود دارد. احمد بخشایش اردستانی، از اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس، در این زمینه گفته است: “در حال حاضر شورای نگهبان بر سر دو راهی قرار گرفته است،‌چرا که مشایی معروف به لیدر انحرافی و هاشمی منتسب به عامل به وجود آورنده فتنه است. اگر این دو از سوی شورای نگهبان تأیید شوند طرفداران شورای نگهبان و متدینین بر سر دو راهی قرار می گیرند، ‌چرا که تا کنون این دو به عنوان فتنه و انحراف شناخته می شدند،‌اگر به تأیید برسند صالح محسوب می شوند، لذا راهی جزاین وجود ندارد که هاشمی و مشایی با حکم حکومتی وارد عرصه رقابت شده و قطب های اصلی انتخابات را شکل دهند… بدون حضور هاشمی و مشایی حماسه سیاسی در انتخابات شکل نمی گیرد”.

رحیم‌مشایی خود پیش از این گفته بود که “در انتخابات به این فکر نمی‌کنیم که ما را رد می‌کنند و ما براساس یک تکلیف آمده‌ایم و راه نورانی انقلاب پایان ندارد. ما برای رقابت انتخاباتی نیامده‌ایم و هیچ‌کسی رقیب ما نیست. ما ایجابی و اثباتی وارد انتخابات می‌شویم و می‌خواهیم اندیشه‌های بلند انقلاب و دین حقیقی اسلام را به جهان عرضه کنیم”.

نگرانی اصول‌گرایان اما از واکنش احتمالی احمدی‌نژاد به ردصلاحیت مشایی است. مساله‌ای که به نظر می‌رسد برخی اطرافیان رییس دولت را نیز نگران کرده است. به گونه‌ای که محمد جعفر بهداد، معاون سیاسی دفتر رییس‌جمهوری، گفته است: “همه ما به علل عقلانی، اعتقادی یا عاطفی دوست داریم یکی از نامزدها تایید صلاحیت شود و در انتخابات رای بیاورد و رییس‌جمهوری شود، اما این گرایش و کشش نباید به کیفیت یا به اندازه‌ای باشد که اگر به خواسته‌مان نرسیدیم، عنان از کف بدهیم و امان جامعه را بگیریم؛ طبیعی است همه راه‌های قانونی را می‌توان با حفظ آرامش و منطق پیمود و درنهایت هم تسلیم قانون ماند. این‌که شورای نگهبان در تصمیم‌گیری درباره احراز صلاحیت نامزدهای انتخابات دچار خطا شود، امر محالی نیست، اما نحوه و زمان پرداختن به این خطا و پیگیری حق آن‌قدر مهم است که چنانچه بی‌دقتی شود، مخاطرات و خسارات بسیاری را متوجه منافع و مصالح ملی می‌کند؛ اینجاست که مدعیان قانونمداری و وفاداری به نظام آزموده می‌شوند. احمدی‌نژاد ده‌ها‌میلیون طرفدار دارد که خواستار ادامه راه و مرام دولت نهم و دهم هستند و آقای احمدی‌نژاد هم نمی‌تواند از پیگیری این مطالبه عمومی صرف‌نظر کند؛ بنابراین ایشان این خواسته را تا تحقق آن دنبال خواهد کرد و البته در این مسیر تابع قانون و امر رهبر انقلاب خواهد بود؛ زیرا معتقدیم گاهی آنچه را ما در آیینه نمی‌بینیم، رهبر حکیم انقلاب در خشت خام می‌بینند”.

پیش از این البته اصول‌گرایان نسبت به واکنش‌های احتمالی احمدی‌نژاد هشدار داده‌اند. مهدی طائب، رییس قرارگاه عمار، در این زمینه چنین اظهارنظر کرده: “چند احتمال وجود دارد اول این‌که ایشان تمکین کند و بپذیرد و از خدا می‌خواهیم که این اتفاق بیفتد، دوم این‌که ایشان تمکین نکند و بگوید انتخابات را برگزار نمی‌کنیم در نتیجه عدم کفایت سیاسی ایشان توسط مجلس اعلام می‌شود، این سناریو، سناریویی است که همراهی جریان فتنه و انحرافی با یکدیگر آشکار می‌شود. احتمال دیگری هم وجود دارد و آن این است که ایشان بگوید شما آقای هاشمی را تأیید کردید اما مشایی را تأیید نکردید و اگر ایشان در جریان فتنه نیست پس چه کسی در فتنه هست؟ آقای احمدی‌نژاد می‌گوید شما همه آدم آقای هاشمی هستید و این عدم تأیید صلاحیت شما غلط است و من تمکین نمی‌کنم و یک انتخابات مخدوش را رقم می‌زند. اگر ایشان تمکین نکند، انتخابات زیرسؤال می‌رود و این همان چیزی است که جریان فتنه در سال ۸۸ دنبال کرد، یعنی حضور ۴۰ میلیونی به فراموشی رفت، در صورت خدشه در انتخابات جایگاه بین‌المللی جمهوری اسلامی در این انتخابات کاهش می‌یابد”.

روزنامه کیهان، که مدیرمسوول آن توسط رهبر جمهوری اسلامی منصوب می‌شود، در این زمینه نوشت: “شورای محترم نگهبان مسئولیت دارد مُرّ قانون را درباره همه وابستگان به جریان فتنه و حلقه انحراف (بازوی مکمل و پارسنگ در خدمت فتنه‌گران) به اجرا بگذارند. معنای این سخن آن است که شورای نگهبان حق ندارد سر اصول کلی انقلاب و منافع ملی کمترین تخفیفی بدهد. اینجا موقعیتی است که باید محکم پای اصول انقلاب و ملت مستضعف و بی‌پناه- که جرم آنها نزد طواغیت دنیا و شیطانک‌های داخلی، مطالبه اسلام و عزت و استقلال و عدالت می‌باشد- ایستاد. مسئله این است که طیف‌های فتنه‌گر و منحرف پس از فتنه‌انگیزی‌های مکرر می‌خواهند به واسطه گرفتن تایید شورای نگهبان، اصطلاحا خود را سفید کنند و با تاییدیه این شورای محترم، تمام آن پرونده‌های سنگین خیانت را به بایگانی بسپارند”.

هم‌زمان سایت رجانیوز، نزدیک به جبهه پایداری هم درباره کاندیداتوری مشایی و هاشمی‌رفسنجانی چنین نوشته است: “وحدت استراتژیک و همپوشانی جالب توجه بسیاری از رفتارها و اقدامات جریان خاص در دولت و هاشمی رفسنجانی باعث شده تا این دو نفر توانایی خلق یک رقابت آشکار دو قطبی با محوریت یکدیگر را نداشته باشند چرا که هر دو ماهیتا نمایندگی دو گفتمان بسیار مشابه را برعهده دارند، دقیقا مشابه آنچه از سالهای اولیه دهه ۷۰ بوقوع پیوست و بخشهایی از چپ و راست در مسیر انحراف از اصول انقلاب با یکدیگر به وحدت رویه رسیدند،‌ امروز در میان بخشهایی از دولت و جریان هاشمی رفسنجانی رخ داده است و طبیعی است که این دو به علت تشابهات رفتاری و عملکردی خود در بسیاری از حیطه ها، توانایی ایجاد دوقطبی کاذب میان خود را نداشته باشند و بخش قابل توجهی از مردم، کاندیدای مورد نظر خود را در میان دیگر افراد حاضر در صحنه جستجو کنند”.