صداقتی که ما را کشت

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

می گویند حرف راست را باید از بچه شنید، باز خدا دویست و سی بار پدر آقای لاریجانی را بیامرزد که به جای اینکه مثل احمدی نژاد نمی گوید ما اصلا در ایران زندانی سیاسی نداریم و بهائی نداریم و زنان در ایران آزادی مطلق دارند. دروغ که حناق نیست که وقتی رئیس جمهور سابق مملکت راست راست توی چشم آدم نگاه کند و بگوید هفته بعدش صدایش در نیاید و نتواند یک کلمه حرف بزند. اولندش آقای لاریجانی کوچک یعنی همان که چشم هایش مثل بچه ای است که نیم ساعت است یاعلی گفته و به دنیا آمده، گفته که ما اعدام زیر هجده سال نداریم. منظورش هم این نیست که وقتی کسی در سن چهارده سالگی دستگیر شد، حکم می گیرد و وقتی هجده ساله شد اعدام می شود. اینکه وقتی عقلش نمی رسیده جرم کرده و وقتی عقلش رسیده اعدامش کنیم اصلا مشکلی نیست. مهم این است که این لاریجانی واقعا صداقت دارد. بخاطر همین صداقتش هم گفته که ما هیچ تعرضی به اهل سنت نکردیم و نمی کنیم. حالا اینکه قبلا نکردیم را باید آمارش خدمت تان باشد، ولی همین که گفته دیگر نمی کنیم را فعلا محکم می چسبیم و می چسبانیم به دیوار روبرویش که فراموش نکند. این را هم که گفته هیچ تعرضی به بهائیان بخاطر بهائی بودن شان نشده و نمی شود، را هم نمی چسبانیم بغل آن یکی جمله اش. چون این یکی فرق می کند. البته تعرض که نمی کنند، فقط حق ندارند به مدرسه بروند، از تحصیل در دانشگاه محروم اند ولی تعرضی در دانشگاه به آنها نمی شود، چون اصولا حق ورود به دانشگاه ندارند، در ادارات هم به آنها تعرض نمی شود، چون حق استخدام هم ندارند، در ارتش هم به آنها هیچ تعرضی نمی شود، چون ورودشان به ارتش هم ممنوع است. فقط حق دارند بمیرند که در آن صورت هم کسی نمی تواند آنها را دفن کند، چون حق ندارند قبرستان هم داشته باشند. یعنی کلا تعرض به بهائی ها بخاطر بهائی بودنشان نمی شود، مگر اینکه بخواهند دعا کنند، یا میهمانی بروند یا همدیگر را ببینند، که همه اینها طبیعتا اقدام علیه امنیت ملی کشور است. تا حالا چند بار بخاطر میهمانی رفتن بهائیان کودتا شده، یعنی نباید درس عبرت بگیریم؟ همین است که آدم از صداقت آقا صادق لاریجانی خوشش می آید که تعارف نمی کند و خیلی راحت می گوید “اتحادیه اروپا بیخود کرده که چنین استانداردهایی دارد.” بعد هم با همین صداقتش که ما را چند بار با همین صداقت به قتل رسانده کفش و کلاه می کند و وقتی جواد و علی و فاضل و باقر می گویند: “داداش! کجا داری می ری؟” با کمال صداقت می گوید: “دارم می رم یه چیزی بدم بیام.” همین صداقتش است که این همه باعث کشته شدن مردم شده. باور نمی کنید؟

 

مصباح هم صادق است

البته فقط صداقت صادق لاریجانی ما را نکشته، صداقت مصباح یزدی هم ما را کشته است. حرف مفت نمی زند که ما با خشونت مخالفیم و مخالفان را تحمل می کنیم و حقوق بشر اسلامی داریم. بکلی خودش را راحت کرده، بویش هم همه جا را برداشته. همین دیروز در کمال صداقت که با صادق و کمال خرازی فرق دارد، گفته: “جامعه مدنی و حقوق بشر و مشابهات آن یعنی خودپرستی” و در کمال صداقت گفته: “مقابله با ماهواره و اینترنت و امثالهم به جایی نمی رسد.” به این می گویند آدم باشعور. بیخودی زور نمی زند که با ماهواره و اینترنت و امثالهم و بخصوص امثالهم مبارزه کند، چون می داند که به جایی نمی رسد. البته بعدش هم گفته که “زور رهبری به همه چیز نمی رسد.” که در این یکی من شک دارم، فعلا که زورش به خیلی جاها رسیده بدجوری هم درد می کند. نرمش اش که این طوری است ببین سختش چطوری است؟

 

باز هم فرج سلحشور باز شد

این فرج سلحشور هم عادت هفتگی دارد. هفته ای یک بار عصب می زند و حالش بد می شود و چهارتا لیچار بار سینمای ایران می کند. دیروز برحسب عادت این هفته گفته “سینمای ایران به هرچه دست بزند نجس می شود.” معلوم نیست این فرج گشاده که سینمای ایران را فاحشه خانه صهیونیستی می داند و همه چیزش را نجس می شمارد، برای چی بلند نمی شود برود مبل فروشی واکند. و انگار خودش سالها در این فاحشه خانه کار نکرده، حالا سن اش بالا رفته و دیگر کسی برایش دست و پا که هیچ پسته هم نمی شکند، بماند. برادر من! بروووووو، چی کار داری؟ هی ایستاده و نگاه می کند و حرص می خورد.

 

دروغ آزادی

آدم نمی فهمد که بالاخره غربی ها فاسدند که حقوق بشر دارند؟ یا حقوق بشر ندارند و دروغ است؟ یا کلا حقوق بشر خوب است و فقط ما داریم؟ یا اینکه حقوق بشر اسلامی خیلی خوب است و حقوق بشر غربی بد است. خدا لعنت کند آن چپ کلاسیک را که به اسم مبارزه مسلحانه تخم لق واژه “حقوق بشر غربی” را توی دهان این آخوندها کاشت. از طرفی احمد خاتمی گفته “نظام مخالفان سیاسی را به راحتی تحمل می کند.” اگر هم بپرسی این نظام که می گوئید آدرس اش کجاست یا می گوید کوچه اختر، یا می گوید زندان اوین یا می گوید رجایی شهر. از طرف دیگر آقای علاء الدین بروجردی نه گذاشته و نه برداشته و می گوید که “نظام در زمینه حقوق بشر در حال جنگ با غرب است.” حالا این نظام احمد خاتمی که مخالفانش را تحمل می کند همان نظام بروجردی است که در حال جنگ با غرب است، یا یک نظام دیگر است؟ یا اصولا نظام همان است که موحدی کرمانی در هفته قبل در نمازجمعه گفت که “غربی ها دچار توهم شدند که نظام ما حقوق بشر را نقض می کند.” آقای مکارم شیرازی هم که در سی سال گذشته عقل اش سال به سال در حال رفتن به سوی زیرزمین است، بکلی خیالش را راحت کرده و گفته: “آزادی در غرب دروغی بیش نیست.” قبول! صحیح می فرمائید. هم شما از دروغ خوشتان می آید و کیلو کیلو روسای جمهور دروغ می گویند و هم ما از آزادی غربی خوشمان می آید، از همین غربی هایش بدهید ما برویم کار و زندگی داریم.