کمیک استریپ روزنامه ای در نیمه دوم قرن بیستم تحول شگرفی یافت که در این پیشرفت بزرگانی چون “چارلز شولز” با مجموعه “بادام زمینی ها”، “هنک کچام” با کمیک “دنیس دردسرآفرین” و “جیم موریس” با “گارفیلد” نقش به سزایی داشتند. “دیک براون” هنرمند دیگری از المپ خدایان کمیک استریپ قرن بیستم است که با مجموعه به یاد ماندنی “هاگار خوفناک” نام خود را جاودان کرده. این بار مروری داریم بر زندگی و آثار این هنرمند.
خالق وایکینگی نه چندان خوفناک
کمیک استریپ روزنامه ای در نیمه دوم قرن بیستم تحول شگرفی یافت که در این پیشرفت بزرگانی چون “چارلز شولز” با مجموعه “بادام زمینی ها”، “هنک کچام” با کمیک “دنیس دردسرآفرین” و “جیم موریس” با “گارفیلد” نقش به سزایی داشتند. “دیک براون” هنرمند دیگری از المپ خدایان کمیک استریپ قرن بیستم است که با مجموعه به یاد ماندنی “هاگار خوفناک” نام خود را جاودان کرده. این بار مروری داریم بر زندگی و آثار این هنرمند.
ریچارد آرتور آلن براون، متولد یازده اگوست سال 1917 در نیویورک را دوستداران اش با نام اختصاری “دیک براون” می شناسند. او کار خود را در دهه 1940 به عنوان تصویرساز نشریه نیوزویک و همزمان، طراح یک شرکت تبلیغاتی آغاز کرد. جالب است بدانید آرم محصولات موز شرکت “چیکیتا” که زمانی شهرت جهانی داشت کار او است. در دهه پنجاه براون جذب حرفه طراحی کمیک های روزنامه ای شد و با کمیک “ های و لوئیز” استعداد خود را به نمایش گذاشت. این مجموعه با همکاری کارتونیست دیگری به نام “مورت واکر” از سال 1954 آغاز شد که انتشار آن تا به امروز - با هنرمندان دیگر- ادامه دارد. متن ها را واکر می نوشت و براون کار تصویرگری را انجام می داد. شهرت واقعی اما، با “هاگار خوفناک” نصیب دیک براون شد.
سال 1973 براون، وایکینگ خپل ریش قرمز نه چندان خوفناک اش را خلق کرد و محور مجموعه کمیک موفقی قرار داد که تا به حال در 1900 روزنامه، 58 کشور و به 13 زبان عرضه شده است. اساس شوخی ها مانند مجموعه ”فلینتستون ها” (عصر حجر) تلفیق و تطبیق یک دوره تاریخی دور با زندگی امروزی است. هاگار، بیش از یک جنگاور درنده خوی قرون وسطایی، به کارمند حقوق بگیر تنبل و شلخته ای می ماند که مدام با همسرش “هلگا” بگو مگو دارد و از زیر پرداخت مالیات در می رود.
یک گروه از با نمک ترین شخصیت های فرعی این مجموعه را کامل می کنند: “هملت” پسر ناخلف کتابخوان و باشعور هاگار که بر خلاف سنت خانوادگی تمایلی به جنگ و غارت ندارد، “هانی” دختر شانزده ساله هاگار، “لوت” شاعر و موسیقیدان که نه شعر می شناسد نه قادر به نواختن است اما عشق رویایی “هانی” است، “ لاکی ادی” همراه همیشگی هاگار، نمونه کامل حماقت و فاقد هر آن چیزی است که یک وایکینگ باید داشته باشد- ترکیب او و هاگار گاهی یادآور زوج استن لورل و الیور هاردی است-، “دکتر زوک” که تنها دماغ اش از پشت ردا دیده می شود و بهانه ای است برای شوخی های دیک براون با دنیای پزشکان و روانشناس ها، “مادرِ هلگا” که محمل شوخی های خانوادگی مجموعه و یک مادرزن تمام عیار است. “مأمور اخذ مالیات” و “جلاد” که حضور گاه و بیگاه شان در مجموعه، نشانه دردسر است.
هر قسمت مجموعه از یک تا سه کادر تشکیل شده که در مواردی (تعطیلات یکشنبه) بیشتر هم می شود، پس شوخی ها بسیار موجز و مینی مالیستی هستند و دیک براون به زیبایی از این فرصت کوتاه که در اختیار داشته استفاده کرده تا بیننده را شگفت زده کند و به خنده وادارد. معمولاً کادر اول و دوم انتظاری در بیننده به وجود می آورند که براون در کادر آخر، تردستانه آن را در هم می شکند، با وجود استفاده از کلام شوخ طبعانه، شوخی های تصویری اساس کار اویند. براون که در سال های 1959و 1960، 1972 و 1977 جایزه بهترین کمیک استریپ را به خاطر “های و لوئیز” از “انجمن ملی کارتونیست ها” دریافت کرده بود، دو بار دیگر در سالهای 1984 و 1986 این جایزه را برای ”هاگار خوفناک” نصیب خود ساخت.
4 ژوئن 1989 “دیک براون” درگذشت اما پسرش “کریس” که استعداد طراحی کمیک را از پدر به ارث برده بود مجموعه را به همان سیاق ادامه داد و آثارش هر دهه، در صدها روزنامه به چاپ رسیدند. مجموعه موفق دیگر یعنی ”های و لوئیز” را پسر دیگر دیک براون “چنس” بر اساس نوشته های پسران “مورت واکر” ادامه می دهد و به این ترتیب دو پسر، همچنان خاطره استاد کمیک استریپ روزنامه ای را زنده و تازه نگه می دارند.