محسن فانی
انتخابات سراسری دفتر تحکیم وحدت، روز 18 اسفند ماه در محل سازمان ادوار تحکیم وحدت برگزار شد و اعضای شورای مرکزی آن انتخاب شدند.تحکیم در دور جدید نیز برای خود استراتژی مشخصی را تعریف کرده است: بازگشت دوباره به دانشگاه و فضای اجتماعی. در این ارتباط با حنیف یزدانی، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت گفت و گویی انجام داده و به بررسی چالش ها و اهداف تحکیم وحدت پرداخته ایم.
تجربه یکسال عضویت در شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت را چگونه ارزیابی می کنید؟
اولین چیزی که باید بگویم این است که این دوران، دوران سختی بود و هست. سال گذشته هم سال ویژه ای بود.در واقع سال گذشته، نقطه عطف فعالیت های دانشجویی بود. دانشجویان از سالهای 78 به بعد مسیری را طی کردند که طی آن با زیاد شدن فشار ها بر جنبش دانشجویی، نوع عملکرد اصلاح طلبان و مسئولان دانشگاه، میزان استقلال دانشجویان از احزاب بیشتر و بیشتر شد. در واقع دانشجویان در مسیری قرار گرفته بودند که آگاه و ناآگاه، بیشتر از آنکه به دنبال برآورده کردن منافع خود یا گروههای دیگر باشند به دنبال یافتن حق و حقیقت بودند. در واقع دانشجویان از سالهای قبل قدم در راه” حق محوری” گذاشتند. به این ترتیب دانشجویان بیشتر از آنکه در دعواهای جناحی وارد شوند، به دنبال چاره و راه حل برای مشکلات جامعه می گشتند. با انتخاب آقای احمدی نژاد و تغییر مسولین، به ویژه در دانشگاهها، در یک سال و نیم گذشته این تجربه زیست مستقل و حق مدارانه دانشجویان تا حد بسیار زیادی افزایش یافت و عملا به محک تجربه سپرده شد.
مسلم است که این زیست جدید باید در بستر مناسبی شکل بگیرد و اذهان و افکار دانشجویان با آن مانوس شود. از سوی دیگر باید امکانات متناسب با این نوع زیست مستقل و حق مدار هم آماده و تهیه شود.این همه در حالی است که همانطور که می دانید حد”پیک فشار” از سوی نهادهای امنیتی و همچنین مسئولان دانشگاهها بیشتر از سالهای گذشته شده است.
اما عملکرد مناسب دانشجویان در سال گذشته نشان می دهد که فشار حاکمیت از این بیشتر نخواهد شد، و به نظر من از این به بعد کاهش هم پیدا خواهد کرد. بنابراین این مساله برای من هم که در این دوران فعالیت می کنم بسیار جالب توجه است.
نقاط قوت و ضعف مجموعه دفتر تحکیم وحدت را در چه چیزهایی می دانید؟
دفتر تحکیم وحدت مجموعه وسیعی است، به همین دلیل قابلیت های عمده یی دارد که بسیاری از آنها بالقوه باقی مانده اند.
البته این گستردگی از امتیازهای مجموعه تحکیم است و کمتر تشکلی دارای آن است.
نقاط ضعف دفتر تحکیم وحدت و همچنین انجمنهای اسلامی را می توان به نقاط ضعف بیرونی و درونی تقسیم بندی کرد.مشخص است که فشار زاید الوصف نهاد های متعدد امنیتی در خارج از دانشگاهها و کمیته های انضباطی و نهادها و تشکلهای شبه نظامی و حراست و… در درون دانشگاه، بر فعالیت انجمنها تاثیر بازدارنده دارد. موج تبلیغات بر علیه انجمن های اسلامی که تلاش می کند آنرا جایی پر هزینه معرفی کند، تهدید مستقیم و غیر مستقیم دانشجویان انجمنی، عدم اعطای مجوز برای فعالیتهای قانونی و حتی تشکیلاتی انجمنها و تعطیل کردن انجمنها همه نشان دهنده اعمال محدودیت علیه انجمنهای اسلامی است.اما عوامل درونی نیز مانع از بهره وری بیشتر فعالیتهای انجمنهای اسلامی و دفتر تحکیم شده است.عدم مطالعه منسجم بین دانشجویان خود ضعف عمده به حساب می آید. در حال حاضر دانشجویان بیشتر از آنکه کتاب خوان باشند اطلاعات خود را از طریق اخبار و سایت ها کسب می کنند. این باعث می شود سطح اطلاعات دانشجویان بالا رود ولی عمق فکری در بر نخواهد داشت.
