خاطرات پینوکیو از روباه مکار

نویسنده
مسعود لواسانی

» گفتگوی اختصاصی روزآنلاین با پینوکیو :

صدا

“قدیمها وقتی فیلمی را می خریدند دیالوگ آن را هم همراه فیلم می‌آوردند. پینوکیو که خریده شد، اما دیالوگ نداشت و چند سالی توی استودیو ماند. تلویزیون پیگیر این سریال بود. من و چند تن از دوستان نشستیم و گفتیم بیاییم از حرکت‌های این‌ها خودمان دیالوگ بگوییم؛ فیلم را بداهه دوبله کردیم. تلویزیون خیلی خوش‌شان آمد و این طور شد که پینوکیو دوبله شد”.

این روایت روباه مکار (مرتضی احمدی) از ماجرای دوبله شدن سریال پرطرفدار پینوکیو است. سریالی که با گذشت چهار دهه از دوبله‌ی آن همچنان با همان دوبله از تلویزیون پخش می‌شود. این روزها اما خانواده‌ی پینوکیو داغدار از دست دادن سومین عضو خود است. روباه مکار امروز از پی گربه نره (کنعان کیانی) روان شد. پیشتر نیز مدیر دوبلاژ این سریال ، نصرت الله حمیدی رخ در نقاب خاک کشیده بود.

“نادره سالارپور”،  صدا پیشه‌ی قدیمی رادیو و تلویزیون ، در نقش‌های ماندگاری از انیمیشن تا فیلم و سریال‌های خاطره‌انگیز دیگر رُل گفته است. خانم سالارپور از پنج سالگی وارد حرفه‌ی دوبله شده و در ابتدا نقش‌های کوتاهی برعهده گرفته و طی بیش از دو دهه کارهایی خلق کرده که با گذشت سالیان همچنان در خاطر سه نسل از جوانان ایران باقی مانده است. این نخستین گفتگوی او با یک رسانه‌ی نوشتاری فارسی است.


پینوکیو(نادره سالارپور)

-       چه طور شد که شما وارد حرفه‌ی دوبله شدید؟

سالارپور : من پنج ساله بودم که مرحوم غزنوی با خواهر بزرگ من ازدواج کردند و چون طبقه‌ی بالای خانه‌ی محل زندگی‌ما یک استودیوی دوبلاژ قرار داشت. اینگونه بود که خواهر من با مرحوم غزنوی آشنا شدند و با هم ازدواج کردند و من از کودکی وارد این دنیای جادویی شدم. من مرتب به استودیو می‌رفت و خیلی طول کشید که وارد کار دوبله شدم. آن زمان هم این‌گونه نبود که هرکسی که از راه می‌رسید پای میز دوبله برود. باید این کار را با خون دل یاد می‌گرفت و اندک اندک از نقش‌های کوچک تا به مروز نقش‌های مهم و اصلی مسیری طولانی را طی می‌کردیم. من از کودکی از اساتید این هنر آموختم.

-       آشنایی شما با مرحوم مرتضی احمدی از چه کاری آغاز شد؟

آغاز این آشنایی به دهه‌ی 1340 باز می‌گردد . فیلم و سریال‌های فراوانی بود که من افتخار همکاری با ایشان را داشتم. اما به دلیل گذشت نزدیک به چهل و چند سال فراموش کرده‌ام که کدام کار نخستین همکاری من با ایشان بود. ولی از معروف‌ترین آن‌ها پینوکیو بود که خانم ناهید امیریان، مرحوم کنعان کیانی و من در آن رُل می گفتیم. هنگامی که پینوکیو را دوبله می‌کردیم سن من خیلی کم بود در آغاز کار هر کدام چند صفحه رُل داشتیم و مرتب حرف می‌زدیم. این را بگویم که آن زمان همه با هم وارد استودیو می‌شدیم ، تمرین می‌کریم و ضبط می‌کردیم ؛ امکانات امروز تدوین صدا در آن هنگام وجود نداشت. در هنگام تمرین من متوجه می‌شدم که مرحوم کیانی و مرحوم مرتضی احمدی همه‌ی متن را کامل نگفتند و یا این که به اصطلاح مَچ نبود و بعد می‌گفتند ضبط! من پیش خودم می‌گفتم که حالا این‌ها می‌توانند نقش‌هایشان را بگویند؟! تا این که ضبط آغاز می‌شد و من متحیر می‌شدم از این که این توانایی این دونفر را می‌دیدیم که گاهی حتا می‌توانستند ندیده رُل‌ها را ضبط کنند و این فی‌البداهه گویی و این که هرجور شده این تیکه به نحو احسن انجام می‌شد و درست می‌گفتند ؛ اگر بداهه سازی لازم بود انجام می‌دادند اگر چیز دیگری بود، به خوبی از عهده‌ی آن بر می‌آمدند، همه‌ی این‌ها من را متحیر می‌کرد. من از کار کردن با این اساتید لذت می‌بردم و از ایشان یاد می‌گرفتم. در زندگی من فعالیت‌های فرهنگی و هنری فراوانی از تولید قصه برای کودکان تا کارهای دیگر فراوان انجام داده‌ام اما همیشه گفته‌ام که من همیشه دوبلور بوده و هستم.

-       نخستین کاری که به صورت حرفه‌ای دوبله کردید چه نام داشت؟

کاری بود با عنوان ‘گالری شبانه’ من رل پسر بچه را گفتم. جالب است بدانید که با این که این همه سال رفته بودم و کار کرده بودم و از جمله جمله تا نقش‌های کوتاه و به مرور بلد را تجربه کرده بودم، ولی همچنان می‌لرزیدم و خیلی هیجان زده بودم و بعد به مرور بود که کارهای دیگری را انجام دادم و به مرور دوبلور شدم.

