از انقلاب چه ماند؟

نویسنده
مهرداد شیبانی

هفته دوم بهمن تمام می شود.‏‎ ‎داریم به روزهای انقلاب می رسیم. آیت اله منتظری می گوید که شاه دستکم به مرده ها ‏کارنداشت. دومین مقام “انقلاب اسلامی” که هنوز درحبس خانگی است، به جلوگیری از مراسم سالروز مهنس بازرگان ‏اعتراض دارد. گرفتن مراسم برای او ممنوع و بلندگو دست “سردار سرلشگر بسیجی، جناب آقای دکترسید‎ ‎حسن فیروز ‏آبادی” است که رک و روشن دارد از حالا رئیس جمهور تعیین می کند. بیخود نیست که داغ دل علیرضا علوی تبارهم ‏تازه می شود:‏‎ ‎‏”از انقلاب چه باقی گذاشتند که نسل انقلاب به آن افتخار کند؟”

ماهی که در آن “انقلاب اسلامی” سی ساله می شود، شبانه می ریزند و خاوران را مسطح می کنند و درخت می کارند. ‏می خواهند نشانه های هولوکاست جمهوری اسلامی و یکی از بزرگترین جنایات تاریخ را پاک کنند. درخت ها باید از ‏جهان پنهان کنند که در سال 1367 بهترین فرزندان ایران بیرحمانه و بطور دسته جمعی اعدام و درخاوران به گورهای ‏جمعی ریخته شدند.‏

آیت اله منتظری که “آبروی انقلاب” لقب می گیرد، در زمان این کشتار قائم مقام رهبری بود و از جمله در اعتراض به ‏آن مغضوب شد، می گوید و می پرسد: “کار به ویران کردن قبرستان ها رسیده و می خواهند قبر کسانی را ویران کنند ‏که به یکسال حبس محکوم شده بودند اما ـ در آن قتل عام سال 67- اعدامشان کردند. حتی در مورد کفار هم اهانت بر ‏میت جایز نیست. اینها چه کسانی هستند که اینگونه عمل می کنند؟”‏

‏”اینها” کسانی هستند که پا بر جنازه های خونین گذاشتند و در نظام مقدس صاحب ثروت و قدرت شدند. یکیشان ‏حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیداحمد علم‌الهدی، امام جمعه مشهد و فرمایش تازه اش: “اوباما با ایران بسازد وگرنه بدبخت ‏می شود.” ایشان همان کسی است که به اوباما لقب «شیطان سیاه» داده بود. دومی سردار حجازی و ادعایش در جمع ‏مردم آمل: “هیچ قدرتی جرأت نگاه چپ به ملت ایران ایران را ندارد.“‏

‏ بعدی داداش رئیس جمهوربا این درفشانی: “ما باید تلاش کنیم اوباما نیز تبدیل به گورباچف دیگری شده و امپریالیسم هم ‏به موزه تاریخ برود.“‏

وسرانجام سردار فیروز آبادی: “گروههایی از سیاستمداران فکر کردند فاصله ای‎ ‎بین دولت و مردم انداختند و توانسته ‏اند نظر مردم را جلب کنند، بنابراین در انتخابات ریاست جمهوری می توانند یک کاندیدای ریاست جمهوری‎ ‎جدید ‏معرفی کنند و مسئله احمدی نژاد را تمام کنند ولی این اتفاق نمی افتد.“‏

مهدی خزعلی- پسرآیت اله خزعلی- هم تصویر تازه ای از “اینها” می دهد. به نوشته “روز”خودمان: “مهدی خزعلی ‏در مطلبی که با عنوان «قوم یهود در ایران» در سایت شخصی‌اش منتشر شده است، ‏با اشاره به تبار یهودی ‏عسگراولادی، رهبر حزب موتلفه، و دفاع سرسختانه او از اقتصاد اسلامی، همچنین اشاره ‏به تبار یهودی مصباح یزدی ‏‏- با اشاره به افکار او و بدون ذکر نامش - و نیز سابقه خانوادگی محمدعلی رامین، ‏طراح مساله هولوکاست، تصریح ‏کرده است: اخیرا شنیدم احمدی نژاد هم که دست کمی در تظاهرات افراطی دینی ‏از آنان ندارد، از خانواده ای یهودی ‏تبار بوده است.او با اشاره به «صفحه توضیحات شناسنامه» احمدی‌نژاد که در آن به تغییر فامیلی از ‏‏«سبورجیان»به ‏‏«احمدی نژاد» اشاره شده، خواسته است «ریشه خانواده سبورجیان در آرادان» بررسی شود که«اگر حقیقت داشته باشد، ‏حلقه قدرت، ثروت و روحانیت کامل است» و «این بار زر و زور و تزویر در نسل قوم ‏یهود در ایران تحکیم» شده ‏است!“‏