اما مهمتر از عامل بالا، در بین سالهای 78 تا 84 که دانشجویان سعی در عوض کردن نوع نگاه خود به قدرت سیاسی، حاکمیت، جامعه مدنی، نقش جنبش دانشجویی در جامعه مدنی و… داشتند تا اکنون که روش حق محورانه را در پیش گرفته اند نوعی سردرگمی و اغتشاش فکری و عملی هم به وجود آمده است.این اغتشاش فکری باعث می شد که دانشجویان گاه ندانند که برای رسیدن به خواسته های خود یعنی دموکراسی، آزادی، عدالت و استقلال چگونه باید اقدام کنند.در واقع دانشجویان از یک فلسفه هادی که رابط بین آرمان و عمل است، بی بهره بوده اند. نبود این فلسفه هادی و اغتشاش فکری باعث می شود که دانشجویان در طرح شعارها و انجام عملکردهای خود مرتکب کوتاهی هایی نیزشوند.
به این ترتیب طبیعی است که بسیاری از شعارهای دانشجویان برای توده دانشجویی جذابیت خاصی نداشته باشد. برای مثال تا چند سال پیش بسیاری از اعضای انجمنهای اسلامی دخالت در مسائل صنفی و روزمره دانشجویی را خارج از وظایف خود می دانستند؛یا حتی فعالین دانشجویی نزدیک شدن به خرده جنبشها و یا بیان دردهای اجتماعی را در حد خود نمی دیدند. در واقع اندیشه ای در بین فعالین دانشجویی وجود داشت که آنها را در فعالیت های سیاسی محدود می کرد. البته باید ذکر کرد که این ضعف را فضای سیاسی که متاثر از آتمسفر اصلاح طلبی بود تشدید می کرد. در واقع دانشجویان و انجمن های اسلامی شعار های بزرگ و رادیکالی می دادند اما با محدود کردن خود به فعالیتهای صرفاسیاسی، خود را از داشتن پایگاه دانشجویی و اجتماعی محروم کردند.البته روش حق محورانه، بینش صحیحی به دست می دهد که در آن بیان هر حقی، تکلیف و وظیفه دانشجویان است. به این ترتیب بیان کردن حقوق اجتماعی، حقوق صنفی، فرهنگی همانند بیان حقوق سیاسی دارای ارزش خواهد شد.
مسلما پس مانده های تفکر سیاست محور قبلی هنوز دست و پا گیر است و از دامنه فعالیتهای تحکیم و انجمن های اسلامی می کاهد. در هر حال به نظرم این مهمترین ضعف درونی انجمن های اسلامی است.
