نگرش هگلی هاشمی

حامد زارع
حامد زارع

مصیبت یا فضیلت اهالی خیابان لویی پاستور این است که همسایگان خود را به خوبی می شناسند اما چندان نمی بینندشان؛ اگر ببینندشان یا در قاب تلویزیون است و یا در صفحات یومیه ها! از قضا من و همسرم در خانه ای رحل اقامت افکنده ایم که یک سمت اش رو به نهاد ریاست جمهوری است و سمت دیگرش به بیت رهبری می رسد. البته همسایه قوه قضائیه، مجمع تشخیص و مجلس سنای سابق به حساب می آئیم. صبح یکشنبه دوم آبان فرصتی به دست داد تا با یکی از این همسایگان مان دیدار داشته باشیم. دیداری با پخته ترین سیاستمدار نظام فعلی در زیباترین کاخ نظام قبلی! گزارشی از دیدار با علی اکبر هاشمی رفسنجانی در کاخ مرمر در ادامه می آید.

کمتر کسی را از جمعی که قرار بود با هاشمی دیدار داشته باشیم، می شناختم. من به دعوت محمد اسماعیل حق پرست آنجا حضور داشته باشم و به جز برخی از همکاران روزنامه نگارم، بقیه را تا کنون ندیده بودم. اما از همه اینها مهمتر دیدن کسی بود که تا کنون از نزدیک او را ندیده بودم. در سالن دیدار نشسته بودیم که مرا صدا کردند و خواستند که از سالن بیرون آیم. من به چهار نفر دیگر پیوستم که هیچ یک را نمی شناختم. با هم به اتاق مدیر کل تشریفات مجمع تشخیص رفتیم و او آئین اینگونه دیدارها را می خواست به جا آورد. ما پنج نفر از اندرونی کاخ به پشت در اتاق کار هاشمی رفسنجانی رفتیم و منتظر شدیم که به نمایندگی از جمع با او سلام و احترامی داشته باشیم. تقریبا چهار دقیقه طول کشید تا هاشمی از اتاق کارش خارج شود.

در این مدت من خود را به معماری عمارت شکوهمند کاخ مرمر سپرده بودم. ما دقیقا زیر گنبد کاخ ایستاده بودیم که دو طرفش نقاشی عظیمی از تخت جمشید و پل ورسک بر دیوار منقش بود و چهار سوی محیط نیز به زیباترین شکل نقش آفرینی شده بود. محو هنرهای اطرافم بودم که گفتند: «حاج آقا تشریف آوردند» علی اکبر هاشمی رفسنجانی، کسیکه بعد از آیت الله خمینی، مهمترین شخص زنده و تاثیرگذار در وقوع انقلاب اسلامی و تاسیس استمرار جمهوری اسلامی بود و 8 سال رئیس مجلس، 8 سال رئیس جمهور، رئیس فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام و نیز رئیس مجلس خبرگان رهبری بود، روبرویم ایستاده بود. مسئول تشریفات من و چهار نفر دیگر را یک به یک معرفی می کرد و هاشمی نیز با لبخندی دستان ما را محکم در دستانش می گرفت. پس از سلام و احترام و تشریفات معمول، وی شروع کرد از پله های کاخ پائین رفتن و ما هم پشت سرش حرکت کردیم و به اتفاق هم وارد سالن دیدار شدیم.

سخنان علی اکبر هاشمی رفسنجانی در این دیدار که البته از طرف روابط عمومی مجمع منتشر نشد، برای نخستین بار بود که در دیداری علنی مطرح می شد. وی روند تاریخ را رو به سوی پیشرفت و آزادی دانست و این انگاره هگلی را چندین بار متذکر شد. هاشمی عملکرد دولت پس از انتخابات را نادرست خواند و به حاضرین اطمینان داد که با وجود کم شدن تجمعات معترضین، اما اعتراض در جامعه وجود دارد. او آینده را بسیار روشن می دید و می گفت که بی تردید دولت در برنامه هایش ناکام خواهد ماند. وی با اشاره به توقیف مطبوعات و دخالت نابجای دولت در علوم انسانی، به وضوح موضع گیری کرد که امروزه نمی توان مردم را بی سواد خواست. چه اینکه مردم هم با سواد هستند و هم چشم دارند و اوضاع را می بینند و به این اوضاع انتقاد نیز دارند و همین مردم آینده را می سازند. وی در بخشی از سخنان اش گفت که امروزه تاریخ مثل تاریخ 200 سال گذشته نیست که یک سرلشکر کودتایی کند و همه را سرکوب کند، امروزه با آگاهی هایی که وجود دارد، سرکوب امکان ناپذیر است. هاشمی رفسنجانی با اشاره به توجهش به طبقه متوسط در دولت پنجم و ششم، تحرکات دولت در مسیر از بین بردن طبقه متوسط ایرانی را شکست خورده ارزیابی کرد و مسیر صحیح را اجرای قانون اساسی و مصوبات مجمع تشخیص دانست و البته افزود امروز اراده ای در اجرای قانون در دولت و مجلس نیست.

در این دیدار سخنان دیگری نیز مطرح شد که با توجه به عدم انتشار آن توسط اداره کل روابط عمومی مجمع تشخیص، من نیز از نقل آن خودداری می کنم. البته با وجود این سخنان هاشمی مبنی بر عدم پیروی تاریخ از مستبدان و مسیر روشن آینده رو به آزادی، راست اش خود من چندان شعفی از این مواضع وی نداشتم. تصور من بر این است که امروزه هاشمی نقشی را برای اصلاح طلبان بر عهده دارد که در میانه دهه 70 و در دوران ریاست جمهوری خاتمی، برای محافظه کاران بر عهده داشت. اما شنیدن نظرات هگل از زبان هاشمی رفسنجانی جالب بوده و هست. نظر شما چیست؟ 

 

منبع: سایت فیلوسفیا