سران دراز فتنه و چکمه پوش کوتوله

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

یک آقای کاشانی، منظورم آن یکی آقای کاشانی بود، یک مقداری قدش کوتاه بود و با یک خانم عروس قد بلند ازدواج کرده بود. شب اول با هم رفتند برای کارهای بنیادین، دیدند یک گربه دم حجله است، داماد هر چه فکر کرد یادش نیامد که سگ زرد برادر شغال است یا گربه را دم حجله می کشند، عروس اصلا کاری به گربه نداشت. کار که خیلی طول کشید بالاخره عروس حوصله اش سر رفت، سرش را مثل آقای قرائتی تکان داد و با همان لهجه کاشانی اش گفت “آقا دوماد! اول یه کار رو تموم بکن، بعد برو سراغ کار دوم.” بالاخره اینجور مشکلات برای آدمهای قدکوتاهی که تجربیات کاماسوترایی نداشته باشند، پیش می آید.

به همین دلیل است که ما بالاخره نفهمیدیم نظام جمهوری اسلامی در اوج اقتدار است یا در حضیض استیصال؟ البته تجربه جمهوری اسلامی و انقلاب ایران نشان می دهد که همیشه قبل از عقب نشینی تند ترین حرکت ها صورت می گیرد و معمولا در این حالت دست راست حکومت به دست چپش می گوید شکر زیادی نخورد، از یک طرف می بینی متکی به عنوان یکی از عوامل تنش در دولت دهم کنار می رود تا احمدی نژاد قدرت بیشتری پیدا کند، بعد از ده روز نوزده مشاور رئیس جمهور را می اندازند توی کیسه زباله و می گذارند دم در شهرداری آنها را بازیافت کند. حجت الاسلام اولترا تندرو، آقا تهرانی اعلام کرد که “ تعلل در برخورد با سران فتنه معنایی ندارد.” دولت آبادی دادستان کشور هم گفت “سران فتنه به زودی محاکمه می شوند.” اما محسنی اژه ای، متخصص بخش دهان و دندان و سخنگوی قوه قضاییه با اشاره به اظهارات دادستان تهران در نماز جمعه اظهار کرد آقای دولت‌آبادی نگفتند که سران فتنه به زودی محاکمه می‌شوند.

اژه ای تاکید کرد که محاکمه سران فتنه اقتضائاتی دارد که هر وقت زمینه‌های آن فراهم شد، صورت خواهد گرفت. احتمالا تا هفته آینده مواضع زیر صورت خواهد گرفت:

حداد عادل( فردا): “منظور اژه ای این نبود که محاکمه سران فتنه بزودی صورت نمی گیرد.”

دولت آبادی( سه روز بعد): “منظور حداد عادل این بود که سران فتنه را خیلی محاکمه می کنیم.”

صادق لاریجانی( یک هفته بعد): “منظور دولت آبادی این بود که سران فتنه را حالا حالاها محاکمه نمی کنیم.”

نتیجه گیری اخلاقی: شما اول فکرتو بکن بعدا حرف تو بزن.

 

ساختار شکنان معنوی و مادی

خیلی فکر کردم منظور این حاج آقا گروهبان گارسیای ام القرای اسلام چیست؟ تا حالا فکر می کردم ساختار نظام کلا یک چیز مادی است. ولی سرلشگر فیروزآبادی گفت “مردم در مقابل شکنندگان ساختار معنوی نظام می ایستند.” البته من تا امروز خبر نداشتم که چیزی از ساختار نظام، اعم از مادی و معنوی اش باقی مانده که کسی قصد شکستنش را داشته باشد. اگر منظور از ساختار، سه قوه است، که فعلا قوه مقننه از راس امور آمده به ته امور، قوه مجریه هم روزی دو نفر از آن استعفا می دهد، سه تا برکنار می شوند، قوه قضائیه هم از صبح تا شب در حال تغییر تصمیم گیری است، مجلس خبرگان هم که رئیس اش تحت تعقیب است، شورای تشخیص مصلحت نظام هم که لنگ هایش به سمت آسمان نشانه رفته، شورای نگهبان هم که در حال شیمی درمانی است، از همین یک سال قبل رهبر نظام هفتاد درصد ساختار نظام را خودش نابود کرد بعد هم تبر را انداخت گردن احمدی نژاد، او هم انداخته گردن رحیم مشائی، فکر کنم منظور فیروزآبادی از اینکه “مردم در مقابل شکنندگان ساختار معنوی نظام می ایستند” این است که ساختار مادی چون قبلا شکسته دیگر کسی روبروی شکنندگان آن نمی ایستد. البته من نمی دانم چرا اخیرا همه اینجوری حرف می زنند:

اصولا به نظرم فارسی چه شکر باشد چه شکلات زبان سختی است.