در قطعنامه نشست سال گذشته دفتر تحکیم وحدت که شما هم در آن انتخاب شدید بر چند موضوع تاکید شده بود از جمله: بازگشت تحکیم و انجمن های اسلامی به دانشگاه ها، ارتباط هر چه بیشتر با جنبش ها و خرده جنبش های اجتماعی… چقدر در یکسال گذشته انجمن های اسلامی به صورت عام و دفتر تحکیم وحدت به صورت خاص توانستند به این اهداف دسترسی یابند؟
این دوشعار بیان کننده نوع نیاز دفتر تحکیم وحدت و انجمن های اسلامی است که در امتداد روند حق طلبانه و مستقل دانشجویان طرح می شود. شعار بازگشت به دانشگاه و نزدیکی به جنبشهای اجتماعی راهکاری برای پر کردن خلا ناشی از ترک زیست گذشته انجمن اسلامی و دفتر تحکیم وحدت است. در سالهای گذشته تفکری در بین دانشجویان وجود داشت که سعی می کرد مسائل صنفی را از مسائل سیاسی و اجتماعی جدا کند. این تفکر از سوی مسولان وقت دانشگاهها منتشر می شد و دانشجویان وابسته به تفکر رسمی حاکمیت هم به آن دامن می زدند. بسیاری هم می گفتند که فعالین انجمنها برای استفاده حزبی و سیاسی وارد مسائل صنفی می شوند. در مجموع آنها، فضایی را مهیا می کردند که اعضای انجمنها نتوانند نسبت به مسائل صنفی اعتراض کنند. در حالی که بر اساس تفکر حق محور هر کسی باید نسبت به تضییع حقوق، در هر کجا، حساس باشد. اما مسلما این حق خواهی نباید برای امتیاز گرفتن از حاکمیت و یا مسولان دانشگاه باشد. نگاه ابزاری نسبت به حقوق صنفی کاملا مردود است، بلکه باید به مسائل صنفی به عنوان هدف و وظیفه نگریسته شود.
سال جاری بیشترین تعداد اعتراض ها و اعتصابات صنفی دانشجویی در دانشگاهها را داشته ایم. این اتفاقات به دلیل سو مدیریت و عدم امکانات رفاهی و آموزشی متناسب با تعداد دانشجویان به وجود آمده است.به نظر می رسد دانشجویان و فعالین دانشجویی نیز از لحاظ روانی و فکری به این آمادگی دست یافته اند که در ارتباط با زیست روزمره خود، حق و حقوق صنفی شان را مطالبه کنند. در این میان انجمنهای اسلامی و اعضای انجمنها نقش بسزایی داشته اند. به طور مثال تحصن صنفی در دانشگاههای رجایی، شهرکرد، علامه طباطبایی، علوم پزشکی شهرکرد، تربیت معلم سبزوار و… حتی در بسیار دانشگاهها موارد اتهامی به دانشجویان انجمنی در کمیته انظباطی، مسائل صنفی بوده است. اما دفتر تحکیم وحدت نیز در باره مسائل دانشگاهی در سال گذشته فعالیت قابل دفاعی دارد. انتخابی شدن ریاست دانشگاهها توسط دانشگاهیان خواسته برجسته ای از خواسته های دفتر تحکیم بوده است.
دفاع از حقوق دانشجویان ستاره دار در چارچوب شعار بازگشت به دانشگاه صورت گرفت. اعتراض به تجاوز به حقوق اساتید نیز از دیگر نمونه های عمل در چارچوب بازگشت به دانشگاه است.البته دفتر تحکیم در چند بیانیه نسبت به مسائل درونی دانشگاهها از جمله مسائل صنفی، بودجه، میزان خودکشی ها، امکانات رفاهی و آموزشی دانشگاهها و… هم واکنش نشان داد. در مجموع باید گفت تحکیم و انجمنها در باره مسائل دانشگاهی نسبت به سالهای قبل از آن، فعالیت گسترده تری داشته اند، اما انتظار بر آن است با توجه به مشکلات موجود در دانشگاهها بر میزان آن بیفزایند. برای مثال انجمنها باید شعار انتخابی شدن رئیس دانشگاهها و عمل بر اساس منشور آزادی آکادمیک را در صدر کار خود قرار دهند.انجمن های اسلامی باید برنامه ای به صورت مدون برای فعالیت های صنفی خود داشته باشند. برای مثال تریبون آزاد می تواند بسیار مثمر ثمر باشد و یا استفاده از نشریه های صنفی و برگزاری جلسات سخنرانی در باره مسائل صنفی از جمله نقش دانشجویان دختر در دانشگاهها، رابطه دانشجویان دختر و پسر در دانشگاه و نوع نگرش مسولان، رابطه امکانات دانشگاهی و بهره وری علمی، آسیب شناسی خوابگاههای دانشجویی و…
