با ایران هسته ای چه باید کرد؟

نویسنده

» مقاله کانزاس سیتی در باره برخورد اسرائیل

اوری درومی

 

بیست سال پیش، به عنوان سخنگوی دولت اسرائیل، یک روزنامه نگار انگلیسی را به دفتر اسحاق رابین، نخست وزیر وقت اسرائیل، همراهی می کردم. موضوع مصاحبه - شاید حدس می زنید - شکست گفتگوهای صلح میان اسرائیل و فلسطینیان بود (اوائل سال 1993، قبل از پیمان اسلو). رابین که با بی تفاوتی در مورد این موضوع صحبت می کرد، ناگهان به جلو خم شد و در چشمان روزنامه نگار نگاه کرد و گفت: “این مساله را باید قبل از اینکه ایران اتمی شود حل کنیم.”

ما هر دو تعجب کردیم. چرا ایران؟ این کشور تازه از جنگ خونینی با عراق بیرون آمده بود. از چه هسته ای شدنی صحت می کنیم؟ روزنامه نگار انگلیسی سپس سئوال جسارت آمیز خود را مطرح کرد. “آیا شما قصد دارید ایران را، مانند بمباران عراق در سال 1981، بمباران کنید؟” رابین تکیه داد و گفت: “مساله ایران هسته ای مساله تمام دنیای آزاد است.”

روزنامه نگار که می دانست من یک افسر ذخیره نیروی هوایی ارتش اسرائیل هستم پرسید آیا مانوور هایی که همان هفته در جنوب اسرائیل در جریان بود برای آمادگی برای حمله به ایران انجام می شود. من گفتم نیروی هوایی در آمادگی دائمی به سر می برند. عنوان خبر روز بعد: “در حالیکه نخست وزیر اسرائیل میگوید ایران هسته ای مساله همه دنیای آزاد است، درومی تائید کرد که نیروی هوایی اسرائیل در حال آمادگی است.” درس مهمی در روزنامه نگاری بود.

دو دهه می گذرد و اکنون ایران هسته ای مساله دنیای آزاد است و در همان حال نیروی هوایی اسرائیل خود را برای تمام شرایط محتمل آماده می سازد. رابطه میان این دو عامل هم حداقل امروزه خیلی بیشتر از زمان رابین مشهود است. ولی بحث ها اکنون از “دنیا و بخصوص آمریکا باید مساله ایران هسته ای را حل کند” به “ایران هسته ای تهدیدی برای موجودیت اسرائیل است و ما نخواهیم گذاشت تحقق پیدا کند” تغییر کرده است.

مساله اصلی آن است که “ما” که از آن سخن می گویند چه کسی است که قرار است تاسیسات هسته ای ایران را نابود کند: آمریکا؟ ناتو؟ اسرائیل، به تنهایی؟ جواب این سئوال قبلا مبهم بود؛ امروزه عده بیشتری معتقدند اسرائیل باید به تنهایی عمل کند.

هفته گذشته اسرائیل یک موشک دوربرد را آزمایش کرد که نشان دهنده توانایی این کشور بود. اخباری هم در مورد خرید زیر دریایی دیگری از آلمان نیز به بیرون درز کرد که نشان دهنده قابلیت دیگر اسرائیل است. در یک حرکت مطبوعاتی دیگر معلوم شد اسرائیل در حالا انجام مانوور پیچیده ای در ایتالیاست. لازم نیست کارشناس برجسته ای بود تا درک کرد که هواپیماهایی که بتوانند 1000 مایل به سمت غرب پرواز کنند، همین کار را به سمت شرق هم می توانند انجام دهند.

از سوی دیگر بحث های بسیار گسترده ای در مورد احتمال حمله اسرائیل به ایران در اسرائیل به راه افتاده است. این بحث ها با اظهارات رئیس سابق موساد شروع شد که نخست وزیر را از حمله احتمالی به ایران بر حذر داشت.

او معتقد بود آثار منفی این حمله بیش از وجوه مثبت آن است.  برخلاف حمله سال 1980 به تاسیسات هسته ای عراق که در یک جا متمرکز بود، تاسیسات هسته ای ایران متفرق و پنهان است و نابودی کامل آنها کار خطیری است.

مخالفین با این حمله، هشدار دادند که ایران سلسله ای از عملیات تلافی جویانه را پیش بینی کرده است که از بستن تنگه هرمز گرفته تا فعالیت های  حزب الله در سطح بین المللی و کمک به سوریه برای حمله به اسرائیل را در بر می گیرد.

اسرائیلی ها این روزها گیج شده اند. از یک سو همواره گفته شده که در مورد ایران اسرائیل نباید به تنهایی عمل کند. از سوی دیگر رهبران کشور گفته اند در لحظه ضروری، اگر دنیا از عمل کردن سرباز زند، اسرائیل به تنهایی از خود دفاع می کند. آیا اکنون در این مقطع ضروری قرار داریم؟

دگن، رئیس سابق موساد از این بابت مطمئن نیست و بروس ریدل، مامور سابق سیا هم حتی معتقد است که یک ایران هسته ای آخر دنیا نیست. او می گوید: “ایران هسته ای مانند سایر کشورهای هسته ای عمل خواهد کرد. ایران دیوانه نیست و خودکشی نخواهد کرد. این کشور سعی خواهد کرد بر کشورهای غیر هسته ای برتری پیدا کند ولی از تعارضاتی که منجر به درگیری هسته ای با یک قدرت هسته ای دیگر شود، پرهیز خواهد کرد. بعید است که ایران به جنگی هسته ای با اسرائیل دست بزند یا اختیار استفاده از سلاح هسته ای خود را به نمایندگان خود واگذار کند.”

حق با کیست؟ بنجامین نتانیاهو که خواهان اقدام اسرائیل برای متوقف کردن ایران است؟ یا میر دگن، رئیس سابق موساد؟ یا بروس ریدل، مامور سابق سیا؟

خبر خوب این است که من دیگر سخنگوی دولت نیستم و لازم نیست همه این ها را توضیح دهم!

منبع: کانزاس سیتی - 7 نوامبر