یکی از نشانه گذاری های تقویمی، ثبت دهم دسامبر ( بیستم آذر ماه ) به نام روز حقوق بشر است، که ماجرایش به شصت و پنج سال پیش از این بر می گردد یعنی به سال۱۹۴۸ میلادی (۱۳۲۷ شمسی ). در این سال در مجمع عمومی سازمان ملل منشوری به نام اعلامیه جهانی حقوق بشرتصویب شد، اما دوسال طول کشید تا از کشور های عضو سازمان ملل خواسته شود با امضا و تائید این اعلامیه، متعهد به رعایت مفاد آن شوند. ایران هم یکی از امضا کنندگان و متعهدین به رعایت مفاد این اعلامیه جهانی است.
اما آشنایی ما ایرانیان با حقوق بشر، صرف نظر از داشتن منشور کورش کبیر که از دو هزار و اندی سال پیش وجود داشته و الهام بخش همین اعلامیه حقوق بشر امروز جهان است، به دوران ناصری یعنی زمان ناصرالدین شاه قاجار می رسد که برای اولین بار بین ایرانیان از حقوق بشر، به معنای امروزی آن سخن به میان آمد؛آن هم به زبان شعری منتسب به میرزا اقاخان کرمانی که شاعربا تبرئه ساختن شاه از بد و خوب روزگار خطاب به ملت میگوید:
کنون که ای مرا ملت هوشمند/ چرائید در چاه غفلت نژند/ برآئید و ببینید از خیر و شر/ ببایست خواندن حقوق بشر/که تا خود بدانید ز آئین و راه / بد و نیک گیتی نباشد ز شاه.
اما در همان عصر ناصری، همزمان با آشنایی ایرانیان با حقوق بشر، برای اولین باراز سر دردمندی حرف از “یک کلمه” یعنی قانون هم به میان می آید وبشارت داده می شود که قانون، تنها راه نجات و حلال همه مشکلات است. کتابی هم به همین نام یعنی “قانون” توسط میرزا یوسف خان مستشار الدوله در آن دوره منتشر می شود که مواد اصلی حقوق بشر مندرج در مقدمه ی قانون اساسی کشور فرانسه را در این کتاب ترجمه و ضمیمه می کنند و بقولی با این کار سرود یاد مستان می دهند. اما با این همه با اینکه از آن روز بیش از ۱۵۰ سال می گذرد، هنوز ملت ایران از اشتیاق حاکمیت قانون در کشورش، می سوزد و دست و پا می زند تا بلکه به ابتدایی ترین و اساسی ترین حقوق خویش دست یابد؛ اما گویی زمان از حرکت باز ایستاده و دربر همان پاشنه که بود می چرخد.
یکی ازموارد پشت پرده هدف سران نظام ولایی از توافق هسته ای که امروز برهمگان مسلم و معلوم شده است، ادامه روند بازداشت ها و اعدام های بی حساب کتاب، بدون اعتراض جامعه جهانی بود. بعبارتی بهتر گویا غیر از رفع تحریم ها وگریز از بن بست اقتصادی، یکی ازده ها انتظارات سران نظام ولایی از توافق هسته ای با گروه ۵+۱، نادیده گرفتن وچشم پوشی جامعه جهانی از عدم رعایت حقوق بشردرایران بود. اما در همان آغاز و شروع مذاکرات هسته ای در ژنو، کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامهای درباره وضعیت حقوقبشر در ایران تصویب می کند که همچون صاعقه ای بر جان دولتمردان جمهوری اسلامی فرود می آید. از این رو محمد خزاعی نماینده نظام در سازمان ملل از یک سو، و مرضیه افخم سخنگوی وزارت امور خارجه از سوی دیگر به تکاپو افتادند تا از نظام رفع اتهام کنند؛ و این در حالی بود که هر روز خبر اعدام های بی حساب و کتاب رژیم و دستگیری فعالان سیاسی و مطبوعاتی با توهم امتیاز گیری در مذاکرات ژنو با شدت هر چه تمامتر در حال انجام بود. لاجرم انکار نقض مفاد اعلامیه حقوق بشر برای دولت تازه بر سرکار آمده آقای روحانی مشکل بود ضمن آنکه اولویت های دیگر مثل فشار تحریم ها مانع از برهم زدن مذاکره می شد از این رو با امید کسب نتیجه مطلوب ازپایان مذاکرات، به ادامه گفتگوها تن دادند. در این میان شیخ حسن روحانی هم برای مهار مطالبات و انتظارات رای دهندگان به دولت خود همچنان به وعده و عید های سر خرمن خود ادامه داد ودر خصوص آزادی زندانیان سیاسی و تغییر فضای امنیتی حاکم بر کشورلاف ها زد آنچنانکه حتی فعالان و مدافعان حقوق بشربا قبول وعده های دولت تدبیر سکوت کرده ولب از اعتراض دوختند و به گفته شیرین عبادی اگراعتراضی هم بود فی الفوراز سوی طرفداران و رای دهندگان شیخ ـ با انگ تضعیف دولت ـ سرکوب می شدند.
اما با از سر گیری ماجرای رفع حصردو رهبر معنوی جنبش سبز، گویی “تابو” ی دولت تدبیردر نزد بسیاری از رای دهندگانش شکسته شده است وامروز حتی سینه چاکان و امیدواران به دولت منتخب نظام هم می دانند که شیخ حسن روحانی نه تنها اجازه حتی مذاکره در خصوص آزادی آقایان موسوی و کروبی را ندارد بلکه توان تلطیف فضای مملو از نقض حقوق بشر در کشور را هم ندارد. از این رو باید برای باردیگر چاره ای اندیشید؛ چرا که روز از نو و روزی از نو.