درباره شعار نزدیکی به خرده جنبش های اجتماعی نیز باید گفت که تحکیم در سال گذشته گامهایی هر چند کوچک بر داشت. البته باید متذکر شد که جنبشهای اجتماعی ایران بخصوص جنبشهای کاملا صنفی و NGO ها به دلایل مختلف بسیار نحیف هستند و کوچکترین فشار سیاسی می تواند اکثر آنها را نابود کند. به همین دلیل کنشگران سیاسی درنوع رابطه با آنها باید نهایت دقت را به خرج دهند.هر چند پس مانده های نگاه سیاست محور در میان دانشجویان مانع از وارد شدن کامل جنبش دانشجویی به درون جامعه می شود ولیکن دفتر تحکیم با چند جنبش اجتماعی موجود کم و بیش در رابطه بوده است. مسلما مشاهده در کنار مطالعه، راههای کسب اطلاعات است. یکی دیگر از ضعف های عمده دانشجویان این است که چندان به مسائل اجتماعی اطراف خود توجه ندارد. فقر، دختران فراری، زنان سرپرست خانواده، اعتیاد، بزهکاری، بی کاری و… از آسیب های اجتماعی جامعه ایران هستند. دانشجویان باید در باره این مسائل از خود واکنش نشان بدهند. در واقع دانشجویان باید ابتدا مشاهده کنند، سپس با ایجاد دغدغه در بین دانشگاهیان، در حد توان خود برای حل مشکلات وارد عمل شوند. یکی از عوامل موفقیت دانشجویان در سالهای دور نزدیکی آنها به زیست روزمره مردم بوده است. برای مثال دانشجویان در کنار غلامرضا تختی برای مردم زلزله زده کمک جمع می کنند و یا با اعتراض و تحصن مانع از بالا رفتن بهای بلیط اتوبوس واحد می شوند. مسلم است این مسائل باعث ایجاد سرمایه اجتماعی برای دانشجویان می شود.اما متاسفانه دانشجویان به طور عام و انجمن های اسلامی به طور خاص چندان به فکر مسائل اجتماعی نیستند. به شوخی به یکی از دوستان می گفتم واقعا گرانی ارزش یک مصاحبه را ندارد؟ تحکیم در سال گذشته با بخشهایی از جنبش های اجتماعی از جمله زنان، کارگران، قومیت ها ارتباط برقرار کرد که حتی به برگزاری برنامه مشترک نیز منجر شد. درباره مسائل فرهنگی از جمله سد سیوند نیز اقداماتی صورت گرفت، اما این کارها با ایده آلی که تبدیل شدن به بیان و خواسته های مردم است فاصله زیادی دارد.
دیده بانی جامعه مدنی یعنی چه؟ تحکیم تاکنون چه چیزی را دیده بانی می کرد؟ بر این پایه سیاست گذشته تحکیم درست بود یا نادرست؟
دیده بانی جامعه مدنی به معنی انذار دادن به نیروهای سیاسی - اجتماعی است. تا آنها به جای عمل بر مبنای مدار قدرت، بر مبنای آزادی عمل کنند.همانطور که مشخص است عمل می تواند بر اساس قدرت و یا آزادی انجام شود.عملی مبتنی بر آزادی است که به دموکراسی منجر می شود. نکته قابل توجه آن است که از عمل مبتنی بر قدرت نیز تنها استبداد خلق می شود و نه دموکراسی. در عمل مبنتی بر قدرت، تخریب است که خود نمایی می کند. نتیجه این نوع عمل حتما قهر و خشونت و تمرکز قدرت در ید یک گروه یا یک فرد است. دراین عمل، قدرت مدار می کوشد با استفاده از زور راه را برای رشد خود و دیگران ببندد. در این حالت است که قدرت مداری یکی سبب ایجاد کمبود امکانات برای دیگران می شود. قدرت مدارها همواره نسبت به تمامی مفاهیم از جمله آزادی نگاهی ابزاری دارند. حال جامعه مدنی که جامعه ای است متشکل از افراد و گروههایی که به حقوق خویش و دیگران آگاهی دارند، باید از عمل بر مبنای قدرت جلوگیری کند و همه کنشگران را به عمل کردن بر مبنای آزادی و حقوق دعوت کند. بر این اساس دفتر تحکیم وحدت به نقد همزمان اپوزیسیون و پوزیسیون دست زده است. و در این راه نیز تبعیضی روا نداشته است. برای مثال همان قدر که به اپوزیسیون قدرت مدار خارج از کشور نقد وارد است به حاکمیت نیز انتقاد وارد است و یا در انتقاد تحکیم و انجمنها به اصلاح طلبان نیز می توان این مسئله را مشاهده کرد.