‏”اینها” که باند های “زر و زور و تزویر” را در “ایران تحکیم” کرده اند - چه “یهودی” باشند یا نه- در این سی سال ‏بلائی بر سر ایران آورده اند که هر چه رو می شود، تمامی ندارد. دو هفته مانده به سی سالگی انقلاب، مهندس میر ‏حسین موسوی که به تدریج حضور جدیتری در صحنه سیاست پیدا می کند، می گوید: “در این مدت تقریبا تمام کلید واژه ‏های مرتبط با عدالت از ادبیات سیاسی و اقتصادی ما حذف شده است. بدتر آنکه ما منابع کمیاب کشور را در خدمت ‏اغراض سیاسی و اهداف کوتاه مدت بکار گرفته ایم و باین ترتیب غول فساد را در کشور بیدار کرده ایم.“‏

سعید مدنی، از پژوهشگران اجتماعی پس از استناد به تحقیق سال 1348 خانم فرمانفرمائیان می نویسد: “مطابق آن ‏تحقیق، بیش از نود در صد زنان تن فروش بیسواد و کم سواد بوده اند، درحالیکه امروز کمتر از 5 در صد آنها بیسواد ‏یا کم سواد هستند.“‏

قالیباف، شهردار تهران می پرسد: “چه مدیریتی است که وضعیت با نفت ۱۴۰ دلار بدتر شده؟” و توضیح می دهد: ‏‏”متاسفانه‎ ‎امروز بسیاری از افراد منافع جامعه را فدای منافع گروهی و باندی خود کرده‌‏اند ولی‎ ‎آنان باید بدانند مدیر و ‏حاکم عاقل کسی است که انتقاد سازنده رقیب را بشنود و به آن‎ ‎عمل کند نه اینکه همیشه دنبال از صحنه خارج کردن ‏رقیب باشد‎.‎‏ “‏

فاش می شود که: “دولت نهم صدها هزار بشکه نفت را هم بدون مصوبه قانونی و خارج از چارچوب بودجه سالانه از ‏چاهها استخراج کرده و در ازای فروش آن به طرف‌های خارجی، به طور غیرقانونی به واردات بنزین وگازوئیل ‏پرداخته است. بر اساس آخرین گزارش‌ها، دولت احمدی‌نژاد از آغاز سال 1387 تاکنون صدها هزار بشکه نفت به ‏ارزش بیش از 6 میلیارد دلار (معادل 60 هزار میلیارد ریال) را به کشورهای دیگر صادر و در ازای آن به واردات ‏فرآورده‌های نفتی همچون بنزین و گازوئیل از این کشورها پرداخته، بدون اینکه حتی یک ریال از این درآمدها را به ‏خزانه واریز کرده باشد.“‏

‏”اینها” که “زر و زور و تزویر” را در “ایران تحکیم” کرده اند و “منافع جامعه را فدای منافع گروهی و باندی خود ‏کرده‌‏اند”، هنوز در پی برانداز می گردند. بعد از کشف دو پزشک متخصص ایدز که قصدبراندازی “نرم” داشته اند و ‏درزندان بسر می برند؛ این هفته نوبت به خانمی می رسد که در باره “روش های زایمان در ایران” فعالیت می کرده ‏است: “طبق اطلاعات کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران، سیلویا‌ هارتونیان؛ یک زن ۳۳‏‎ ‎ساله ایرانی ـ ارمنی نیز از ‏متهمین این پرونده است. خانم سیلویا برای سازمان‏‎ ‎بین‌المللی آریکس در حوزه روشهای زایمان در ایران کار می‌کرده ‏است. ماموران به او‎ ‎فشار آوردند که اقرار کند که این پروژه یک پوشش برای فعالیتهای سیاسی از طرف دولت‏‎ ‎امریکا ‏بوده است‎.‎‏”‏

