حرف اول

نویسنده

کارت پستال های صادق هدایت سرمنار!

جهانگیر هدایت

یکی از دوستانی که ضمنا ناشر نیز هست در ملاقاتی که داشتیم کارت پستال های صادق هدایت را دیده اظهار علاقه کرد که کارت پستال ها را به صورت آلبوم نفیسی چاپ کنیم. این گفت و گو باز می گردد به سال 1385. قبلا آلبومی از کارت پستال های صادق هدایت چاپ شده بود که فقط نیمی از کارت پستال ها را در خود داشت و اکنون قرار شد تمام 200 کارت پستال های صادق هدایت با شکل و شمایل تازه ای آماده شوند. آماده سازی کارت ها مستلزم کارهای بسیاری بود مانند ترجمه کارت های زبان فرانسه و انگلیسی- تشخیص گیرندگان کارت ها و نوع ارتباط آن ها با صادق هدایت- توضیح مسایلی که در کارت مورد اشاره قرار گرفته اند و از این قبیل.

در فراهم و آماده کردن این کار لااقل 6 ماه فعال بودم. سرانجام طرح آلبوم جدیدی از کارت پستال های صادق هدایت آماده شد. در این آلبوم علاوه بر تصویر و دست نوشته صادق هدایت و متن حروف چینی شده درباره هر کارت پستال توضیحات لازم داده شده و حتی محتوای آن تحت تجزیه و تحلیل قرار گرفته به طوری که خواننده اطلاعات بسیار دقیقی از زندگی و حوادث و حال و احوال صادق هدایت کسب می کند. این آلبوم توسط طراحان قدرت مندی تنظیم شد، و بالاخره در تاریخ 12/9/1386 برای کسب مجوز چاپ به وزارت ارشاد تحویل داده شد.

شروع شد:

دلبر جانان من/برده دل و جان و من/ برده دل و جان من/ دلبر جانان من

رفت و آمد ناشر نزد متصدیان مربوطه شروع شد. ایرادها آغاز گردید:

چرا در گنجه وازه؟/ دامن تو درازه؟/ دختر اون پیر زنه/ چرا گرامافون می زنه؟

چرا صادق هدایت 80 سال پیش برای فلان دوست یا قوم خویش این جوری نوشته و ممیزین موشکاف که به شدت از امنیت و اخلاق و بقیه چیزها حراست می کردند بسیارنگران شدند که مطالب کارت پستال ها درست است مال متجاوز از نیم قرن پیش است ولی چون نویسنده مشکوکی آن ها را نوشته باید خیلی مراقب بود.

و اما در این کارت پستال ها رمز و راز ها و کدهای جاسوسی وجود دارد. صادق هدایت برای یکی نوشته:خدواندگارا تصدقت گردم- برای دیگری نوشته: تصدقت گردم- برای سومی نوشته: قربانت شوم- برای آن دیگری نوشته: یا حق و حتی برای کسانی نوشته یاهو. بر اساس بررسی  که به عمل آمد این طور عناوین گوناگون نوشتن کدهایی بوده بین او و سی آی ا – اینتلیجنت سرویس- موساد- کاگ ب و بالاخره دراویش شاه نعمت الهی.

در این کارت پستال ها اطلاعات و مسایل مملکتی رد و بدل می شده بنابراین این ها کارت پستال نیست، جواسیس پستال است. گرچه مربوط به 70 سال پیش می باشد، ولی نباید تجدید چاپ شوند.

در یک مرحله از این ممیزی این آلبوم رفت روی میز مدیر وقت کتاب و آن جا بایگانی شد! آقای مدیر که این آلبوم را روی میز خودش دید در بازداشتگاهی که توی اطاق خودش تعبیه کرده بود آلبوم را به بند کشید. وقتی این مدیر کارآمد رفت و دیگری آمد جسد کتاب های زندانی را از اطاق رییس بیرون کشیدند که آلبوم ما هم یکی از آن ها بود. دوباره حرکت شروع شد. این بار چون تصمیم گیری برای ممیزها مشکل بود فرستادند به کمیسیون. مدتی هم آلبوم بدتر از توپ فوتبال این طرف و آن طرف پرتاب شد و بالاخره خواجه بر سر منار گنبد با فرهنگی ساخت.

نظر داده شد که این آلبوم غیر قابل چاپ است بردارید بروید دنبال کارتان که این بررسی دقیقا تا 5 خرداد 1388 طول کشید. یعنی حدود 538 روز این آلبوم تحت بررسی بود. یک سال و 193 روز. حالا بگویید توی این ممملکت کار نمی کنند  و کارها کند پیش می رود و از این حرف ها بزنید! البته ساختن گنبد بر سر منار کار آسانی نیست و همین قدر ها هم طول می کشد.

ولی وقتی مردم دنیا دیدند که بالای منار چه گنبد خوش هیبتی ساخته شده انگشت حیرت به دندان گزیدند. اما این فقط آلبوم کارت پستال های صادق هدایت نیست که رفته سر منار. چه کتاب ها، چه شعر ها، چه فیلم ها، چه نقاشی ها، چه هنرها رفته اند سر منار . به این ترتیب تمدن و فرهنگ و هنر و ادبیات ما بالای منار آویزان است. باید دست به دعا برداریم که منارساز را به زمین گرم بزند.

خبر خوش آن که در همین زمان اندک سه ناشر خارجی اظهار تمایل بسیار کرده اند که آلبوم کارت پستال های صادق هدایت را از سر منار آزاد کرده در اروپا یا آمریکا چاپ و در سطح جهان منتشر کنند.

 

برگرفته از کارنامه – شماره 8