از دو سال قبل به این سو پس از دوران خاتمی، دفتر تحکیم از حد آن مجموعه ای که ابتکار عمل کنش سیاسی در اختیار او بود به مجموعه ای که تنها در پی واکنش سیاسی بوده، تبدیل شده است. چرا؟
من البته انتقاد شما را وارد نمی دانم. مشخص است که کنش، نشان دهنده عمل مبتنی بر آزادی، استقلال و رشد و تکامل است و واکنشها از روی ناچاری و اجبار و یا میل به سلطه پذیری و یا سلطه گری رخ می دهد.چرا که کنش هنگامی می تواند شکل بگیرد که هدف مشخص باشد و وسیله معلوم و این انتخابها برخاسته از نیاز واقعی انسان بر اساس میل رشد یابندگی انجام شده باشد. اما اگر هدف فرد و یا جمعی در بیرون از دایره حقوقش باشد، او دیگر به خودش مستقل نیست بلکه به بیرون وابسته است. به همین دلیل نیز واکنش در برابر بیرون از خود شده است. مسلم است که انسانها به خاطر نسبی بودن نتوانند آنچنان که باید بر اساس آزادی خود عمل کنند و در بسیاری از مواقع تحت تاثیر شرایط و یا فلسفه هادی غلط به جای کنش، واکنش شوند. بر این اساس به نظر من انجمنها و تحکیم تا حدی انتقادات خود به روش عمل اصلاح طلبان از جمله آقای خاتمی را دیر شروع کردند. اما شخصا از موارد واکنش دانشجویان تحکیمی موارد زیادی به خاطرم نمی رسد.اما جواب این سئوال بر عهده شماست که در انتخابات ریاست جمهوری گذشته که همه افراد و روشنفکران و احزاب بر اساس واکنش به آقای احمدی نژاد، در پناه آقای رفسنجانی سنگر گرفتند، واکنش است و یا تحریم انتخابات و انتخاب کردن روش حق محورانه و عمل بر مبنای آزادی؟ در جامعه امروز ایران بیش از دانشجویان، اپوزیسیون است که به مدت طولانی، واکنش حاکمیت شده است. اینکه بسیاری از نیرو های قدیمی اپوزیسیون سیاست را به بازی با امکانها تعریف می کنند و بی مهابا می گویند سیاست یعنی همین، واکنش شدن است یا بر اساس حق محوری عمل کردن؟ اصلا تعریف سیاست به بازی با امکانها و قدرت ورزی، یعنی اعتراف به واکنش شدن. اصلاح طلبان که هر 9 روز یک بحران داشتند، به گفته خود تماما واکنش شدند به طوری که آقای خاتمی گفت که تنها تدارکات چی است، اما شما که سئوال را می پرسید، اینک جواب دهید اطلاح طلبان واکنش بودند و یا دانشجویان که تصمیم گرفتند با تکیه بر نیروی مبتنی بر آزادی و استقلال که از مردم سرچشمه می گیرد عمل کنند؟استقلال یعنی عمل در پرتو حقوق. حقوق نیز مفهوم ناشناخته ای نیست. مسلم است که حق ها با یکدیگر مباینت ندارند بلکه در امتداد یکدیگرند. حق ها فرا زمانی و فرامکانی هستند. حق ها برای همه هستند و هیچ گونه تبعیضی بین آنها روا نیست. حال کنش هنگامی شکل می گیرد که فرد مستقل باشد، یعنی به حقوق عمل کند. حال دانشجویان به کدام غیر حق عمل کرده اند؟ سایر نیروها چه کرده اند؟ همین اپوزیسیون بین حق ها مباینت ایجاد نکرده است؟ بارها با افتراق انداختن بین آزادی و امنیت، آزادی و رفاه و… جنبش مردمی را از بین نبرده است؟