 

کلاغ های ورپریده خانه فاطی

اگر کسی به شما بگوید که سه سال بعد مهدی هاشمی در یک سخنرانی در دانشگاه اهواز خواهد گفت “ علی خامنه ای باید مواضع اش را در مورد کودتای سال 88 شفاف تر بگوید” باور خواهید کرد؟ مطمئنم تعداد کمی چنین احتمالی می دهید. ولی فرض کنید سه سال قبل کسی به شما می گفت که همین آقای غلامحسین عصابدست، یعنی غلامحسین الهام، که نه بار است نه به دار است، فقط اسمش شوهر فاطی بیکار است، امسال خواهد گفت “هاشمی رفسنجانی باید شفاف موضع گیری کند” کسی باورش می شد؟ همین است که آدم باورش نمی شود که دو سال بعد همین طوطی شیرین سخن، یا آن طاووس رنگین بال، تبدیل بشود به یک کلاغ ورپریده که به محض اینکه کلاغه بپرد به کسی، فورا زنش به او بگوید کسی که به ما نپریده بود، کلاغ ورپریده بود.

 

نوزده مشاور برکنار شدند

اصلا این مملکت همه چیزش تکان دهنده است. بگوئیم مملکت گل و بلبل؟ بگوئیم مملکت امام زمان؟ بگوئیم مملکت تاریخی سه هزار ساله؟ بگوئیم چی؟ اصلا از چه چیزش برایتان بگویم که تا حالا نشنیده باشید. در همین یک هفته گذشته، یک وزیر، دو معاون وزیر و 21 مشاور وزیر یا استعفا دادند یا برکنار شدند. فرض کنید شما یک خارجی هستید، می شنوید که یک رئیس جمهور در یک روز 19 مشاورش را برکنار کرده. چه احساسی پیدا می کنید؟ جالب این است که خیلی از این مشاورها مثل مهدی چمران و داوود دانش جعفری خودشان هم خبر نداشتند که مشاور رئیس جمهور هستند. امروز چمران اعلام کرده که من مشاور رئیس جمهور نبودم. واقعا آدم بی شعوری است این آقای چمران، فکر می کند اگر کسی مشاور رئیس جمهور بشود خودش می فهمد. به همین دلیل است که من می گویم اگر فردا یکهو در خانه تان باز شد و یک نامه آمد و از خدمات شما در سه سال گذشته قدردانی و با استعفای شما موافقت شد، بیخودی آبروریزی راه نیاندازید بگوئید که من اصلا مشاور نبودم که برکنار بشوم. همین آقای هاشمی شاهرودی هم ده سال رئیس قوه قضائیه بود، آخرش وقتی در جلسه معارفه اش بود متوجه شد که در تمام این ده سال که داشت فحش خواهر و مادر می داد به مرتضوی و او را ظالم می خواند، می توانست یک حکم کوچولو بدهد و او را برکنار کند. ولی اصلا خبر نداشت که رئیس قوه قضائیه است. حالا من از صبح به شک افتادم می گویم نکند این آقای قالیباف هشت سال است رئیس جمهور است و خودش خبر ندارد، یک دفعه وسط کار می بینی مجلس تازه طرح عدم کفایت سیاسی اش را صادر می کند، تازه متوجه می شود که این مارمولک (طبیعتا منظورم از مارمولک احمدی نژاد است، وگرنه برای آقای هاشمی یک چیز دیگر می گویم) شش سال است به جای او نشسته و کلی دارد حال و حول می کند.

 

خامنه ای به آرزویش رسید

به حضرت عباس اگر آقای خامنه ای سه سال قبل اصلا به فکر هدفمند کردن یارانه ها بود. به پیغمبر اگر این آقای خامنه ای اگر همین دو سال قبل اصلا می دانست هدفمند شدن یارانه ها یعنی چی و اصولا به چه دردی می خورد. به حضرت جرجیس اگر آقای خامنه ای پنج سال قبل اگر ایکی ثانیه به یارانه و هدفمند و این چیزها فکر کرده بود. من مطمئنم حتی خود احمدی نژاد هم یک ماه قبل می خواست نیروگاه هسته ای را افتتاح کند و بعد بگوید آرزوی ما افتتاح نیروگاه هسته ای بود ولی چون فعلا ویروس افتاده به جان سانتریفیوژ ها، طرح هدفمند شدن یارانه ها را کاچی به از هیچی انتخاب کردند و شوخی شوخی شد موضوع اصلی زندگی ما. آخر این چه حرفی است آقای خامنه ای می زند که “هدفمند کردن یارانه ها سالها جزو آرزوها بود.”