-       نخستین دستمزدی که گرفتیند چه مقدار بود؟

قرارداد که ما نمی‌نوشتیم برای کار دوبله. همین‌طور مدیر دوبلاژ ما را صدا می‌کرد. ما قراردادی امضا نمی‌کردیم و بعد از پایان کار مدیر دوبلاژ پول ما را می‌پرداخت. اما نخستین چکی که من گرفتم فکر می‌کنم از آقای مانی بود که 100 تومان بود. برای رُل کوتاهی بود که به جای یک بچه، چند جمله گفتم.

-       مراحل دوبله‌ی یک فیلم چگونه بود؟

نخست فیلم را ترجمه می‌کردند، پس از آن متن را به مدیر دوبلاژ می‌دهند،  مدیر دوبلاژ متن را سینک می‌زند؛ یعنی می‌بینید که جملات با زمان حرکت و لب و دهان هنرپیشه هماهنگ باشد. همان زمانی که متن را سینک می‌زنند دوبلورها را نیز انتخاب می‌کنند که این رُل را فلانی بگوید و آن رُل را فلانی بگوید. سپس اسامی را می‌دهند به کسی که مسئول خبرکردن گوینده‌هاست و او باید مشخص کند که کدام روز کدام گوینده باید حاضر باشد. بعد به ما زنگ می‌زدند و ما می‌رفتیم این فیلم را دوبله می‌کردیم.

-       حجم کاری که انجام می‌دادید در دوبله چه مقدار بود؟ گویا یک دوره‌ای بود که ترافیک دوبله داشتید؟

اوه… ، ما خیلی کار می‌کردیم ، پیش از انقلاب ما هفته به هفته کار می‌کردیم و بچه‌ها را  اکثرا من و ناهید امیریان می‌گفتیم.

-       در چه کارهایی با مرتضی احمدی همکار بودید؟

خب ، این کارها که زیاد بودند و من همه را به یاد ندارم ، ولی مهم‌ترین شان همین پینوکیو و سندباد بود. پس از انقلاب که استاد احمدی از رادیو بیرون آمد و من هم یک شرکت تولید نوار کاست قصه برای بچه‌ها به راه انداخته بودم، در آن با استاد احمدی کار می‌کردم. استاد انسان فوق‌العاده دلپذیری بود. خیلی می‌خندید خیلی محبت داشت. کارش را درست انجام می‌داد. در خلال برنامه وقتی ما بیرون استودیو می‌نشستیم. من مدام از استاد می‌پرسیدم که ضربی خوانی را به من یاد بدهند. ایشان هم خیلی لطف داشت و من را راه‌نمایی می‌کرد استاد مرتضی احمدی همیشه در قلب من حضور داشته است.

-       پس به شما ضربی خوانی را یاد دادند؟

بله، پیش پرده یا ضربی خوانی ی هنر اصیل و ناب تهرانی است که ایشان این گنجیه را در سینه‌ی خود داشت و ایشان بسیار متبحر بود. من سعی کردم از ایشان یاد بگیرم و من هم در همین سبک چند کار برای بچه‌ها اجرا کرده‌ام. این کاری که من امروز انجام داده‌ام نتیجه چیزی بود که از مرتضی احمدی فراگرفتم و عمده زمانی که ایشان این را به من یاد می‌داد در فاصله زمانی‌ای بود که در اتاق انتظار نشسته بودیم تا کار نقش مان را بگوییم. البته به جز مرتضی احمدی از مرحوم منوچهر نوذری و آقای قنبری نیز در همین زمینه من چیزهای زیادی فراگرفتم.

-       از خاطرات سریال پینوکیو بگویید

در این سریال من کوچک بودم که رُل پینوکیو را می‌گفتم اما من نگاه می‌کردم به مرتضی احمدی و کنعان کیانی که این‌ها چه‌قدر سریع و عالی کارشان را انجام می‌دهند. یک احساس خاصی داشت کار کردم با مرتضی احمدی تبحر و تسلط ایشان به کار به گونه‌ای بود که ما تازه کارها را با خودشان می‌بردند و ما باید همیشه دنبال این اساتید می‌دویدیم. این هم کار بود برای ما و هم آموزش. ما باید پابه‌پای این‌ها کار می‌کردیم.  مرتضی احمدی با بم و زبر کردن صدا به جای پدر ژپتو نیز رُل می‌گفتند و با هنر و تبحر ایشان بود که این سریال ماندگار شد و چند نسل است که با آن خاطره دارند.


روباه مکار (مرتضی احمدی)

“امروز دیگر روباه مکار و گربه نره نیستند تا دور و بر پینوکیوی قصه بپلکند و او را فریب دهند. اما پینوکیوی ما خیلی غمگین است. او برای رفتن روباه مکار اشک می‌ریزد وقتی از رفتار روباه مکار حرف می‌زند اشک می‌ریزد ، چندبار بغض راه گلویش را می‌گیرد. صدایش خش دار می‌شود. او باور ندارد که روباه مکار هم در پی گربه نره رفته است. در جهان داستان این دو ناقلا مدام پینوکیو را فریب می‌دادند تا پول‌هایش را از چنگش بیرون بیاورند اما در جهان واقعی پینوکیو گربه نره و روباه مکار را دوست داشت. این داستانی واقعی است که بچه‌های دیروز باید بدانند”.