با این حساب به نظر شما علت رکودی که در دانشگاه ها دیده می شود، چیست؟
رکود در دانشگاهها دلایل زیادی دارد. جو سرخوردگی ناشی از شکست دوران اصلاحات یخی را در دانشگاهها ایجاد کرد که رفته رفته می رود کتا آب شود. اما مهمترین دلیل برای ایجاد فضای رکود در دانشگاهها همان ضعف فلسفه هادی است.
در واقع مردم ایران و گروه های دموکراسی خواه نیز از داشتن فلسفه هادی که رابط بین این آرمانها و اجرایی شدن آنها باشد ناتوان شده اند.البته مردم ایران هرگاه بیان حقی را یافته اند که توانسته است در راه آرمانهایشان گام بردارد، حرکت خود را پویا کرده اند. مردم ایران می دانند که عمل برای رسیدن به حقوق باید تنها مبتنی بر حقوق باشد. به همین خاطر نیز دادخواهی برای سیدن به حقوق شان تنها از سوی کسانی پذیرفته است که به پایمال کردن حق دیگران نپرداخته باشند و در زیست خود عمل به حقوق را سرلوحه خود کرده باشند. حال دانشجویان نیز تنها زمانی به سخن فعالین دانشجویی دل خواهند سپرد که آنها با در پیش گرفتن حق مداری، فلسفه هادی روشن و شفافی را ارائه دهند.
فکر می کنید برای برون رفت از این فضای رکود و رخوت چه باید کرد؟
خواسته های عموم دانشجویان مسئله ناشناخته ای نیست. باید عمل متناسب با آن شکل بگیرد.مسلم است هنگامی که فعالین دانشجویی و انجمن های اسلامی صادقانه و بر اساس وظیفه حق خواهی خود به بررسی مشکلات صنفی دانشگاه و مسائل اجتماعی بپردازند، جو رکود در دانشگاهها را از بین خواهند برد.
آیا به نظر شما در شرایط فعلی اولویت اول فعالان دانشجویی چپ و فعالان انجمن های اسلامی و دفتر تحکیم وحدت باید بر اتحاد باشد یا بر پر رنگ تر کردن مرزبندی ها با یکدیگر؟
فکر می کنم اتحاد هنگامی می تواند منتج به نتیجه در خور و در راستای دموکراسی شود که شفافیت بر نوع پیوند ها و اختلافها حاکم باشد. بهترین راه کار اینک شفافیت و گفتگو است.
البته باید دانست که گفتگو یعنی در بینشها تأمل کردن و در تفاوتها اندیشیدن. گفتگو یعنی فهمیدن فاصلهها و اگر اینطور نباشد، برای چیزی جز احساسات جا نمیماند. اگر بخواهیم خود را گول بزنیم و به دنبال اشتراکات بگردیم، دردها تنها بیشتر میشود. نباید اشتباهاتی را که سایر نیروها در سالهای گذشته کرده اند، تکرار کنیم. جبهه برای رسیدن به دموکراسی و آزادی هنگامی ایجاد می شود که آرمانها، استراتژی ها و تاکتیک ها و فلسفه هادی بر مبنای آزادی باشد.