رئیس محترم قوه قضائیه هم که از اهالی عراقند و دو دوره بر مسند قوه قضائیه ایران تکیه زده اند، در روزهای آخر ‏ریاست به نوبه خود یک نوع “براندازی نرم” جدید کشف می کنند.‏

آیت الله شاهرودی در پیام خود به این همایش دست اندرکاران مبارزه بامواد مخدر شرق کشور می فرمایند: “مواد مخدر ‏یکی از اهرمهای ناتوی فرهنگی و براندازی نرم است.“‏

حتما برای داشتن تخصص در کشف واختراع انواع واقسام “براندازی” است که سعیدجلیلی در‎ ‎دیدار با همتای عراقی ‏خود “تجربه امنیتی خود رابه دولت عراق پیشنهاد” می کند. یک سایت فارسی زیان هم این تجربیات را بر می شمارد: ‏‏”زندان های جدید ساختن، سرکوب همه احزاب و سازمان ها و انجمن ها، کشف بی وقفه براندازی نرم و سفت و رنگی ‏و مخملی، شکنجه و تیرباران، اعتراف گیری و نمایش های تلویزیونی، بستن و توقیف روزنامه ها، ترورهای سیاسی، ‏قتل عام زندانیان، تخریب گورستان بهائیان، تخریب خانقاه دراویش، کشف براندازی درویشی، اعدام با جرثقیل در ‏معابر، تشکیل حزب نیمه مسلح و حرفه ای ـ پادگانی ـ برای تظاهرات حرفه ای و ترور و یورش به مردم، زنان و ‏دختران را در خیابانها به جرم بد لباسی گرفتن، کنترل تلفن های همراه، فیلترینگ اینترنت و کند کردن سرعت آن، ‏پارازیت روی تلویزیون ها، تبعید زندانیان سیاسی از این زندان به آن زندان، جلوگیری از مجالس یادبود، حمله به سنگ ‏قبر هنرمندان، تخریب مساجد اهل سنت، حبس خانگی مراجع مذهبی، به زندان انداختن مقلدان مراجع مذهبی غیر همسو ‏با حکومت…“‏

انقلاب اسلامی با این دست آوردها به سی امین سال خود می رسد و جهان وارد “عصر اوباما” می شود.‏

اسرائیل در آستانه این “عصر” یکجانبه آتش بس می دهد واز غزه خارج می شود. جهان می کوشد آتش بس پایداری را ‏در غزه مستقر کند. حتی سوریه هم در این مسیر است. جمهوری اسلامی اما یک سره بر طبل جنگ می کوید. تمام هفته ‏کیهان تهران ـ سخنگوی اتاق فکر طالبان شیعی- تیتر اولش را به تبلیغ پیروزی حماس، شکست اسرائیل، نیاز به ‏انقلاب و ادامه جنگ اختصاص می دهد.‏

و درست در این فضا اعلام می شود: “نخستین جلسه ستاد بازسازی غزه به منظور کمک به مردم مظلوم و مقاوم ‏فلسطین با حضور معاون رئیس جمهور در امور اجرایی برگزار شد.علی سعیدلو در این نشست با اشاره به محورهای ‏پیام مقام معظم رهبری درباره غزه و درخواست های مکرر مردم مومن ایران اسلامی برای کمک به مردم مظلوم غزه ‏گفت: مقاومت و بیداری امت های اسلامی بار دیگر با الهام از آئین ظلم ستیز اسلام، پیروزی خون بر شمشیر را این ‏بار در کربلای غزه بشارت داد. معاون اجرایی رئیس اعلام کرد:‏‎ ‎ایران در نخستین فرصت، بازسازی غزه‎ ‎را آغاز می ‏کند.“‏

خبرگزاری رویتر می نویسد: “ایران نسبتا می تواند از نتیجۀ حملۀ ویرانگر اسرائیل به نوار غزه راضی باشد. متحد ‏ایران، حماس، به خون نشست، اما تسلیم نشد. البته تهران، که پس از جنگ اسرائیل با حزب الله لبنان در سال 2006 ‏چریک های شیعۀ حزب الله را مجددا مسلح کرد و صدها میلیون دلار به منظور بازسازی برای آنها فرستاد، مشکل تر ‏خواهد توانست زرادخانۀ حماس را دوباره پر کند یا هزینۀ بازسازی نوار غزه را فراهم نماید.“‏

صحبت از هرینه “صد ها میلیون دلار” دیگر است. باید فضا را داغ نگه داشت و آنقدر گردو خاک کرد که رد ‏‏”دلارهای خونین” دیده نشود.‏

‏ تمام هفته مصر و به ویژه عربستان سعودی زیر رگبار دشنام کیهان قرار دارند. مشت ها ـ بقول اوباما- همچنان گره ‏کرده است. از کاخ سفید صدای دیگری بگوش می رسد. مقامات آمریکائی سریع، صریح و روشن حرف می زنند. ‏روزنامه اعتماد ملی که با تیتر اول: “آمادگی اوباما برای مذاکره با ایران” به استقبال آغوش گشاده اوباما می رود، می ‏نویسد:“کاخ سفید در اولین بیانیه خود درباره ایران پس از روی کار آمدن باراک اوباما اعلا‌م کرد: رئیس‌جمهور جدید ‏آمریکا بدون هرگونه پیش‌شرطی به دیپلماسی و مذاکرات سخت و مستقیم با ایران خواهد پرداخت. در این بیانیه که روز ‏چهارشنبه در وب‌سایت کاخ سفید منتشر شد، آمده است: اوباما و بایدن (معاون اوباما) گزینه‌ای در اختیار ایران ‏می‌گذارند. اگر ایران برنامه اتمی‌اش و حمایت از تروریسم را رها کند، ما مشوق‌هایی مانند عضویت در سازمان ‏تجارت جهانی، سرمایه‌گذاری اقتصادی و حرکت در جهت عادی‌سازی روابط دیپلماتیک ارائه می‌کنیم. اگر ایران به ‏رفتار دردسرآفرین خود ادامه دهد، ما فشار اقتصادی و انزوای سیاسی را تشدید خواهیم کرد. در این بیانیه آمده است: ‏در اجرای “دیپلماسی مذاکره” ما همکاری نزدیکی با متحدان خود خواهیم داشت. پیگیری مذاکره برای دستیابی به یک ‏راه‌حل جامع در مورد ایران بهترین راه پیشرفت محسوب می‌شود. هیلا‌ری کلینتون نیز در مراسم سوگند خود به عنوان ‏وزیر خارجه جدید ایالا‌ت متحده قول داد که در امر تغییرات آب و هوایی مشارکت فعال داشته و همچنین در روند صلح ‏اعراب و اسرائیل به طور جدی وارد عمل شود و رویکردی تازه با دشمنان آمریکا «نظیر ایران» داشته باشد.“‏

اروپا هم مجاهدین را از فهرست تروریسم درمی آورد که چماق را نشان دهد و هم از طریق اتحادیه اروپا و هم از زبان ‏روسای کشورهای مهم اروپائی، همراهی خود را با شیرینی آمریکا اعلام می کند. برژینسکی مشاور ستاد تبلیغاتی اوباما ‏از احتمال اعزام فرستاده ویژه اوباما به ایران خبر می دهد و..‏

‏ سفیر روسیه در انگلیس است که خبر می دهد: “نشست بعدی گروه 1 + 5 درباره برنامه‌هسته‌ای ایران در ماه فوریه ‏‏(اواخر بهمن) در آلمان برگزار خواهد شد.“‏

‏ یوری فدوتف، در یک کنفرانس خبری در لندن می گوید:‏‎ ‎‏”اولین دور گفت‌وگوها درباره برنامه هسته‌ای ایران در سال ‏میلا‌دی جدید با حضور کشورهای روسیه، آمریکا، چین، آلمان، انگلیس و فرانسه برای آغاز ماه فوریه در برلین ‏برنامه‌ریزی شده است. “‏

اولین پاسخ طالبان شیعی به “فضای صلح و مذاکره” چیزی جز جنگ نیست. روزنامه ضد ایرانی کیهان تهران با این ‏تیتر منتشر می شود: “تکرار اتهامات نخ نما علیه ایران -اوباما پا‎ ‎جای پای بوش گذاشت.” و به سبک خود خبر را می ‏نویسد: “رئیس جمهور جدید آمریکا در نخستین گفت وگوی خود با رسانه ها پس از استقرار در کاخ سفید، اظهارات ‏همتای پیشین خود جرج بوش را درباره ایران عیناً تکرار کرد.‏‎ ‎باراک اوباما در این گفت وگوی تلویزیونی درباره ‏رویکرد دولت خود در قبال ایران و طرح مباحثی همچون برنامه هسته ای کشورمان گفت:‏‎ ‎‏ “همانطور که در طول ‏مبارزات انتخاباتی خود گفتم برای ما بسیار مهم است که از همه ابزارهای قدرت آمریکا از جمله دیپلماسی در روابط ‏خود با ایران بهره ببریم‎ ‎‏”.‏‎ ‎وی با بیان این ادعا که عقیده دارد “مردم ایران بسیار والا هستند و تمدن ایرانی تمدن بسیار ‏عظیم است” به واگویه ادعاهای بوش علیه ایران پرداخت: “‏‎ ‎ایران به شکلی عمل کرده است که به سود صلح و آبادی ‏منطقه نیست. «تهدید ایران بر ضد اسرائیل» و «تلاش برای بدست آوردن سلاح اتمی» و «حمایت از گروه های ‏تروریستی» مواردی است که ایران باید به آنها پایان دهد.“‏

همین پاسخ با ادبیات نرمتری به اولین پاسخ رسمی جمهوری اسلامی از زبان محموداحمدی نژاد تبدیل می شود: “اگر ‏شعار تغییر سیاست‌های دولت جدید آمریکا، بنیادین، اساسی و اثرگذار باشد ملت ایران از آن استقبال می‌کند. کسانی که ‏می‌خواهند در آمریکا تغییر ایجاد کنند، باید از ملت ایران عذرخواهی کنند و جنایت علیه ملت ایران را جبران کنند.“‏

سی سال می گذرد که مردم ایران خواستند با “انقلاب” از استبداد بگذرند. قرار بود استقلال و آزادی در ظرف جمهوری ‏اسلامی، سرزمین کهنسال ما را با جهان نو پیوند بزند. قرار بود بجای گورستان ها، شهرها آباد شوند….قرار بود…. ‏قرار بود….‏

و حالا، تصویر یک هفته از سی سال در پیش چشمان ماست. فرزندان ایران را می کشند و فراری می دهند یا دردام ‏فحشاء و اعتیاد اسیر می سازند….‏

در سی سالگی انقلاب اسلامی از جهان صدای دیگری شنیده می شود. گاردین ـ روزنامه معتبر انگلیسی- می نویسد: ‏‏”باراک اوباما حامی دیپلماسی مستقیم و سخت‌گیرانه و بدون پیش‌شرط با ایران است.هیلاری کلینتون، وزیر امور ‏خارجه آمریکا معتقداست: فرصت روشنی برای ایران وجود دارد تا نشان دهد که آماده «تعامل معنی دار» است.“‏

‏ جهان یکسره با این عصر همراه است. سوریه، حماس، حزب اله و چندکشور فقیر آمریکای لاتین که از دلارهای ایران ‏بهره کلان می برند، سرانجام راهی رابر خواهند گزید که تامین کننده منافعشان باشد.‏

‏ چه کسی فکر منافع ملی ایران است؟ مهندس سحابی می گوید: “به خاتمی گفتم به فکر حفظ ایران باشد.” خاتمی هنوز ‏تردید دارد. هیچکس نمی داند در مرکز قدرت به او چه اشاره ای شده است.” “شایعه” که هنوز بزرگترین رسانه ایران ‏است، می گوید به او گفته شده: “به صلاح شما نیست بیائید…“‏

صلاح خاتمی، صلاح ایران است؟ سی سال پیش که خاتمی هنوز طلبه ای بود، امارات متحده بیابانی بزرگ بود که ‏مردمانش رفاه و ثروت و تمدن را در ایران می جستند. امروز که محمد خاتمی دارد، استخاره می کند تا دردهه فجر ‏بگوید می آید یانه، ایرانیان را هنگام ورود به امارات تفتیش بدنی می کنند و انگشت نگاری….‏

این دره بزرگ را چه کسی پر خواهد کرد؟ منافع ملی ایران را چه کسانی پاس خواهند داشت؟‏